1


بررسی دلایل بی انگیزگی برخی طلاب برای ادامه مسیر طلبگی

در ایام ماه مبارک رمضان که فراغت بیشتری داشتم در کانال پیام رسان مسیر طلبه آمادگی خود را برای ارائه مشاوره به طلبه هایی که مخاطب کانال بودند اعلام کردم. اما متاسفانه بازخوردهای بسیار دلسرد کننده ای گرفتم. زیرا حدود ۹۰ درصد از افردی که برای پرسیدن سوالاتشان پیام دادند، انگیزه های بسیار ضعیفی برای ادامه دادن مسیر طلبگی داشتند. اکثریت آنان از وضعیت طلبگی خود ناراضی بوده و به گزینه انصراف از حوزه فکر می کردند. گرچه گرفتن چنین تصمیمی برای آن ها بسیار دشوار بود اما به عنوان یکی از گزینه های پیش رو به آن می اندیشیدند.

با بررسی آمار طلاب ورودی در سال های اخیر و شنیده های غیر رسمی از آمار منصرفین از تحصیل در حوزه علمیه که امیدواریم کذب محض باشد، در حدود نیمی از آنان که با نیت های خالص، دلی پاک و سری پرشور برای سربازی امام زمان (عج) به حوزه علمیه آمده اند، اکنون دیگر به این مسیر اصیل و لذت بخش ادامه نمی دهند و چه بسا با خاطره ای نچسب از صرف عمر و جوانی در راهی که به آن علاقه داشتند اما نتوانستند آن را ادامه دهند، از حوزه رفته اند و برای همیشه آن را به فراموشی سپرده اند.

شاید شما که این مطلب را می خوانید نیز در برهه هایی از طلبگی چنین تصیمی داشته اید، اما به هر دلیل استقامت نموده و با یاری خدا به یاری دینش ادامه داده اید. اما سوال اینجاست که دلایل این بی انگیزگی و دلسردی برای ادامه مسیر طلبگی چیست؟ چرا برخی طلاب در سال های اولیه تحصیل در حوزه عطای آن را به لقایش می بخشند؟ چرا برخی جدیت و همیت اولیه خود را در طلبگی از دست می دهند و برای خوب درس خواندن و رعایت زیّ طلبگی اهمیت چندانی قائل نمی شوند؟ چرا آمار نارضایتی در میان طلاب سطوح ۲و۳ تا این حد بالاست و آن هایی که مانده اند و به هر طریق این راه را ادامه داده اند دچار خشمی پنهان از شرایط موجود خود هستند و تنها درصد بسیار کمی از آنان احساس رضایت دارند؟

در این نوشتار می خواهیم دلایل این پدیده شوم را ریشه یابی کنیم تا بتوانیم با شناخت این عوامل راه حلی برای پیشگیری از این موضوع ارائه دهیم. امید که طلاب گرانقدر با شناخت عوامل بی انگیزگی در مسیر طلبگی، نسبت به اقدامات پیشگیرانه مبادرت ورزند و توفیق پایمردی در سربازی امام زمان(عج) را با رنگی از شور و شعور برای خود فراهم نمایند.

  1. عدم تطابق اهداف مورد انتظار طلاب از طلبگی، با اهداف واقعی حوزه علمیه

در پژوهشی که در سال ۹۷ و ۹۸ با همکاری کلیه طلاب برادر ورودی حوزه علمیه خراسان انجام شد، ۶۵% پذیرفته شدگان حوزه علمیه با اهدافی غیر مطابق با اهداف حوزه علمیه قدم به این مسیر گذاشته بودند. به عقیده ما یکی از مهمترین ریشه های مشکلات و معضلات آینده طلاب همین عدم شناخات و تصورات اشتباه نسبت به حوزه علمیه و رسالت های طلبگی است. یعنی اهداف مطلوب افراد برای ورود به حوزه با چیزی که در آن دنبال می شود کاملا مغایر است و این موجب سرخوردگی بسیار شدید در ادامه روند طلبگی خواهد شد. بدتر از همه اینکه حدود نیمی از این ۶۵% نیز به دنبال خودسازی و معنویت فردی هستند که متاسفانه شکست آن ها در رسیدن به این هدف، تاثیرات به مراتب شدیدتری بر روحیه آنان دارد و پیامدهای منفی تری نیز به دنبال دارد.

راه حل :

مطالعه و تحقیق برای شناخت واقعی از حوزه و اهداف والایی که دنبال می کند، اصلی ترین راه حلی است که می تواند این معضل را تا حد بسیار زیادی کاهش دهد. اگر شما بدانید فلسفه وجودی حوزه چیست و باید چه فرایندی را برای آمادگی برای تحقق اهداف حوزه طی کنید، قطعا انتظاری مغایر با آن چه در حوزه ارائه می شود نخواهید داشت. لذا توقع شما از رسیدن به اهداف، مطابق با همان مسیری خواهد بود که در حوزه وجود دارد. در مسیر تحقیقات خود نیز به این مطلب توجه کنید که شناخت واقعی از حوزه با تصویری که اکنون در ذهن شماست کاملا متفاوت است و باید الگوی فعلی ذهن خود را که حاصل مشاهده افراد موفق حوزوی است فراموش کنید.

  1. احساس ناکارآمدی و مفید فایده نبودن پس از چند سال طلبگی

یکی از مهمترین عوامل انگیزه بخش برای ادامه هر کاری، گرفتن نتایج ملموس و کاربردی و احساس رضایت از رسیدن به نتیجه است. اما متاسفانه در حوزه علمیه به دلیل دیربازده بودن علوم حوزوی و نرسیدن به نتایج ملموس و فواید کاربردی برای طلبه و جامعه، این احساس را در طلبه ایجاد می کند که در این دنیای پر سرعت به لحاظ پیشرفت علمی و انفجار اطلاعات، وقت گران بها و بهترین لحظات جوانی خود را در راهی بی فایده صرف می کند. این توقع نیز که یک جوان، در بازه ۱۴ تا ۱۸ سالگی تا این مقدار دور اندیش باشد که علومی را اکنون بیاموزد،  تا ۱۵ سال دیگر آن را به کار ببرد، توقعی بسیار نابجا و شاق است. شاید این سیاست گذشتگان در حوزه های علمیه که طلاب جوان را برای آموختن علوم حوزوی به طلاب ورودی پس از خود می گماردند و با تشکیل کلاس های دونفره و سه نفره طلاب جوان را در مقام استاد به کار می گرفته اند، ناشی از درک همین مساله و برای کاهش این آسیب بوده است.

راه حل:

راه حل این مساله بسیار واضح و آسان است. حجه الاسلام قرائتی در فیلم کوتاهی راه حل این مساله را در آموختن مهارت های ساده طلبگی از همان سال اول ورود افراد به حوزه می دانند و می فرمایند: طلبه باید از ابتدا لذت طلبگی خود را احساس کند و هر سال با آموختن یکی از مهارت های کاربردی ساده طلبگی و متناسب با دانش و جایگاه وی در حوزه، مانند مهارت اداره یک جلسه قرآن خانوادگی و یا تبیین احکام ساده در بین الصلاتین در کنار امام جماعت روستای خود در پایان هفته ها و…، بتواند ارزش طلبگی و فواید یک طلبه برای جامعه را از نزدیک لمس کند. گرچه این راه حل هم اکنون در برخی مدارس نیز موجود است، اما باید به عنوان یک برنامه رسمی حوزوی برای جلوگیری از به وجود آمدن چنین مساله بغرنجی در آینده مسیر طلبگی، طراحی و پیگیری شود.

گرچه حل این مساله تنها در این راه منحصر نیست و خواننده می تواند با ذهن خلاق خود راهی را در ذیل همین نوشتار پیشنهاد دهد تا دیگران نیز از آن استفاده کنند.

  1. کاربردی نبودن علوم آموخته شده، دیربازده بودن طلبگی و عدم نتیجه گیری ملموس و بهره وری برای خود و جامعه

بارها و بارها در کلاس های درسی ام و در بسیاری مراجعات طلاب برای مشورت، مشاهده کرده ام که طلاب شکایت می کنند که این دروس حوزه به چه درد می خورد؟ گرچه ما در این نوشتار به دنبال ارائه پاسخ به این پرسش مهم نیستیم، بلکه به دنبال چرایی به وجود آمدن این پرسش در میان طلاب جوان هستیم و این چیزی است که نمی توان نادیده گرفت و انکار کرد. شاید این معضل از همان معضلات ذاتی علوم پایه باشد که حوزه و دانشگاه در آن مدخلیت و موضوعیتی ندارد. اما فراگیران آن باید با این مشکل ذاتی در همان ابتدای انتخاب و شروع یادگیری آن ها آشنا باشند. بماند که بسیاری از اساتید این دروس نیز نمی توانند جواب قانع کننده ای برای این سوال داشته باشند و از آنچه می آموزند دفاع کنند و فواید آموختن آن را هر چند در دوردست تبیین نمایند.

راه حل:

راهی که برای حل این مساله به ذهن می رسد در بیان سهل و در عمل ممتنع است. ممتنع به معنای سخت اما شدنی. و البته که بار آن به عهده اساتید دانشمند و دلسوز است که همتی جانانه کنند و دروس و علوم حوزوی را تحولی کاربردی بخشند. اما خود طلبه برای اینکه بتواند این تهدید را از مسیر طلبگی اش دور کند، باید نگاه دوراندیشانه خود را تقویت نماید. این نگاه با مسلح شدن به مهارت تفکر سیستمی برای فرد ایجاد می شود. اگر مهارت تفکر سیستمی در یک طلبه ایجاد شود، می تواند کاربرد هر دانشی را که می آموزد در همان زمان آموختن درک نماید.

