چگونه باید تغییر کنیم؟
با ورود بسیاری از شما دوستان عزیز به وادی مقدس طلبگی، اهداف، رفتار و منش شما و حتی توقع دیگران و اطرافیان نسبت به شما تغییر می کند گویا که تغییری بزرگ در حال رخ دادن می باشد!!
بله.شما پس از این که در مسیر طلبگی قدم می نهید، زندگی خود را وارد مسیری کاملا متفاوت از سایر مسیر هایی که هم سن و سالهایتان طی می کنند، کرده اید که تغییرات بسیار بزرگ و سرنوشت سازی را می طلبد.
اما مهمتر از اینکه چگونه باید تغییر کنیم؟ این است که:
چگونه روی خط تغییر بمانیم!؟
هدف اصلی در تغییر, خارج شدن از وضعیت کنونی و ورود به وضعیت ایده آل می باشد.
برای رسیدن به وضعیت ایده آل باید در مسیر خود استوار و ثابت قدم بمانید در این مقاله نکاتی را بیان می کنیم که می تواند در مسیر تغییر شما را یاری کند.
-
اهداف خود را بنویسید
پیشنهاد ما برای حفظ مسیر تغییر این است که روزی یکبار هدف خود را بر روی کاغذ بنویسید و هر بار که این کار را می کنید سعی کنید توضیح بیشتری از هدف خود بدهید تا مسیری که می خواهید طی کنید را بیشتر بشناسید و با آگاهی هر چه بیشتر به سمت اهداف طلبگی خود قدم بردارید.به عنوان مثال برای اینکه سربازی لایق برای امام زمان(عج) باشم! چه کارهایی باید بکنم؟چه کارهایی نباید بکنم؟امام زمان از من چه می خواهد؟و . . . .
-
با برنامه عمل کنید
برای رسیدن به هدف خود برنامه ریزی کنید و هر روز یک قدم بیشتر به سمت هدف خود بردارید
بهتر است که لیستی از اقدامات لازم برای رسیدن به هدف خود را بنویسید و چه بهتر که این اقدامات برنامه ریزی شده را بر روی تقویم بنویسید و هر روز پیگیر این باشید که به هدفتان نزدیک تر شوید به عنوان مثال برای رسیدن به معنویت بیشتر برنامه می ریزید که هر روز یک صفحه قرآن بخوانید نوشتن هدف کمتر از ۱۰ ثانیه طول می کشد اما باید حواستان به این باشد که مطابق این برنامه عمل کنید.
-
پیشرفت خود را بررسی کنید.
پیشرفت خود را بررسی کرده و مورد اندازه گیری قرار دهید، هر روز قبل از خواب به فعالیت های روزانه خود کمی فکر کنید.
چقدر از کارهایی را که یادداشت کرده بودید را انجام دادید؟
چقدر به هدفتان نزدیک تر شده اید؟
چقدر تا رسیدن به هدفتان باقی مانده است؟
-
از یک استاد کمک بگیرید
خوشبختانه در حوزه های علمیه به این مهم توجه بسزائی می شود و همه روزه در مراسمات صبحگاه و یا جلسات اخلاق هفتگی برگزار می شود اما ممکن است هیچ کدام از این جلسات و اساتید، کمک قابل ملاحظه ای به شما ارائه ندهند
لذا توصیه می شود که برای اهداف خود یک مربی و یا استاد مناسب و متدین و با تجربه(در هدف شما) پیدا کنید تا هر جا و هر زمانی که به دوراهی رسیدید و یا مشکلی برای رسیدن به هدفتان سد راهتان شد بتوانید از استاد خود کمک بگیرید و از راهنمایی های ایشان استفاده های کامل را ببرید
همچنین می توانید برای اینکه انگیزه خود را از دست ندهید و پرانرژی و با تلاش بیشتری به سمت هدف خود حرکت کنید، یک استاد انگیزشی نیز برای خود پیدا کنید تا در طی مسیر یاریتان کند.
به امید روز های موفقیت
در مسیر طلبگی همراه شما خواهیم بود.
برای مشاهده سایر مقالات طلبگی اینجا کلیک نمایید.
در مقاله قبلی در رابطه با افراد درونگرای شهودی صحبت کردیم و درباره یکی از موانع و مشکلات این دست از افراد یعنی عمل گرا نبودن صحبت کرده و راه کارهایی را برای تقویت عملگرایی بیان کردیم.
در این مقاله و در ادامه بیان راهکارهای تقویت عمل گرایی سه راه کار دیگر را عرض خواهیم کرد. در پایان این مقاله و با بکار گیری مطالب ذکر شده، شما می توانید خود را رشد داده و عمل گرایی را در خود زنده کنید.
۳. شکست را یک نقص شخصیتی ندانید
از نظر منطقی حتما قبول دارید که در بسیاری از موارد شکست، منجر به رسیدن به موفقیت و پیروزی نهایی شده است.
ان مع العسر یسرا
علت هم ساده است، کسانی که چند بار شکست خوردهاند، با بازخورد گرفتن و بررسی علت شکست، توانستهاند پلی به سمت پیروزی ایجاد کنند.
