خاطرات شهید سیدمجتبی شربتی
خاطره ای از شهید شربتی:
صدای توپ و تانک برای لحظه ای هم قطع نمی شد در این عملیات که به نام رمضان نامیده می شد. دشمن یک تاکتیک جدید بکار برده بود که آن ایجاد خاکریزیهای مثلثی شکل بود در پشت یکی از ضلع های مثلث تانکی را گذاشته بودند که دائماً در حال شلیک بود در این هنگام شهید شربتی به طرف خاکریزیهای که تانک در آنجا بود به راه افتاد واقعاً کار بسیار عظیمی بود و کسی نمی توانست آن را انجام دهد آن شهید پس از مدّتی برگشت و به یکی از خمپاره اندازها گفت من راهی را پیدا کرده ام که تانک می رود بیا باهم برویم تا اینکه وقتی به آن رسیدیم شما آن را نشانه بگیر وی قبول نکرد و شهید شربتی خود به طرف تانک به راه افتاد. پس از مدتی یک واقعه غیر قابل منتظره اتفاق افتاد و آن این بود که ناگهان نوری دل سیاه شب را شکافت و همه جا را روشن کرد همه فهمیدند که این کار شهید شربتی است و با برادران شعار اللّه اکبر و صلوات و تکبیر خوشحالی و هیجان خود را بروز نمودند. در همان هنگام که دشمن به طرف نیروهای ما پیشروی می کرد و در واقع عملیات ناموفقی بود هیچ کس آرامش نداشت وقتی یک نفر هم خواب در چشمانش نمی رفت شهید شربتی بسیار آرام در کنار خاک دراز کشید و دست خود را زیر سرش گذاشت و به خواب رفت و واقعاً شهید دانش آموز مدرسه انسان سازی این مسجد و جبهه بود
راوی: کمال صرافان