 

  1. عدم تناسب آموخته های حوزوی با نیاز و انتظارات جامعه از حوزه و طلاب در کوتاه مدت

همه ما می دانیم که حوزه علمیه برای حفظ دین و آموختن آن به پاسداران دین یعنی طلاب حوزه علمیه بنا شده است. گرچه دین، نیاز همیشگی بشر بوده و آموختن آن هیچ گاه قدیمی نمی شود، اما آنچه امروز در حوزه های علمیه حتی تا آخرین سطح آن آموخته می شود، دین به معنای واقعی اش نیست. بلکه برنامه درسی حوزه های علمیه در سطح عمومی آن که ده سال زمان می برد، صرفا به آموختن قواعد استنباط احکام شرعی از منابع دینی می پردازد. آری درست است که دانستن همین قواعد برای شناخت دین لازم و ضروری است و بدون آن ها نمی توان منابع دینی صحیح را به طور شایسته فهم کرد. اما آنچه اکنون در جامعه به آن نیاز مبرم داریم پاسخ به مسائلی است که احکام شرعی در میان آن مسائل از اولویت بسیار پایینی برخوردار است. و از طرفی عموم طلاب ضرورت تحصیل اجتهادی را درک نکرده و در میانه راه، دست از آموختن همین قواعد نیز می کشند و عطای شناخت دین که هدف اولیه طلبگی بود را به لقایش می بخشند. در نتیجه آنچه تا کنون آموخته اند حتی برای خودشان کاربرد ندارد چه برسد به جامعه ای که آن مقدمات آموخته شده توسط طلبه، به هیچ کارشان نمی آید. بلکه در انتظار محصولی هستند که آن محصول نیز از درختی که شاخ و برگ نکرده سر نخواهد زد. ما قصد لم یقع و وما وقع لم یقصد.

این نقص به هیچ عنوان متوجه طلبه نیست و در این مورد کاملا حق با اوست که از نتیجه کارش بهره ای نبرد و انگیزه های خود را از دست بدهد.

راه حل:

گرچه گفتیم که این نقص را باید مدیران برنامه ریزی آموزشی حوزه علمیه برطرف کنند و به فکر تطبیق برنامه آموزشی حوزه با تحولات روز جامعه باشند، اما اگر طلبه ای بخواهد از چنین عامل بی انگیزگی در آینده و سرنوشت خود پیشگیری کند، راه حلی جز تلاش در راه آموختن دانش ها و مهارت های لازم در کنار دروس طلبگی خود ندارد. پیشنهاد ما آموختن مهارت های لازم برای به کار بستن علوم حوزوی و تولید محصولات طلبگی مطابق با نیاز جامعه است. مهارت هایی برای توسعه فردی و موفقیت مانند، نیاز شناسی، حل مساله، تصمیم گیری، مدیریت، مدیریت زمان، خلاقیت، ایده پردازی، مدیریت و…

  1. عدم اطلاع کافی از افق های پیش روی طلاب و رسالت ها و وظایف طلبگی در جامعه اسلامی

در چشم انداز طلبگی رسالت های بسیار متنوع و زیادی وجود دارد که بتوان با هدف گیری آن ها، مسیر طلبگی خود را انتخاب و با انگیزه بسیار برای رسیدن به آن تلاش کرد. اما متاسفانه دو عامل تاثیر گذار موجب می شود تا طلاب به جای هدف گیری این وظایف و رسالت ها و تلاش برای کسب آمادگی برای انجام آن ها، نتیجه عکس گرفته و سرخورده و بی انگیزه شوند.

اولین عامل، عدم اطلاع از رسالت ها و وظایف طلاب در نظام جمهوری اسلامی است. مطابق پژوهشی که برای نوشتن چشم انداز حوزه های علمیه کشور انجام شده، ما در سال ۱۴۱۴ نیاز به ۳۰۰ هزار طلبه دانش آموخته و کارآمد داریم تا بتوانند کارویژه های لازم در امور جاری کشور که فقط از طلاب برمی آید را به عهده بگیرند. در حالیکه اکنون جامعه حوزوی در کل کشور از قریب به ۱۵۰ هزار نفر تشکیل شده است. این کارویژه ها بیش از ۲۵۰ عنوان شغلی است که بسیاری از آن ها در سازمان ها و ارگان های نظام جمهوری اسلامی قرار دارد و نیازمند طلابی توانمند و کارآمد است. البته متاسفانه دانستن این مطلب به انگیزه بخشی برای طلاب کمک نمی کند زیرا فرایند مشخص و تعریف شده ای برای رسیدن به این کارویژه ها در دسترس طلاب نیست و اگر هم باشد آموزش های لازم برای تصدی این کاریژه ها در حوزه علمیه ارائه نمی شود.

دومین عامل نیز که اتفاقا نقشی ریشه ای و عمیق در ایجاد بی انگیزگی برای تصدی کارویژه های طلبگی – در عین نیاز شدید به نیروهای طلبگی کارآمد- دارد، آرمانگرایی طلاب به دلیل ترسیم الگوهای آرمانی برای یک طلبه موفق در حوزه است. شاید خواننده با خود بگوید، نه آرمانگرایی مذموم است و نه ترسیم الگوی آرمانی برای انگیزه بخشی کاری عبث و بیهوده است، بلکه اقدامی شایسته و بایسته می باشد.

بله این اشکال وارد است اما آنچه این آرمانگرایی را در حوزه علمیه تبدیل به عامل ناکامی و بی انگیزگی نموده، انحصار الگوی موفقیت در حوزه علمیه، در عالمانی است که بر مسند مرجعیت و اجتهاد تکیه زده و از بالا ترین درجه علمی و جایگاه دینی برخوردارند. اشتباه در این الگوسازی این است که ما تنها یک شاخص موفقیت در طلبگی تعریف کرده ایم و این شاخص آنقدر دور از دسترس، بطیء التحصیل و با ظرفیت بسیار محدود است که بسیاری از طلاب که در همان سال های ابتدایی، توان خود را با آن الگو قیاس نموده و احساس می کنند به هر دلیلی به آن الگوی آرمانی نخواهند رسید، دندان موفقیت در طلبگی را از ریشه می کنند و خود را در نهایت فردی بازمانده از هدف اصلی تلقی می کنند. و یا حتی در ذهن خویش، خود را در دسته ناکارآمدان و تیم ذخیره طبقه بندی می کند و انگیزه هایش برای تلاش را بالطبع از دست می دهد.

راه حل:

آنچه برای حل این مساله به عنوان یک راه حل ابتدایی به ذهن می رسد این است که شاخص و الگوی موفقیت در طلبگی را از انحصار خارج نموده و الگوهای موفق و آرمانی را برای طلاب با تنوع، تعدد و تکثر لازم معرفی کنیم. حوزه علمیه وظیفه دارد قهرمانان خود را در رشته ها و تخصص های مختلف و همچنین الگوهای موفق در کارویژه های متعدد طلبگی مانند یک قاضی موفق، مدرس موفق، امام جماعت روستایی موفق و … را با هدف ایجاد آرمان های متعدد برای طلاب فعلی و افرادی که بعدها به حوزه می آیند، معرفی نماید. باید این تلقی در میان طلاب از بین برود که هر کس از اجتهاد باز می ماند به کارهای دیگر طلبگی می پردازد.

همچنین برای آشنایی طلاب از وظایف و رسالت های طلبگی در نظام جمهوری اسلامی می توان با انجام یک پروژه پژوهشی، فرایند رسیدن به آمادگی لازم برای تصدی کارویژه های طلبگی را با تمام جزئیات ترسیم و در اختیار طلاب سطوح بالاتر قرار داد.

  1. کمرنگ شدن انگیزه های معنوی برای تحمل سختی ها و رنج های طلبگی به دلیل نبود الگوهای مناسب در مدارس علمیه

از نتایج پژوهشی میدانی که در دو سال اخیر، در مورد انگیزه های طلبگی ورودی های جدید به حوزه صورت گرفته، بر می آید که یکی از مهمترین انگیزه های بسیاری از طلاب (حدود۹۰ درصد) دستیابی به فضایی معنوی برای خودسازی و دوری از گناهان بوده است. گرچه این تلقی در میان غیرحوزویان وجود دارد و دستاورد بسیار خوبی برای حوزه است، اما تفاوت آنچه یک  طلبه پس از ورود به حوزه درک می کنند با آنچه در ذهن خود به دنبال آن بوده است، علاوه بر ایجاد نوعی سرخوردگی، موجب می شود انگیزه های قوی معنوی خود را برای تحمل مشکلات و سختی های طلبگی از دست بدهد. زیرا یکی از مهمترین عوامل انگیزه بخش در تداوم حضور در جاده طلبگی، وجود انگیزه های معنوی در میان حوزویان است. متاسفانه آنچه در گذشته نه چندان دور در بسیاری از مدارس علمیه از رنگ اخلاق و معنویت وجود داشت، اکنون به دلایل  مختلفی از جمله حاکم شدن روحیه سازمانی و اداری بر فضای اداره مدارس کمرنگ یا بی رنگ شده است. بسیاری از مدیران و مسئولین مدارس خود را کارمند می دانند و فقط به اجرای دستورات سازمان می پردازند و عده زیادی از اساتید نیز به دلیل محاسبه حق الزحمه ساعتی صرفا به ارائه دروس خود می پردازند و حاضر نیستند به تربیت اخلاقی طلاب مبادرت ورزند.

این روحیه حاکم بر فضای کنونی حوزه را می توان در اکثر مدارس مشاهده کرد. نشانه آن پشت میز نشینی بسیاری از مسئولین مدارس و ایجاد دفتر و دستک اداری و حضور مستمر ایشان در این فضاهاست. گرچه الزاما ساختارمند شدن حوزه علمیه یک پدیده منفی نیست، اما پیامد منفی آن خواه ناخواه این بوده است که احساس وجود معنویت در اداره مدارس و حوزه علمیه در حال از بین رفتن است و کسی بوی خوش آن را به وضوح استشمام نمی کند.