مثالهای آن هم بسیار زیاد است. حتماً میدانید نمرات درسی آلبرت اینشتین بسیار پایین بود و معلمش به او گفت: تو به هیچ جا نمیرسی! و همین طور سکاکی که بعد از ده ها بار تکرار مطالب درسی، آنها را یاد می گرفت.
آیا شما این موارد را شکست تلقی میکنید؟ آیا میتوانیم بگوییم سکاکی یا اینشتین و . . . افرادی شکستخورده هستند؟
قطعاً نه، چون حتماً قبول دارید به صرف اینکه چند بار در انجام کاری ناموفق باشیم به معنی اینکه شکست خوردهایم نیست.
زمانی میتوانیم بگوییم شکست خوردهایم، که دست از تلاش کردن برداریم. شکستهایی که در مسیر رسیدن به موفقیت رخ میدهند حقیقتاً شکست نیستند.
بنابراین برای غلبه بر ترس از شکست لازم است ذهنیتتان را تغییر دهید و شکست را یک امر شخصی تلقی نکنید. شکست خوردن در چند تلاش، به معنی این نیست که شما یک ضعف شخصیتی دارید.
بلکه بیشتر به این معنی است که احتمالاً دارید به موفقیت نزدیکتر میشوید. نکته مثبت اینجاست که اگر هم در نهایت موفق نشوید، با اطمینان میتوانید تغییر مسیر دهید و هدف تازهای را انتخاب کنید.
در این صورت خیالتان راحت است که همه تلاش خودتان را کردهاید. اما تلاش نکردن به خاطر ترس از شکست باعث میشود فقط افسوس فرصتهایی که از دست دادهایم را بخوریم.
۴. یک روش برای تحلیل وضعیت و غلبه بر ترس از اقدام
یکی از علتهایی که باعث میشود ما از شروع یک کار طفره برویم، ناآگاهی از سرانجام و نتیجه آن است. در واقع اینکه نمیدانیم چه چیزی در انتظار ماست، مانع از انجام آن کار میشود.
این عدم آگاهی باعث ایجاد بیعملی میشود و تا زمانی که وارد میدان عمل نشدهایم نمیتوانیم ارزیابی درستی از شرایط داشته باشیم. در واقع از چیزی میترسیم که نمیدانیم چیست.
در چنین شرایطی بهترین راه از بین بردن ابهام است. باید تمرین کنید تا ذهنیت واقعگرایانه خودتان را تقویت کنید و موقعیتها را دقیقتر تحلیل کنید. درباره این مطلب شاید واضح ترین سخن، حدیث گهربار امام علی علیه السلام است که می فرمایند از آنچه می ترسی خودت را درونش بینداز! این حدیث بدان معنا نیست که ما چشم بسته به سراغ مسائل برویم. بلکه حضرت از عمل نکردن و انجام ندادن کار تبری می جوید.
این کار باعث میشود سرعت عملگراییتان افزایش یابد. یک راهکار ساده این است که همه نتایجی که ممکن است از انجام این کار حاصل شود را روی کاغذ بنویسید.
چه مثبت و چه منفی، همه مواردی که به ذهنتان میرسد را بنویسید. مواردی که باعث میشود از این کار اجتناب کنید و انجام آن را به تعویق بیندازید چیست؟ ترسهایتان را بنویسید.
همه مواردی که نوشتید میتواند به عنوان داده و مبنا برای مرحله بعدی مورد استفاده قرار بگیرد. در مرحله بعدی ببینید کدامیک از ترسهایتان واقعگرایانه است.
احتمالاً بسیاری از آنها حقیقتاً «ترس» نیستند! حتی اگر آنها را به عنوان موانع در نظر بگیریم، اکنون میتوانید با یک برنامهریزی صحیح برای برطرف کردن آنها به دنبال «راهکار» باشید.
در واقع الآن یک برنامه تحلیلی و عملی واقعگرایانه دارید. میدانید باید از کجا شروع کنید و در طول مسیر با چه موانع احتمالی مواجه خواهید شد.
و همینطور میدانید در صورت مواجهه با هر کدام از موانع به طور حدودی و تقریبی باید چه کار کنید. معمولاً در خلال انجام این تمرین راهکارهای جدیدی هم به ذهنتان میرسد که قبلاً حتی به آنها فکر هم نکرده بودید.
۵. سطح توقعتان را پایین نیاورید
کسی که به دلیل ترس از شکست خوردن دست به اقدام نمیزند، در واقع دارد خودش را از فرصتهای مختلفی محروم میکند.
بسیاری از توفیقاتی که در زندگی میتوانیم کسب کنیم خارج از منطقه امن ما وجود دارد و برای رسیدن به اهدافی که مد نظرمان است عموماً باید از منطقه امن خودمان خارج شویم.
اما وقتی از شکست بترسیم، کمتر ریسک میکنیم، کمتر دست به اقدام میزنیم و در نتیجه احتمال موفقیت ما کمتر خواهد شد.
