خاطرات شهید سید محمد رضا سعیدی

image_pdfimage_print

خاطراتی از مجاهد نستوه شهید آیت‌الله سعیدی:

“هنگام نماز مغرب و عشا به منزل امام رفتم، می خواستم با ایشان مذاكره كنم، امام آماده نماز بودند، وقتی منظورم را فهمید، اندكی نماز را به تأخیر انداخت. به عرض رساندم: آقا! طبق برداشتی كه من كرده ام، از این به بعد شما در مبارزات خود، یاوران كمتری خواهید داشت.”

امام فرمودند: “سعیدی! چه می گویی؟! به خدا قسم، اگر تمام جن و انس پشت به پشت هم بدهند و در مقابل من بایستند، من چون این راه را حق یافته ام، از پای نخواهم نشست.”

با شنیدن سخنان امام، چنان دل‌گرم شدم، كه روح تازه ای در وجودم دمیده شد و ایمان بیشتری به قیام و حركت امام پیدا كردم.

برای مشاهده خاطرات سایر شهدای روحانی کلیک کنید

مقالات مرتبط

صدای شهید

شهید سیدمجتبی نواب‌صفوی شهید سیدرضا کامیاب شهید سيدعباس موسوی قوچانی شهید سیدعبدالکریم هاشمی‌نژاد شهید سیدمحمدرضا سعیدی شهید سیدعلی اندرزگو شهید محمد شهاب شهید سیداحمد شوقی‌مزار…

PHP Code Snippets Powered By : XYZScripts.com