با این وجود چگونه می توان از طلاب انتظار داشت تا وقتی که به دلایل متعدد فوق، انگیزه های خود را برای جدیت در مسیر طلبگی از دست می دهند، آن ها را با تقویت انگیزه های معنوی در این راه خطیر ثابت قدم نگاه داشت. کجا هستند مدیران و اساتید صاحب نفسی که مانند پدری مهربان، هرگاه طلبه ای به مشکلی بر می خورد باهم دست دعا به سمت پروردگار بر می داشتند و بلادرنگ پاسخ خود را در می یافتند. کجایند آن ها که هر پنجشنبه خرج معنوی طلاب را برای یک هفته تامین می نمودند و با یک بار ندای یا صاحب الزمان(عج) ادرکنی آنان، شاگردانشان گرمی دستان حضرت را بر شانه های خود احساس می کردند.

راه حل:

به وقت بلبل و قمری اگر ننوشی می

علاج کی کنمت؟ آخر الدواء،  الکَیّ

مشاهده مقاله: “ایده ها و راهکارهای انگیزه بخشی به طلاب”




معنویت در حوزهبررسی برداشتی اشتباه از واقعیت و چیستی معنویت در حوزه های علمیه
این مطلب را با چند سوال مهم شروع می کنیم که شاید بتوان آن را یک برداشت اشتباه و رایج در میان مردم نامید. آیا می توان با ورود به حوزه فردی معنوی شد و به خودسازی پرداخت؟ آیا می توان با هدف خودسازی و بالا بردن سطح معنویت و خوب بودن و خوب ماندن وارد حوزه شد؟ آیا در حوزه علمیه، درس اخلاق و معنویت داده می شود و افرادی که وارد حوزه می شوند، بعد از مدتی به گونه ای، فردی زاهد پیشه و سالک الی الله شده و می توانند بعنوان یک مرجع اخلاقی هدایتگر مردم باشند؟
در پاسخ این سوالات مهم و این تصویر اشتباه از حوزه علمیه به چند نکته اشاره می کنیم:
– حوزه علمیه یک سازمان آموزشی است که در طول زمان تحصیل در آن همانند مراکز تحصیلی دیگر، دروسی آموزشی ارائه می شود. تنها فرق آن، مدل دروس و علومی است که ارائه می گردد. اما سوال اینجاست که صرفا با آموزش تئوری علوم ابزاری برای شناخت دین، مانند صرف و نحو منطق و … افرادی که آموزش می بینند باید اخلاق و معنویت را به صورت عملی فراگرفته باشند؟
– اگر چنین برداشتی صحیح باشد که هر کس به حوزه بیاید، فردی معنوی و سالک می شود، بی اخلاقی هایی که از برخی حوزویان دیده می شود، چگونه قابل توجیه است؟
– ما می دانیم که درس اخلاق در حوزه علمیه به عنوان یک متن آموزشی غیر اصلی است. هرچند برخی مدارس علمیه و مدیران آن، کلاس هایی را صرفا بعنوان درس اخلاق به صورت تئوری و دروس جنبی جزء برنامه درسی آورده اند. و جلسه درس اخلاق نیز هر هفته در روزهای پنجشنبه و در برخی مدارس همه روزه در صبحگاه ها برگزار می شود.
– از طرفی این نتیجه گیری که با توجه به این مطالب، حوزه علمیه هم جایگاه مناسبی برای تقویت معنویت و اخلاق نیست و باید بدنبال راهی دگر بود نیز اشتباه است. چرا که افراد زیادی را می توان نام برد که از همین حوزه های علمیه به مراتب عالی نزد خدای متعال رسیده اند و دستگیری های زیادی از افراد جامعه کرده اند. زیرا حوزه علمیه زمینه را برای رشد معنویت در طلاب فراهم نموده است. اما تضمینی برای تحقق آن در افراد نخواهد داد.
اما نکته مهم تر از آن و حرف اصلی این نوشته این است که تفاوت دیدگاه و جهان بینی درباره حوزه علمیه، رابطه مستقیم و الاکلنگی با نتیجه موفقیت و عدم آن دارد. اگر حوزه علمیه را مکان مقدسی که تنها در آن به عبادت پرداخته و طریق سلوک در آن آموزش داده می شود، تصور کنید، با ورود به آن و روبرو شدن با غیر این موارد، دچار ضعف عقیده شده و اهداف آرمانی خود را یک شبه به باد خواهید داد ولی اگر حوزه علمیه را بعنوان مکانی علمی و آموزشی دانسته که در کنار آن، بستری مهیا و بکر برای پیدا کردن راه رسیدن به ذات اقدس الهی و تقویت اخلاق و معنویت است، قطعا قدم در مسیر بزرگانی گذاشته اید که با وجود تحصیلات عالی و تحمل رنج بسیار در کسب اجتهاد علمی، از سجایای اخلاقی و عرفانی زیادی برخوردار بوده اند و وظیفه طبابت روح را به نحو احسن به انجام رسانیده اند.
این را باید دانست که خوب و بد در همه جای دنیا وجود دارد. از موجودات بی جان گرفته تا حیوانات و گیاهان. از انسان ها در خانواده گرفته تا محل کار. به طور مثال دکتر خوب و بد در همه جا وجود دارد. یک دکتر مانند پروفسور سمیعی و یا دیگر دکترها که جهان در حیرت آنها هستند و بعضی دکترها نیز هستند که چه بسیار بیمارانی که از دستشان گله مند و نالانند. حوزه علمیه هم همینطور است. هم طلبه و آخوند بد و ناشایست داریم و هم طلاب موفق و با اخلاق و معنوی که نام بردن آنها جای دیگر دارد.
این مطلب را بایستی آویزه گوشمان کنیم که: حوزه علمیه وظیفه اش انسان خوب ساختن نیست. وظیفه اش خدمتگذار برای دین ساختن است. و قرار نیست که هر کس به حوزه علمیه آمد انسان خوبی شود. همانطور که هر کس به کلاس شنا می رود قرار نیست که غرق نشود. آن کسی خوب شنا می کند و غرق نمی شود که خودش تلاش کند. طلبه ها نیز اینگونه اند. درست است که برای رشد معنویت در حوزه بستری بسیار متعالی فراهم است اما این بستر فقط برای کسانی کارآمد است که خودشان دست به کار شده اند.
البته توصیه های معنوی بسیاری از بزرگان حوزه به طلاب شده است که با بکار گیری اینها می توان طلبه ای معنوی بشویم. برای مطالعه بیشتر می توانید به کتابهایی همچون سیمای آرمانی یک طلبه، منیه المرید، آفات الطلاب و آداب الطلاب و…. مراجعه کنید.




دیدم که میگم

معرفی یک مدرسه علمیه به زبان آدمیزاد

دیدم که میگم! آخه هر وقت از در مدرسه میرم بیرون یا میام تو و عکس العمل مردم رو نگاه می کنم، کنجکاوی رو تو نگاهشون می بینم که خیلی دوست دارن بدونن تو مدارس علمیه چه خبره؟ مدرسه علمیه چه جور جاییه؟ کلاس هاش چه شکلیه؟ اصلا این حجره که میگن چه جوریاس؟ و خیلی سوالهای دیگه که افرادی که تا حالا پاشون رو تو مدارس علمیه نذاشتن جوابشو نمی دونن.

این شد که تصمیم گرفتم مدارس علمیه رو با چندتا عکس براتون معرفی کنم. خدارو چه دیدی شاید شما هم یه روز خواستین توی همین مدرسه ها روزگار بگذرونین و جزء سربازای امام زمان(عج) بشین.

هر مدرسه علمیه از بخشهای مختلفی تشکیل میشه. این موارد که خدمتتون معرفی می کنم در اکثر مدارس وجود داره. البته طبیعیه که بعضی از مدارس یه چیزایی بیشتر دارن و برخی هم یه چیزایی کمتر. بعضی از اونا به خاطر وجود موقوفه های متعدد و درآمد خوب؛ امکانات بیشتری دارن و بعضی های دیگه به خاطر همت بلند مسئولانش و تلاش مضاعفی که داشتن کیفیت و معنویت بیشتری دارن. هرکدوم هم به نحو خاصی و قوانین مختص به خود اداره میشن که بیشتر منوط به عقاید و سلایق مدیر و دیگر مسئولان مدرسه است، البته ناگفته نماند که همه این مدارس زیر نظر مرکز مدیریت و با اشراف کامل اونجا فعالیت می کنن که این خودش موجب وحدت رویه در کلیت برنامه هاست.

بگذریم! مهمترین بخش هر مدرسه علمیه کلاسهای درس اونجاست که به اونها مَدرَس هم میگن. این کلاسها معمولا مزین به نام علماء و شهدای بزرگ روحانیت است. بعضی از مدارس دراین کلاسها صندلی های تک نفره با دسته های تاشو گذاشتن و برای اساتید هم یک میز و صندلی مجزا قرار دادن و یک تخته سیاه یا سفید هم طبق معمول همه کلاسهای دنیا روی دیوار نصب شده. البته در خیلی از مدارس علمیه خبری از میز و صندلی نیست و طلاب به همراه استاد در فضایی صمیمانه روی زمین میشینن و همین امر موجب قرابت بیشتری بین استاد و شاگرد میشه.

در همه مدارس علمیه یک سالن چند منظوره وجود داره که استفاده های متعددی از اون میشه. هر روز صبح، همه طلاب در ساعت معینی در اونجا جمع میشن ومراسم صبحگاه برگزار می کنن. بعضی از کلاسهای پرجمعیت رو در این مکان برگزار می کنن. ظهر ها نماز جماعت هم در همین  مکان برگزار میشه و در مدارسی که طلاب ناهار را دسته جمعی میل میکنن بعد از نماز سفره هارو هم در همین جا پهن میکنن.

