زندگی نامه شهید کاظم تدین
زندگی نامه شهید کاظم غلام زاده تدین:
شهید تدین، یکم فروردین ۱۳۰۳ش در مشهد مقدس چشم به جهان هستی گشود. از هفت سالگی به تحصیل علوم دینی در حوزه علمیه پرداخت و بهدلیل علاقه شدید به تدریس، بهخصوص آموزش قرآن مجید و احکام اسلامی، با چند تن از دوستانش به تأسیس مدارس دینی و مذهبی همت گماشت که از جمله آنها مدرسه جعفری، مدرسه ابوریحان، عصمتیه و حجت بود. در هنگام مبارزه با رژیم ستمشاهی، با آیتالله العظمی خامنهای همکاری داشت و در منزل خود، برخی از جلسات را بهصورت مخفیانه برپا میکرد. بعد از آن، منزلش را بهصورت مدرسه دینی درآورد و جوانان را با حقایق دین آشنا میکرد. بههمین دلیل، ساواک او را دستگیر کرد و چهار شبانهروز در بازداشت نگه داشت. برادرزاده شهید، میگوید: «در دوران انقلاب اسلامی، علیه رژیم طاغوت فعالیت میکرد. در صحنهها حضور چشمگیری داشت. نزدیکان و اقوام نگران شده بودند. ایشان در جواب میگفت: امروز مصداق امر به معروف، شرکت در راهپیماییهاست و مصداق نهی از منکر، مخالفت با رژیم طاغوت است.» دوست شهید، علی تهرانیزاده میگوید: «از سال ۱۳۵۶ش در خدمت سربازی با ایشان آشنا شدم. ایشان در ساخت مدارس علمیه و هم در جذب طلبهها به حوزه خیلی کوشش میکرد. همیشه انواع مسابقهها را برگزار میکرد که از جمله آنها حفظ قرآن و حدیث بود. این سختکوشیها اخلاص و معنویتهای او را نشان میداد.» روحانی شهید، کاظم غلامزاده تدین بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، در تربیت معلم شهید بهشتی و شهید خورشیدی، به آموزش قرآن و روش تدریس قرآن برای دانشجویان پرداخت. اغلب به خوابگاهها میرفت و به شرح احکام و تصحیح نماز دانشجویان بهصورت افتخاری میپرداخت. دوست شهید، میگوید: «هفتهای یک شب بهصورت افتخاری بلند میشد و کلی راه میرفت تا به دانشسرای کشاورزی برسد. آنجا با رفتار پدرانه و صمیمی، اتاق به اتاق میرفت، و به تصحیح قرائت نماز دانشجویان میپرداخت و احکام لازم را آموزش میداد. اشکالات هر کسی را یادداشت میکرد و به خودش میداد تا هفته دیگر سعی کند آن را برطرف کند.» دوست شهید، میگوید: «با تدین به حج مشرف شده بودیم. ایشان خیلی نماز میخواند. و حالت خاصی داشت. به شوخی گفتم: برای سال دیگر هم بگذار. فرمود: سال دیگری در کار نیست…» روحانی شهید، در ۲۴ سالگی با خانم خوشنشین ازدواج کرد که ثمره این ازدواج، یک پسر و چهار دختر است. همسر شهید، میگوید: «به واجبات اهمیت زیادی میداد و هیچ نماز و روزه قرضی نداشت و شبهای جمعه به حرم میرفت و به مستمندان خیلی کمک میکرد.» دوست شهید، محمد مروج، میگوید: «انگیزه رفتن ایشان به جبهه، برای این بود که عشق و علاقه خاصی به جبهه داشت. همچنین برای دفاع از مرزهای اسلام و کمکهای مردمی به جبهه میرفت. هدفش تقویت روحیه رزمندگان بود.» یکی از شاگردان شهید تدین نیز میگوید: «شهید تدین، روزهای تعطیل برنامهریزی میکرد و بچههای قرآنی را خارج از شهر به اردو میبرد. از لحظه دور هم جمع شدن تا به محل اردو رسیدن و تا وقتی که میخواستیم برگردیم، شهید تدین یک برنامه آموزشی منظم و غیرمستقیم داشت. مثلاً وقتی برمیگشتیم نیم ساعت وقت میداد تا دو کار خوب که از صبح یاد گرفتیم بنویسیم و بخوانیم. هر کسی کارش تکراری نبود جایزه میگرفت.» روحانی شهید، در ۵۰ سالگی با خانم فاطمه فروغی ازدواج کرد. ثمره این ازدواج یک فرزند پسر است. فرزندش، محمدعلی تدین، میگوید: «ایشان به مسائل شرعی و نماز اول وقت مقید بود. به ما نیز توصیه میکرد و میگفت: به مسائل شرعی دقت کنید. امیدتان به خدا باشد. از راه اسلام و خدا دور نشوید. ایشان بیشتر وقت خود را صرف تدریس مسائل اسلامی میکرد.» همسر شهید، فاطمه فروغی، میگوید: «حاج آقا در طول سالهای جنگ، مدام در جبهه حضور داشت. به جبههها کمک مالی بسیار میکرد. به رزمندگان قوت قلب میداد. دل آنها را با یاد خدا قوی میساخت و زمانی که در پشت جبهه حضور داشت، نماز جماعت را فراموش نمیکرد. سعی میکرد نماز را به جماعت بخواند. آخرین باری که به جبهه رفت، حال و هوای خاصی داشت. با تمام دوستان و آشنایان خداحافظی کرد. در هنگام رفتن به من گفت: اگر شهید شدم، از من راضی باش. سعی کن یادگاری من را بهخوبی تربیت کنی. اگر کسی از من دلخوری داشت، سعی کن دلش را بهدست آوری و از من راضیاش کنی.» کاظم غلامزاده تدین، سرانجام در تاریخ بیست و هفتم دیماه سال ۱۳۶۳ هجری شمسی در سن شصت سالگی در جبهه جنوب، سایت چهار بر اثر انفجار مین به شهادت رسید و پیکر مطهرش در صحن ملکوتی امام رضا علیهالسلام به خاک سپرده شد.