بخش دیگری که بدون استثناء در همه مدارس وجود داره، کتابخانه و سالن مطالعه است. البته با این تفاوت که در برخی مدارس هر طلبه یک میز مطالعه اختصاصی داره که لوازم مورد نیاز مطالعه اش رو در همانجا نگهداری می کنه. قفسه های باز کتاب نیز دور تا دور این سالن کنارهم چیده شده و مملو از کتابهای خواندنی است. در اکثر مدارس این کتابخانه توسط خود طلاب اداره میشه و علاوه بر کتابهای درسی و کمک درسی مثل شروح، حواشی و.. رمانها و داستانهای مفید ایرانی و خارجی نیز موجود است که طلاب در اوقات فراغت از آنها استفاده می کنن.

سالن غذاخوری هم بخش دیگری از اکثر مدارس علمیه است که در کنار آن آشپزخانه قرار گرفته. ناگفته نماند که در اکثر مدارس تهیه هر سه وعده غذا رو مدرسه به عهده گرفته تا وقت کمتری از طلاب برای تهیه غذا و آشپزی گرفته بشه. البته در گذشته چنین نبود و فقط یک وعده ناهار برای طلاب آماده می شد. ضمنا مبلغی هم به عنوان کمک هزینه در هر ماه بابت این خدمات و همچنین دو میان وعده از شهریه طلاب کسر می شه که بسیار اندک است. هر شخص موظفه پس از صرف غذا ظروف خودش رو بشوره.

پس از آموزش در هر مدرسه پژوهش حرف اول رو می زنه. به همین دلیل امکاناتی که برای پژوهش لازمه در مدارس علمیه وجود داره که در قالب اتاق پژوهش به طلاب ارائه می شه. در این اتاق به تناسب تعداد طلاب رایانه وجود داره و همگی مجهز به نرم افزارهای پژوهشی و اینترنت هستند و استفاده از اونها برای طلاب در ساعات معینی امکان پذیره.

همونطور که رهبرمون فرمودن در کنار تحصیل و تهذیب، ورزش هم اهمیت ویژه ای داره و در مدارس علمیه به ورزش اهمیت زیادی میدن. در بیشتر مدارس سالن ورزش به همراه لوازم ورزشی آماده شده. این لوازم که عبارتند از میز پینگ پنگ، لوازم و وسایل بدن سازی، فوتبال دستی، تور والیبال، لوازم ورزشهای رزمی و… این امکان رو به طلاب میده که به ورزش مورد علاقه خودشون بپردازن و با توجه به روحیاتشون دست به انتخاب بزنن. مدارسی هم که کوچکترند و سالن ورزشی ندارن با نزدیکترین سالن ورزشی در محدوده خودشون قرار داد بستن و طلاب به طور منظم از آن استفاده می کنن. استخر و آموزش شنا هم در برنامه ورزشی طلاب وجود داره..

و بالاخره طلاب پس از شرکت در کلاسهای درسی، مطالعه، مباحثه و پرداختن به ورزش و نرمش روزانه به مکانی برای استراحت نیاز دارن. محلی برای آرام گرفتن و تجدید قوا برای یک روز تلاش دیگر، مکانی به نام حجره.

حجره چیست؟ حجره کجاست؟

خوابگاه های طلبه هارو از قدیم به نام حجره میشناختن. طلبه های حجره نشین برای اداره امور روزانه حجره خودشون برنامه ریزی میکنن. هر کسی کاری رو به عهده می گیره. یکی مسئول خرید میشه، یکی شستن ظرفهارو به عهده می گیره و دیگری هم به نظافت می پردازه و نوبتی این کارهارو باهم عوض می کنن. زندگی در حجره تجربه حیات دسته جمعی و نمونه ای از یک کشور چند نفره است.

آه! به اینجا که میرسم یاد خاطرات شیرینی از حجره نشینی خودم میفتم چه دوران باصفایی بود. حجره نشینی یک تجربه شیرین در زندگی هر طلبه است.

حجره، دامن گرم مهاجران فی سبیل الله و سالکان طریق الی الله است. میدان مسابقه ای است برای حرکت به سوی تمام ارزش ها.حجره پرورشگاه است نه پروارخانه سکوی صعود به سوی قهرمانی است در تمام ارزشهای انسانی.حجره محیط آزمون خوانده ها و اندوخته هاست در میدان عمل. حجره سیر صعودی است تا رسیدن به تمامی خوبی ها و ابتلاخانه ای است برای رشد و پرورش؛ ادبستانی است جهت آموختن ادب و احترام به حقوق دیگران.

این، همه چیزهایی که در یک مدرسه علمیه وجود داره، نیست!!

شاید به چشم سر در یک مدرسه علمیه جز این دیده نشه اما همه آنچه در این مکان مقدس وجود داره نیست. در یک مدرسه علمیه برادری هست. برابری هست. اخلاق وتذکر هست. صفا و صمیمیت هست. دوستی و یکرنگی و ازخود گذشتگی هست. علم آموزی و تربیت هست. نماز اول وقت، نماز شب، تهجد و شب زنده داری، ارتباط واقعی باخدا، احساس نزدیکی و قرب با امام زمان(عج) به عنوان فرمانده، آماده شدن برای جهاد و سربازی حضرت ولی عصر(عج) و خیلی چیزای دیگه هست که دیده نمیشه اما واقعا هست و کسی درکشون میکنه که بیاد و اونجا زندگی کنه و خودش تجربه کنه هرچیزی رو که باید با چشم دل ببینه و درک کنه.




در این مطلب با سطوح تحصیلی در حوزه علمیه و همچنین با عناوین و کاربرد دروس حوزوی در مسیر طلبگی آشنا خواهید شد. دانستن این مطالب از این جهت اهمیت دارد که شما بدانید پس از ورود به حوزه چه مسیری را پیش روی خود دارید و پیمودن این مسیر چند سال زمان خواهد برد و در هر نقطه از مسیر بتوانید خود را نسبت به مسیر طی شده و راه باقی مانده ارزیابی کنید و نقشه راه را همیشه در ذهن داشته باشید. زیرا هیچ رهرویی بدون داشتن نقشه نمی تواند بدون خطر و آسیب از راهی عبور کند. پس آگاهی از مسیر طلبگی قبل از ورود به آن شرط عقل است و کاری لازم و شایسته، که یک انسان  هوشمند، با دقت آن را به انجام می رساند.

حوزه علمیه از ۴ سطح علمی تشکیل شده است:

سطح یک:

طول مدت این دوره با توجه به مقطع ورودی شما به حوزه علمیه متفاوت است. طول مدت این سطح برای ورودی های مقطع سیکل ۶ سال می باشد که سال اول آن به نام پایه پیشنیاز و بقیه سال ها از پایه ۱تا ۵ خواهد بود. و برای ورودی های دیپلم و بالاتر همان ۵ سال و از پایه های ۱تا ۵ می باشد. دروس اصلی شما در سطح یک به مدت ۳سال برای مقطع سیکل و دو سال برای مقطع دیپلم ادبیات عرب خواهد بود و شما باید بتوانید در این مدت اشراف کاملی به ادبیات عرب پیدا کرده و آن را عمیق و دقیق یاد بگیرید. البته شاید در هنگام آموختن این دانش درکی از اهمیت و کاربرد آن نداشته باشید ولی باید بدانید که این دانش به خودی خود هدف نیست بلکه مانند ابزاری بسیار کاربردی در فهم علوم حوزوی به کار می آید زیرا تمام کتب درسی شما در آینده به زبان عربی خواهد بود و چنانچه بر این دانش مسلط نباشید در ادامه مسیر علم آموزی دچار خسران و چالش خواهید شد. البته در کنار ادبیات عرب نیز دورس ابزاری دیگری مانند منطق خواهید آموخت که روش درست فکر کردن واستدلال را به شما می آموزد

در مرحله بعد پس از تکمیل ادبیات عرب و منطق وارد مرحله جدیدی از کسب علوم حوزوی می شوید. این علوم نیز ابزاری است و شما باید با آموختن آن ها، مهارت و روش استنباط و استخراج پیام خداوند (عقاید، اخلاق، احکام شرعی) از منابع دینی (قرآن، روایات، عقل) را بیاموزید.

نکته مهم:  کسب دانش و مهارت این کار ( استخراج پیام خداوند) که در اصطلاح به آن اجتهاد می گویند سال ها زمان خواهد برد. اما اولین و مهمترین گام های آن در همین ابتدا برداشته می شود. زیرا یک مجتهد باید به ۹ علم حوزوی تسلط کامل داشته باشد که همه این علوم به عنوان ابزاری برای استخراج حکم خداوند از قرآن و حدیث به کار می آید. پس نگاه شما به این علوم باید مانند نگاه یک تعمیرکار اتومبیل به ابزارهایش باشد که برای حفظ حیاتش باید این ابزارها را مانند جان خود حفظ کند. زیرا بدون ابزار نمی تواند حتی یک پیچ را باز کند.

کار اصلی شما در پایه های ۳ تا ۵ آموختن فقه و اصول می باشد. دانش فقه را در قالب کتاب شریف شرح لمعه فرا خواهید گرفت. این کتاب که در سه سال متوالی با آن سرو کار دارید یک دوره کامل فقه نیمه استدلالی است. یعنی ۵۲ کتاب فقهی مانند طهارت، نماز، روزه، حج، ازدواج و طلاق و… در آن وجود دارد که شما را با همه احکام تکلیفی یک مسلمان آشنا می کند و ضمن آن شما با چگونگی استفاده این احکام از آیات و روایات آشنا می شوید. دانش اصول نیز که در قالب کتاب اصول الفقه مرحوم مظفر آموزش داده می شود به قواعدی که در استخراج احکام از آیات و روایات به کار می رود، می پردازد. مثل این قاعده که آیا همیشه وقتی خداوند در قرآن به چیزی امر می کند، آن امر بر مخاطب واجب می شود یا می توان استحباب را از آن برداشت کرد؟ قواعدی از این دست که در استخراج احکام فقه و دیگر مسائل دینی مانند عقاید و اخلاق از منابع دینی کاربرد دارد. دقیقا مانند یک آچار فرانسه که هر شماره پیچی را باز می کند. پس نباید نگاه کاربردی به آن را فراموش کنید و هرچه می آموزید باید کاربرد آن را نیز بیاموزید.

آخرین نکته در سطح یک این است که در کنار علوم اصلی ادبیات عرب، منطق، فقه و اصول علوم دیگری مانند تاریخ، تفسیر، عقاید، اخلاق و کمی فلسفه را نیز به صورت مختصر خواهید آموخت. نا گفته نماند که در این سطح به آموزش مهارت های پژوهشی مانند خلاصه برداری، یادداشت برداری، روش تحقیق و مقاله نویسی درسی نیز پرداخته می شود. شما در این سطح با موفقیت در امتحانات کتبی و شفاهی در همه دروس می توانید به سطح دو وارد شوید.

مدرکی که در انتهای این سطح دریافت می کنید، معادل فوق دیپلم است. اما اگر با مقطع سیکل وارد حوزه شده اید، تنها برای برخی دانشگاه های حوزوی معتبر می باشد. و برای شرکت در آزمون های مقطع کارشناسی دانشگاه های کشور با عنوان فوق دیپلم معتبر نمی باشد. حتی اگر با مدرک دیپلم وارد حوزه شده اید باز هم به عنوان مدرک فوق دیپلم برای شما کاربرد ندارد و شما می توانید با اتکا به مدرک دیپلم خود در آزمون ورودی دانشگاه ها شرکت کنید.

سطح دو:

طول مدت این سطح دو سال است. شما برای رود به این سطح، دو انتخاب دارید. می توانید به مدارس عمومی بروید و علومی که در این سطح آموزش داده می شود را فرا بگیرید. دروس اصلی این سطح نیز فقه و اصول است. فقه را به صورت کاملا استدلالی در قالب کتاب شریف مکاسب مرحوم شیخ انصاری فرا خواهید گرفت. این کتاب چهار جلد است که دو جلد آن را در سطح دو و دو جلد دیگر آن را در سطح سه فراخواهید گرفت. بر خلاف کتاب شرح لمعه که همه ابواب ۵۲گانه فقه را در بر دارد، در کتاب مکاسب فقط به احکام تجارت یا در اصطلاح بیع (خرید و فروش) پرداخته می شود. این همان معنای نگاه ابزاری به دانش فقه است که هدف از آموزش در این مقطع اصل احکام تجارت نیست بلکه تمرینی برای آشنایی با چگونگی استخراج حکم از آیات و روایات است. آموختن این شیوه و تمرین آن در دانش فقه، ۴ سال در سطح دو و سه و ۸ سال به طور رسمی در سطح ۴ انجام می گیرد.

دانش دیگری که در این سطح آموخته می شود، علم اصول است که در قالب کتاب فرائد الاصول یا همان رسائل مرحوم شیخ انصاری است. توضیحات این دانش نیز در سطح یک گذشت. این کتاب نیز به مدت دو سال در این سطح آموزش داده می شود. دانش دیگری که در این سطح آموزش داده می شود فلسفه است که در قالب کتاب بدایه الحکمه مرحوم علامه طباطبایی است. تفسیر نیز به صورت گذرا از موارد درسی این سطح محسوب می شود. در کنار فلسفه نیز علم کلام که بیان کننده ادله عقاید مذهب شیعه و چگونگی استدلال به آن است در قالب کتاب تلخیص الاهیات آموزش داده می شود.

انتخاب دیگری که در این سطح وجود دارد، تحصیل در رشته های تخصصی در مدارس و مراکز تخصصی یا دانشگاه های حوزوی است. شما می توانید در اواخر سطح یک با انتخاب اگاهانه یکی از رشته ها و مراکز تخصصی متناسب با روحیات، توانمندی و اهداف خود، در آزمون ورودی آن شرکت کرده و در این مراکز و مدارس تخصصی ادامه تحصیل دهید. در این مقطع بیش از ۳۰ رشته تخصصی و مدارس، مراکز و دانشگاه های حوزوی متعددی وجود دارد که می توانید متناسبترین آن ها را با شرایط خود انتخاب نمایید. برخی مدارس و مراکز تخصصی نیز رشته های تخصصی پیئسته در سطح دو و سه ارائه می دهند که با انتخاب آنان سطح دو و سه را در همان رشته تخصصی ادامه می دهید.

شما در انتهای این سطح مدرک معادل لیسانس یا همان کارشناسی را دریافت می کنید و می توانید با این مدرک در کنکور مقطع ارشد همه دانشگاه های کشور شرکت کرده و ادامه تحصیل دهید. و همچنین به عنوان مدرکی برای مراکز استخدامی نیز معتبر می باشد.

 

سطح سه :

طول مدت این سطح نیز در مدارس عمومی دو سال است که دانش های اصلی ارائه شده در آن نیز مجددا فقه و اصول است. در مورد دانش فقه توضیحات کاملی در سطح دو ارائه شد. دو جلد باقیمانده از کتاب شریف مکاسب شیخ انصاری در این سطح آموخته می شود. دانش اصول در این سطح نیز در قالب کتاب کفایه الاصول مرحوم آخوند خراسانی طی دو سال ارائه می شود.

در این سطح در کنار این دو دانش، علوم دیگر حوزوی مانند رجال الحدیث و درایه الحدیث آموخته می شود. در دانش رجال به این موضوع پرداخته می شود که احوال روایان احادیث اهل بیت از نظر عقاید، قابل اطمینان بودن، حافظه خوب داشتن و بسیاری از ویژگی هایی که بتوان به قول آنان اعتماد کرد بررسی می شوند. این دانش در قالب کتاب کلیات علم الرجال مرحوم آیت الله خویی تدریس می گردد.

دانش درایه الحدیث نیز به دسته بندی احادیث پرداخته و به لحاظ چگونگی سند و دلالت، آن احادیث را به دسته های مختلفی تقسیم بندی می کند و ابزاری را برای مجتهد فراهم می کند تا بتواند در هر موردی از حکم خداوند منبع روایی صحیح آن را تشخیص داده و آن حکم را از میان منابع موثق استخراج کند.

در این سطح، فلسفه نیز در قالب کتاب نهایه الحکمه مرحوم علامه طباطبایی و تفسیر از کتب منتخب تفسیری آموزش داده می شود. آنچه توجه به ان لازم است این است که شما در انتهای سطح سه ملزم به ارائه پایان نامه هستید که با اشراف اساتید فن باید تهیه و ارائه گردد. پس از قبولی در آزمون های کتبی و شفاهی دروس این سطح و ارائه پایان نامه شما موفق به دریافت مدرک سطح سه که معادل کارشناسی ارشد یا همان فوق لیسانس می شوید. شما می توانید با دریافت این مدرک در آزمون دکترای تمامی دانشگاه های کشور شرکت کنید.

 

سطح چهار:

در این سطح که هدف از آن ایجاد توانمندی اجتهاد و مهارت استخراج احکام از منابع دینی است، باز هم به تمرین این مهارت با دانش فقه و اصول پرداخته می شود. اما با این تفاوت که در این سطح هیچ کتاب مشخص و معینی وجود ندارد تا به عنوان متن مرجع به آن مراجعه شود. به همین دلیل اسم این سطح و درسی که در آن می خوانند را درس خارج می نامند. زیرا مطالبی که در آن مطرح می شود خارج از یک کتاب خاص است و در کلاس های درس خارج استاد حول محور یک موضوع فقهی یا اصولی نظرات فقها و علمای اصولی را جمع آوری نموده و با بررسی آن نظرات، نظر خود را در تایید و یا رد آن اقوال مطرح می نماید.

طلاب نیز در این سطح وظیفه دارند نظرات استاد خود را یادداشت و آن را با کتبی که در درس مطرح می شود، تطبیق دهند و ادله نظر استاد را به عنوان تقریر، جمع آوری نمایند و در انتهای سال آن تقریرات را در روز امتحان ارائه دهند.

تعداد سال های درس خارج محدودیتی ندارد. زیرا هر کس بتواند زودتر به این مهارت دست پیدا کند می تواند، دیگر نیاز به شرکت در این دروس را ندارد. و به اصطلاح مجتهد شده است. البته در حال حاضر حداقل ۴ سال برای گرفتن مدرک سطح چهار باید در این دروس شرکت کنید.

برای دریافت مدرک سطح چهار باید توجه داشته باشید که، دارا بودن مدرك علمي سطح سه، شركت دست كم چهار سال در دروس خارج فقه و اصول و تفسير، كسب معدل ۱۴ در امتحانات دروس خارج، تدوين رساله و كسب امتياز حداقل ۱۴ و معمم بودن مستمر از شرايط اختصاصي اعطاي مدرك علمي سطح چهار مي باشد.

در سال اول درس خارج نیز ملزم به شرکت در دوره کوتاه مدت مهارت تقریر نویسی هستید.




گزارشی واقعی از یک روز زندگی طلبگی
الله اكبر الله اكبر……….. اشهد ان لا اله الا الله ……..
دیگر وقت آن است که بیدار شوم از روزی که به این جا آمدم همیشه همین موقع بیدار می شوم. بیدار شدنی بسیار شیرین. من که همیشه خواب را از همه چیز شیرین تر می دانستم، حالا این بیداری را به دنیا نمی دهم. عجب انرژی ای دارد سحرها بیدار شدن وضو گرفتن با آب سرد و نمازی با شور و عشق در کنار دوستان.
از این ساعت دیگر کارهایم آغاز می شود. یک روز زیبا، شیرین و پرهیاهو. البته گاهی اوقات از تنبلی چند ساعتی را هم دوباره می خوابم. خوبی این جا این است که کاری به خواب و بیداری ات ندارند. اینجا خود افراد هستند که برای خود و آینده ی خود تصمیم می گیرند.
نماز صبح تمام می شود. کتابی که دوست دارم را انتخاب می کنم و در کتابخانه ی بزرگی که هیچ گاه از مطالعه در آن خسته نمی شوم، مقابل کتاب می نشینم. همیشه با این کتاب حرف می زنم و او همدرد تنهایی من است. کتاب را می گشایم امروزصفحه ی ۱۱۵رمان سهم من ( و این بار بود که تصمیم جدی خودم را گرفتم و تلاش کردم از آن پس روی پای خودم بایستم .چون همسرم از افراد انقلاب کننده بود، هیچ جابه من کارنمی دادند. ولی نباید نا امید شد…)
پس از ساعتی مطالعه دیگر نوبت رسیدگی به شکم بی چاره ام است که صدای غرغرش از صدای خروپف دوستم احسان هم بیشتر شده. اول یک لیوان چای داغ که تازه مهیا شده و سپس صرف صبحانه. آن هم صبحانه ای در کنار دوستان.
از ساعت ۷ کلاس هایم آغاز می شود و تا اذان ظهر ادامه دارد. یقینا اگر این همه کلاس را در یکی دو سال گذشته داشتم کلافه می شدم ولی این جا کلاس هایی با شور و نشاط، با رنگ و بوی خدایی، بحث های علمی ناب و شوخی های اساتید و شاگردان همه را بیش از پیش به کلاس مشتاق می کند. تازه امروز که تفاوتی هم با روزهای دیگر دارد. باید انرژی ام را برای هنرنمایی در ورزش بعد از ظهر ذخيره کنم.
معمولا کلاس ها که تمام می شود همه می روند برای خوابی نیم ساعته قبل از اذان ظهر. اسمش راهم قيلوله گذاشته اند. اوایل نمی دانستم قيلوله چیست. بچه ها که می گفتند برویم قیلوله من هم چون فکر می کردم شاید دعا و يا عبادتی خاص باشد، قرآنی را که مادرم روز اول برایم گذاشته بود، می گشودم و قرآن می خواندم. بعد ها که فهمیدم قیلوله نوعی خواب است به خودم خنده ام می گرفت.
اما بعد از نماز ظهر و عصر و صرف نهارهای خوشمزه ای که هر کس یکی از آنها را بیشتر از بقیه دوست داشت یکی جوجه یکی قورمه سبزی یکی مرغ و من هم که عاشق غذای امروزیعنی آبگوشت بودم. حالا نوبت کارهای شخصی است. تکالیفم را که نوشتم باز سراغ چای می روم به همراه لیوان دسته داری که درونش رنگ زیبای چای، هر کس را به سمت خود می خواند، به اتاق مخصوص اینترنت می روم به تازگی پنج دستگاه جدید هم برای استفاده طلاب مهیا کرده اند و به قول دوستان گشتی در فضای مجازی می زنم. “
اصلا همیشه بعد از ظهرهایم جذاب و شیرین است. هر روز برنامه ای جدید ، پخش فیلم و کلیپ، کلاس های علمی و جذاب و بسیاری از برنامه های دیگر خصوصا اردوهای بیرون شهر که خستگی را از تن انسان دور می کند البته اگر خستگی ای داشته باشد.
با این حال، شب که می شود، ما که تمام عصرهای هفته یک برنامه ی خاص از جمله فوتبال، حرم ، استخر و غیره داریم ، باز هم
روی فراوانی داریم اکثر شب ها بعد از انجام مباحثات (مباحثه یعنی این که درسی را که امروز استاد به ما یاد داده به یکدیگر توضیح میدهیم) مشغول بازی و خنده های از ته دل که خیلی وقت ها یاد دوران کودکی ام می افتم می شویم و باز هم با اجبار به سمت خواب رهنمون می شویم، خوابی که روزی از او جدا نمی شدم .اما چه کنم که حال مرا به زور به خواب می فرستند.
آری این است زندگی. زندگی ای که در آن به دنیا و اطراف خود به چشمی دیگر می نگریم. دیگر نه خستگی نه دعوا مرافعه ، نه کتک و توهین و نه هیچ یک از آن اموری که دوستی را زائل می کند، وجود ندارد. و این است زندگی با طعم قند. زندگی با قلبی گشاده ، به نام زندگی شیرین.




به حوزه بروم یانه؟؟

گام پنجم: سیکل یا دیپلم

یکی از مهمترین سوالات داوطلبان ورود به حوزه این است که از سیکل به حوزه بیایم یا دیپلم؟ گرچه در همین ابتدا نکته مهمی را باید بگوییم که ما نمی خواهیم بین این دو مقطع قضاوت یا توصیه ای بکنیم و شما باید بدانید که هدف ما صرفا کمک به انتخاب آگاهانه شما و تصمیم گیری صحیح است. لذا در این مطلب شما با فرصت ها و تهدیدهای هر دو مقطع آشنا خواهید شد و در نهایت خودتان باید این تصمیم مهم و حیاتی را بگیرید. زیرا بسیاری از بزرگان حوزه این اعتقاد را دارند که اگر فردی با چشم باز و با اطلاع کامل از مسیر طلبگی و سنجش تمام جوانب کار به حوزه بیاید، مقطع ورودی او تفاوت چندانی در سرنوشت طلبگی اش ندارد.

فرصت ها و مزایای ورودی های سیکل:

  1. اگر ورود به حوزه انتخاب خود شما باشد و آگاهانه انتخاب کرده باشید، باید به شما تبریک بگوییم که از بسیاری از افرادی که از دیپلم یا بالاتر از آن وارد حوزه شده اند جلوتر هستید. شما با اینکه فرصت ادامه تحصیل در دبیرستان و دانشگاه را داشته اید، آن را آگاهانه رها کرده و خود را مفتخر به سربازی امام زمان نموده اید. شما این فرصت را پیدا کرده اید که از ۴ سال از عمر خود که قرار بوده در دبیرستان صرف کنید را در راه رسیدن به هدف اصلی زندگی خود لستفاده کنید و این یعنی از تمام هم سالان خود ۴ سال زودتر تکلیف زندگی خود را روشن کرده اید. و ۴ سال به آینده درخشان خود نزدیکتر از همسالان خود هستید.
  2. قدرت ریسک و تغییر مسیر و بازگشت شما بالاست. شما به این دلیل که به هنوز به سن سربازی نرسیده اید، این فرصت را در اختیار دارید که اگر متوجه شوید که انتخاب حوزه و طلبگی انتخاب درستی برای شما نبوده است، مسیر دیگری را برای آینده خود انتخاب کنید. این از بزرگترین فرصت های ورود به دنیای طلبگی با مدرک سیکل است که می تواند انتخاب شما را ساده تر کند و شما با لمس طلبگی و زندگی در حوزه آن را از نزدیک آشنا شوید و سپس تصمیم قاطع خود را برای ادامه این مسیر اخذ کنید.
  3. برخورد شما با آموزش های حوزه منعطف تر است و پذیرش بسیاری از مسئل در شما بیشتر است. به این دلیل که شخصیت شما هنوز شکل نگرفته است، می توانید با دریافت صحیح عقاید و احکام و آموختن شیوه زندگی طلبگی، مسیر هموارتری را برای خود ترسیم کنید و با تغییرات زندگی جدید راحت تر کنار بیایید. و خود را با شرایط جدید سریعتر وفق دهید.
  4. به این دلیل که شما هنوز با سن مسئولیت پذیری در زندگی فاصله زیادی دارید و اشتغالاتی مثل تامین معاش و اداره زندگی در ذهن شما جایی ندارد، این فرصت را دارید تا فارغ از همه مسئولیت ها به صورت تمام وقت به تحصیل علوم حوزوی بپردازید. این فرصت به شما این امکان را می دهد تا پایه خود را در مسیر طلبگی محکم کنید و قدم هایتان را در این مسیر استوار بردارید.

تهدید ها و معایب ورود به حوزه از مقطع سیکل:

  1. بسیاری از کارشناسان براین باورند که عموم داوطلبان مقطع سیکل هنوز به بلوغ کامل برای تصمیم گیری در این مسئله مهم نرسیده اند. گرچه همیشه استثنائاتی وجود دارد. اما نتایج بررسی های میدانی نیز به ما نشان می دهد که در این سن غلبه عواطف و احساسات برای تصمیم گیری بیشتر است. در نتیجه خروجی تصمیمات ممکن است به صلاح آینده فرد نباشد و در آینده احساس پشیمانی و تردید نماید. از طرفی بزرگترین آفت موفقیت، تردید در پیمودن راهی است که در آن قرار گرفته ایم.
  2. عدم قابلیت درک صحیح از دروس طلبگی و چرایی و چگونگی تعامل با این دروس. یکی از معایبی که دامن گیر طلاب ورودی مقطع سیکل می شود و در سرنوشت طلبگی ایشان بسیار تاثیر گذار است، عدم درک صحیح از هویت و چیستی طلبگی است. این اتفاق، یک سری مشکلات دومینویی به همراه دارد. عدم درک صحیح از هویت طلبگی، عدم درک از چرایی خواندن دروس مقدماتی، بی انگیزگی برای خوب خواندن و فهم عمیق دروس کاربردی، کسب نمرات پایین و عدم فهم عمیق دروس کاربردی برای استفاده در پایه های بالاتر، نگاه بدبینانه به دروس حوزه و متهم شدن به عدم تلاش، بی انگیزگی نسبت به ادامه تلاش برای درس خواندن و در انتها ایجاد احساس ناکارآمدی و سپس تصمیم به خروج از طلبگی یا ماندن با انگیزه های غیر واقعی و غیر مطابق با اهداف حوزه علمیه و طلبگی.
  3. سپری نمودن دوران بلوغ و تجربه تغییر و تحولات جسمی و روحی در حوزه علمیه. به نظر کارشناسان مختلف حوزوی این نکته می تواند به عنوان یک فرصت نیز تلقی شود. اما از این جهت که نوجوان در این دوره حساس زندگی با تغییرات بسیار زیادی مواجه می شود ممکن است یک تهدید بزرگ محسوب شود و روحیات و تفکرات گذشته فرد کاملا تغییر کند و به این نتیجه برسد که مسیری را که انتخاب نموده است اشتباه است. آنچه به این تهدید دامن می زند، لزوم توان غلبه بر غرایزی است که در این دوره به اوج خود می رسد و ممکن است عدم کنترل آن به روحیه پاک افراد ضربه بزند و آن انتظاری که فرد از خود داشته رنگ ببازد و این در ادامه طلبگی او نیز تاثیر گذار باشد. گرچه در اینجا به همین مقدار از اشاره سربسته اکتفا می کنیم و اولیاء داوطلبان عزیز را به مشاوره حضوری با خبرگان در این زمینه دعوت می کنیم.
  4. تکمیل نشدن بلوغ عاطفی در بطن خانواده. این یک تهدید نسبی است و در میان افراد شدت و ضعف دارد. طلاب نوجوانی که به حوزه وارد می شوند یا به دلیل وجود قوانین خاص در بعضی مدارس و یا به دلیل دوری مدارس از محل زندگی، لازم است به صورت شبانه روزی در مدرسه بمانند و تنها در بازه های طولانی مدت به دیدار خانواده بروند. از طرفی به دلیل ایجاد استقلال زودرس در طلاب به لحاظ مالی و دریافت کمک هزینه تحصیلی(شهریه) وابستگی افراد به خانواده نیز کاهش می یابد و این حس استقلال که در ابتدا شیرین به نظر می رسد در او افزایش پیدا می کند. این در حالی است که به لحاظ سن و سال و حساسیت دوران نوجوانی هنوز به بلوغ عاطفی نرسیده و نیاز شدیدی به حمایت والدین دارد. از سوی دیگر نیز والدین که این استقلال کاذب رزند خویش را مشاهده و به این دلیل که در دامان حوزه چنین اتفاقی افتاده است، احساس امنیت می کنند، آرام آرام حمایت معنوی و محبت خود را کاهش داده و او را فردی مستقل و بزرگ می پندارند. اما بسیار مشاهده شده است که در طولانی مدت اثر مخرب این استقلال کاذب و کمبود محبت های لازم در دوران نوجوانی ظاهر شده و در ارتباطات اجتماعی فرد در آینده خود را نشان می دهد و ممکن است زندگی او را با مخاطراتی همراه سازد.
  5. اگر در این مقطع به حوزه نیاید و به دبیرستان برود، احتمال بسیار قوی وجود دارد که دیگر هرگز به حوزه نیاید. بسیاری از مسئولین حوزه و برخی والدین چنین اذعان داشته اند که نوجوان در مقطع سیکل به دلیل تاثیر پذیر بودن از محیط و اطرافیان اگر به دبیرستان برود احتمال اینکه روحیاتش تغییر کند و قید آمدن به حوزه را بزند بسیار زیاد است. لذا با لطایف الحیلی فرزندان خود را به سوی حوزه سوق می دهند. لذا بر فرض اینکه خیر صلاح این نوجوان همین آمدن به حوزه باشد اما به دلیل عدم انتخاب آزادانه و آگاهانه این احساس که مجبور شده یا جوگیر شده و با توصیه اطرافیان به حوزه آمده است، همیشه همراه او خواهد بود و به اندک بهانه ای خود و دیگران را سرزنش نموده و در ماندن در این مسیر تردید و تشکیک می کند.

البته راه حل هایی نیز برای این نگرانی وجود دارد که با وجود رفتن به دبیرستان بتواند روحیات خود را بوسیله برقراری ارتباط با مدارس علمیه و طلاب در قالب جلسات و اردوها و… حفظ نماید و پس از رسیدن به این تصمیم با انتخاب خود به حوزه بیاید.

فرصت ها و مزایای ورودی های دیپلم

  1. کسی که در این مقطع به حوزه می آید، با این پیش فرض که به مرحله ای رسیده است که می تواند برای آینده خود آگاهانه تصیم بگیرد، وقتی به حوزه می آید با تصمیم محکمتر و استوارتری این اقدام را انجام می دهد. به این معنا که همان اول دل خود را یک دله نموده و تردیدها را برای طلبه شدن و طلبه ماندن از خود دور می کند.
  2. استقلال بیشتری برای انتخاب دارد و به این ترتیب می تواند از تصمیم خود در برابر افرادی که معمولا در اطرافیان و دوستان پیدا می شوند تا طلبه را از تصمیمش منصرف کنند، دفاع کند.
  3. قدرت درک بالاتری دارد و می تواند اهداف مسیر طلبگی را درک کند و بداند علومی که در ابتدای طلبگی می خواند در آینده به کار او می آید و صبر بیشتری برای تحمل سختی های پیش روی طلبگی دارد. از طرفی به دلیل پیچیدگی و عربی بودن متون دروس حوزوی و به این دلیل که در دوره دبیرستان با زبان عربی آشنایی نسبی پیدا کرده است، بهتر می تواند محتوای مطالب را درک کرده و بادروس حوزه ارتباط بیشتری برقرار کند.
  4. به این دلیل که دوران بلوغ را در فضای بیرون حوزه تجربه کرده است و از آزادی های نسبی در ذهن و روان خود برخوردار بوده است و درگیری های ذهنی کمتری در دوران تغییر و تحولات روحی و جسمی داشته است، حالا که به حوزه وارد می شود، احساس امنیت روانی بیشتر به همراه حس خوب معنویت و پاکی را پس از یک دوره هیجانات منفی به دست می آورد و این اتفاق، حس خوب رشد معنوی و تغییرات مثبت را در او ایجاد نموده و تجربه این حس خوب تا سال ها در او باقی می ماند و موجب می شود تا به عنوان پیشرانی در مسیر طلبگی از آن بهره ببرد.

تهدید ها و معایب ورود به حوزه از مقطع دیپلم:

  1. نسبت به سایر طلابی که از مقطع سیکل به حوزه آمده و اتفاقا در صد خیلی بیشتری نیز هستند، احساس عقب ماندگی می کند. این احساس نوعی یاس و ناامیدی را در او تزریق می کند و در دل همیشه به همسالان خود که حالا ۴ سال از او جلوتر هستند و او هرگز نمی تواند این عقب ماندگی را جبران کند، غبطه می خورد. این حس عقب ماندن در ابتدای طلبگی به شدت انسان را آزار می دهد و به عنوان تهدیدی برای پایدار ماندن در مسیر طلبگی محسوب می شود.
  2. قدرت تغییر و قدرت ریسک او بسیار پایین است. این افراد به این دلیل که به سن سربازی رسیده اند و پس از آن به حوزه آمده اند، چنانچه به هر دلیلی تشخیص دهند که انتخاب مناسبی انجام نداده اند و مسیر درستی را برای آینده خود انتخاب نکرده اند، بین دو راهی ادامه این مسیر اشتباه و رفتن به سربازی مردد خواهند ماند. این افراد تهدیدی به نام سربازی را همیشه بالای سر خود احساس می کند و از طرفی پیمودن مسیر اشتباه را نیز به صرفه نمی بینند. لذا این تردید و ریسک بالای خروج از طلبگی و رفتن به سربازی، ایشان را مردد، بی انگیزه و بی هدف در این مسیر نگه خواهد داشت. این بی انگیزگی و بی هدفی نیز آسیب های جبران ناپذیری به کیان طلبگی او خواهد زد و او را از موفقیت در این مسیر بازخواهد داشت.
  3. به دلیل بالا بودن سن ورود او به حوزه و احساس نیاز به تشکیل خانواده و پاسخ به غرایز طبیعی خود تمرکز لازم را برای ممحض بودن در از دست می دهد و چنانچه ازدواج زودهنگام انجام دهد و با مشکلات زندگی و تامین معیشت روبرو شود بسیار سخت می تواند از پس اهداف والای طلبگی و رسیدن به اجتهاد در دین برآید.
  4. به دلیل طولانی بودن دوره کسب مقدمات در حوزه علمیه و دیر رسیدن به اصل مباحث طلبگی نوعی احساس بطالت و تلف نمودن عمر به او دست می دهد و احساس می کند طلایی ترین اوقات زندگی و عمر مفید جوانی اش بدون هیچ دست آورد ملموسی از بین می رود و چون در سنی قرار گرفته است که نیاز به برداشتن گام های مهم و بلند زندگی دارد احساس می کند در آینده طلبگی نیز افق روشنی وجود ندارد و از این جهت ممکن است دلسرد و پشیمان شود.
  5. یکی دیگر از پیامدهای طولانی بودن دوره مقدمات که برای ورودی های دیپلم به عنوان تهدید محسوب می شود، این است که وقتی طلبه در سال های ابتدایی تحصیل که نمی تواند نتیجه ملموسی از تلاش خود کسب کند و به تبع آن احساس ناکارآمدی و اتلاف عمر به او دست می دهد، برای جبران آن به فعالیت های جنبی طلبگی می پردازد تا این احساس خسران را، اقلا در ذهن خود تبدیل به فرصت نماید. اما نمی داند که در گذر زمان این فعالیت های جنبی به فعالیت اصلی او تبدیل شده و در نتیجه دیگر علاقه و احساس نیاز به علوم طلبگی را از دست می دهد و طلبه ای بی بهره از دانش عمیق دینی باقی خواهد ماند.




معرفی یک مدرسه علمیه




پاسخ به سوالات مهم طلبگی
حوزه علمیه چیست
نظام آموزشی و مدرک دهی حوزه به چه صورت است
معنای درس خارج چیست و چرا به آن خارج می گویند؟
پذیرش حوزه در چه مقطعی انجام می شود؟
در چه سنی می شود طلبه شد
مراحل پذیرش در حوزه چگونه است؟
دوره اختبار و تثبیت چیست؟
فارغ التحصیلی در حوزه چگونه است
شهریه طلبگی چیست؟
سکونت و تغذیه طلاب به چه گونه است
طلبه ها از چه زمانی می توانند معمم شوند
آیا عمامه گذاشتن برای طلبه ها اجباری است؟
به جز فقه و اصول چه رشه هایی در حوزه وجود دارد؟
از چه زمانی می توان رشته های تخصصی را شروع کرد
وضعیت نظام وظیفه و سربازی طلاب چگونه است
طلبه ها و روحانیون چه شغل هایی پیدا می کنند؟




مسیر طلبه، سامانه آموزش مهارت های طلبگی در سال جهش تولید، ۶ دوره جدید آموزشی مجازی را ارائه کرد.

به گزارش روابط عمومی مسیرطلبه، دوره های جدید مجازی این سامانه پس از نظر سنجی از طلاب و تشخیص نیازهای اولویت دار ایشان به محتواهای آموزشی مهارتی ویژه اشتغال و ارائه خدمات طلبگی طراحی و تدوین گردیده است. در این نظر سنجی بالاترین رتبه به مهارت های مورد نیاز برای تدریس اختصاص یافت که در این راستا سه درسنامه مهارتی تولید و در سایت بارگزاری گردید.

دوره های جدید مهارت آموزی مجازی ویژه طلاب

 

درسنامه مهارت رشد و یادگیری: این دوره آموزشی به بیان این مطلب می پردازد که آگاهی از مراحل رشد انسان در مراحل آموزش، به آموزگار این امکان را می دهد که بتواند

متناسب با سن یادگیری و رشد دانش آموز شیوه صحیح ارائه مطالب آموزشی را انتخاب نماید.

مشاهده درسنامه روانشناسی رشد

درسنامه ارزشیابی پیشرفت تحصیلی: در این درسنامه به آموزش مهارت ارزشیابی پیشرفت تحصیلی به عنوان عامل کنترل کننده تمامی عناصر تعلیم و تربیت مانند هدف ، برنامه ، روش و وسایل آموزشی و از طرف دیگر به عنوان روشی برای شناخت و هدایت فعالیت های تحصیلی دانش آموزان می پردازد. بنا براین یکی از صلاحیتهای فردی برای احراز شغل معلمی داشتن دانش نظری و مهارت عملی در زمینه ارزشیابی است که این درسنامه سعی دارد زمینه را برای آن محقق نماید.

مشاهده درسنامه ارزشیابی پیشرفت تحصیلی

درسنامه روش تربیت دینی: این درسنامه به صورت کاملا کاربردی به شیوه های نوین تربیت دینی با آموزه های اسلامی می پردازد و برای مربیان فرهنگی و پرورشی مدارس و مساجد مهارت های لازم را به ارمغان می آورد.

مشاهده درسنامه روش تربیت دینی

سایر دوره های مجازی ارائه شده در این سامانه که به مهارت آموزی ویژه اشتغال طلاب می پردازد، عبارتند از:

 درسنامه مدیریت فرهنگی ویژه طلاب: این درسنامه به صورت صوتی و همراه با پاور پوینت آموزشی ارائه شده و در آن به مباحث مدیریت فرهنگی از قبیل تعریف فرهنگ و مدیریت، برنامه ریزی راهبردی فرهنگ،  برنامه ریزی تاکتیکی و عملیاتی فرهنگی، نکات کاربردی در مدیریت فرهنگی و.. می پردازد.

مشاهده درسنامه مدیریت فرهنگی

درسنامه صوتی بوم ناب: در این درسنامه همه اجزای بوم کسب و کار ناب در قالب پاورپوینت به همراه صوت استاد، در ۱۱ قمست کوتاه و کاربردی ارائه شده است. این درسنامه منبع گرانبهایی برای علاقمندان به آغاز فعالیت های کارآفرینی و ایجاد کسب و کارهای نوپا می باشد.

مشاهده درسنامه صوتی بوم ناب

درسنامه مهارت فن بیان: در این درسنامه با هدف ارتقای سطح تفکر، روابط و فن بیان به آموزش نکات مهم و کلیدی برای برقراری روابط بین فردی و اجتماعی در سازمان ها و ادارات می پردازد. این درسنامه سرشار از تمرین ها و نکات کاربردی برای انتقال مطلب به مخاطب می باشد.




داستان تولد حوزه علمیهبرای اینکه بدانید با ورود به حوزه در چه مسیری قدم گذاشته اید، لازم است این داستان را بخوانید.

از آنجا که هدف خلقت انسان رسیدن به کمال است و این هدف به خودی خود محقق نمی شود و از طرفی هم دشمن قسم خورده ی ما یعنی شیطان همیشه در تلاش است تا انسان را از هدف اصلی دور سازد، خداوند مهربان اراده کرد تا افرادی که از تمایلات نفسانی بدور هستند را انتخاب کند و بوسیله آن ها مردم را به سوی خدا دعوت کرده و راهنمای زندگی انسان ها باشند.

به این دلیل خداوند پیامبرانی را مبعوث کرد که در طول قرن های بسیار، هماره در تلاش بودند تا این وظیفه خطیر الهی که برعهده ایشان بود را به نحو احسن به سر انجام برسانند و نسل به نسل این پرچم را به پیامبر بعدی می دادند. تا اینکه صلاح خداوند بر این شد که پیامبر خاتم و آخرین ایشان یعنی حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) مبعوث شود و رسالت خود را به گوش جهانیان برساند.

اما این پایان راه نبود و چون انسان ها همیشه در زندگی خود نیازمند راهنمایی هستند، با لطف بی دریغ خداوند، امامان دوازده گانه شیعه با امامت اولین فرد از این خاندان یعنی حضرت امیرالمومنین علیه السلام در غدیر خم اتفاق افتاد. در این میان دشمن نیز بیکار نبوده و برای مبارزه با این هدف بزرگ، راه های زیادی را پیش روی خود قرار داده بود. از جمله این راه ها دست بردن به شمشیر و به شهادت رسانیدن ائمه شیعه بود. اما قدرت خداوند بالاتر از هر قدرتی است و با حکمت الهی صلاح بر این شد که آخرین امام شیعیان یعنی حضرت مهدی عج از نظر ها غایب شود تا هم از گزند دشمنان در امان بوده و هم آمادگی مردم برای تحقق دین الهی در جامعه بشری مهیا گردد.

اما در طول غیبت امام عصر افرادی باید باشند که بشریت به بیراهه نروند و احکام و دستورات زندگی خود را به صورت صحیح دریافت کنند. این وظیفه سنگین بر عهده کسانی قرار گرفت که با کسب دانش لازم، بتوانند دستورات لازم و البته صحیح را از روایات و احادیث ائمه و همچنین قرآن دریافت و استخراج کنند و به سمع و نظر مردم برسانند. البته این وظیفه تنها ذره ای از وظائف علما است که بر عهده آنان است. علاوه بر آن اخلاق مداری، همراهی با مردم در طول زندگی و همانند امام  پدری مهربان برای مردم بودن از دیگر وظائف آنهاست. البته با توجه به نیاز های شدید مردم و تکامل روز افزون عقل و علم و تمدن بشر بایستی دانشمندان دینی نیز توانایی پاسخ به این نیاز ها را داشته باشند. لذا از همان اوایل غیبت امام زمان، حوزه های علمیه تاسیس شدند و علمای صدر اسلام، شاگردانی را برای ادامه این راه تربیت کردند.

این آموزش و تربیت شاگرد نسل بعد از نسل اتفاق افتاد تا این سیر ادامه یابد و به زمان ما و نوبت ما برسد که با قدرت در این راه قدم بگذاریم و مسیری را ادامه دهیم که پیامبر اسلام (ص) در آن گام نهاده است. امامان ما آن را ادامه داده اند و در حفظ این راه بسیار رنج و سختی دیده اند و اکنون ادامه راه را به ما سپرده اند و از ما خواسته اند تا مانند ایشان تمام همت خود را تا پای جان برای حفظ دین به خرج دهیم. ناگفته پیداست که قدم گذاشتن در مسیر طلبگی هم لذت آفرین است و هم پیچیده و دشوار. از این رو که در جاده ای قدم می گذاریم که رهروان پیشین آن، عزیزترین افراد عالم بوده اند و مراد ما محسوب می شوند، لذتی بالاتر از آن را نمی توان تصور کرد. اما از سوی دیگر، توان لازم برای پیمودن این راه و فاصله بسیار دوری است که ما با پویندگان گذشته این راه داریم، رنج و مرارت بسیار می طلبد تا به آن برسیم.

با این وجود اگر طالب چشیدن شیرینی پیمودن این مسیر و دریافت لذت اتصال به منشا هستی و ذات اقدس الهی هستی و دوست داری طعم وصال به اهل بیت را در کام خود حس کنی، و نسبت سربازی امام عصر(عج) را در خود ایجاد کنی، باید سختی ها، دشواری ها، رنج ها و نقشه راه پیمایش این مسیر را بشناسی و آگاهانه در این مسیر قدم بگذاری. زیرا که شناخت پیچ و خم مسیر طلبگی استقامت تو را بالا خواهد برد و تو را به هدف نزدیک خواهد کرد.

داستان تولد حوزه علمیه