در این صورت توقع ما کمتر خواهد شد و فقط در راستای اهدافِ کوچکی که مطمئنیم به آنها خواهیم رسید اقدام میکنیم و دست به کار میشویم.
در حقیقت فقط وقتی حاضریم تلاش کنیم که میدانیم هدف آن قدر دست یافتنی است که حتماً به آن خواهیم رسید!
اما این یک چرخه مخرب است که نباید در آن گرفتار شوید. رویکرد مناسبتر این است که استانداردهای خودتان را پایین نیاورید. روی هدف بزرگ تمرکز کنید و هزینه آن را بپردازید.
برای خودتان مهلت تعیین کنید و خودتان را ملزم کنید که کار را در همان مهلت مقرر تمام کنید. بهترین راهکار برای پرورش عملگرایی تعیین مهلت و بازه زمانی مشخص برای انجام کار است.
در این صورت حتی اگر شکست هم بخورید یا به نتیجه مطلوب دست پیدا نکنید، این نشانه ضعف شما نیست، چون بههرحال کاری انجام دادهاید و تلاشی کردهاید.
فراموش نکنید دشمن اصلی درون خود شماست. در واقع بزرگترین رقیب شما، خود شما هستید که باید این رقیب سرسخت را شکست دهید.
شکست خوردن را مسئلهای شخصی تلقی نکنید و فکر نکنید شکست خوردن نشانه ناتوانی و ضعف شماست. در عوض باید رویکرد ذهنی مناسبتری را جایگزین کنید و باور داشته باشید که شکست خوردن نشانه این است که شما دارید تلاش میکنید و کسی که در حال تلاش کردن است هنوز دارد به مبارزه ادامه میدهد.
لطفا شما هم تجربیات خود را درباره تقویت عمل گرایی با ما به اشتراک بگذارید؟
آیا تا بحال تصمیمی برای این کار گرفته اید؟ چگونه به تصمیمتان جامه عمل پوشانیدید؟
برای مشاهده سایر مقالات MBTI کلیک کنید
امام علی علیه السلام می فرمایند: «إنَّ لیلَک و نهارَک لا یستوعبان حاجاتِک، فاقسمها بین علمِک و راحتِک» همانا شبانه روز تو، تمام نیازهایت را پوشش نمی دهد، پس اوقات آن را بین کار و آسایش خود تقسیم کن.
خدای متعال بندگانش را به مشاهده ی عظمت آسمان و آیات آن فرا خوانده است. و در طلوع و غروب خورشید و ماه درس نظم و زمان بندی به آنان آموخته و مومنان را در هر صبح و شب به ذکر و تسبیح خویش دعوت کرده و برای هر نمازی زمانی را مقرر داشته است.
به هنگام طلوع فجر مومنان را فرا می خواند، در نیمه های روز بار دیگر فرمان می دهد که فریاد تکبیر سر دهند و هنگام غروب به برپایی نماز و یاد خویش دعوت می کند. انسان مومن با الهام از این واجب زمان مند، کارها و فعالیت های خود را سامان می دهد و جایگاه زمانی همه خواسته ها و نیازمندی های خویش را معین می کند.
تعریف برنامه ریزی:
تصمیم گیری پی در پی برای عمل در آینده را برنامه ریزی گویند.
تعریف برنامه خوب:
چینش و جایگزینی خردمندانه و آینده نگر فعالیت ها و نیازمندی ها، در ظرف زمان براساس اولویت ها و متناسب با توان و خواسته اجرا کننده.
آثار و ضرورت برنامه ریزی:
- وظایف، کارها و فعالیت ها با پیش بینی و دقت خردمندانه انتخاب می گردد.
- خواسته ها و نیازها با اولویت مورد توجه و گزینش قرار می گیرد.
- بهداشت جسم و روح و میزان توانایی های آنها مورد توجه قرار می گیرد.
- از فرصت ها و امکانات بیشترین استفاده و بهره وری می شود.
- عادت های مفید ایجاد می شود و در نتیجه کارها با سهولت بیشتری انجام می گیرد.
- بهره وری بیشتر از عمر و توانایی ها به دست می آید.
- با انجام پی در پی و بلند مدت کارها و فعالیت ها، آن ها مفیدتر و محبوب تر می شوند.
- از فرسایش توان و پراکندگی و نگرانی، تشویش و سرگردانی پیش گیری می شود.
- ارزیابی، بررسی و پیگیری از نحوه انجام کار و پیشرفت آن ممکن می شود.
۱۰ نکته ای که در مورد برنامه ریزی باید به آن توجه داشته باشید:
۱– برنامه ریزی کنید
در وهله اول بدانید که تمام انسان های موفق با برنامه هستند و این تنها یک شعار نیست. مخصوصا در بازار رقابتی امروز که سرعت پیشرفت تکنولوژی و اتفاق افتادن حوادث بسیار سریع شده است.
۲– برنامه یعنی بَر نامه
برنامه یعنی بر نامه(کاغذ) نوشته شود. یعنی آن را مکتوب کنید. نگویید من برنامه را در ذهنم دارم. هر کس این را گفت بدانید پس کار خاصی برای انجام دادن ندارد.
۳– هنگام برنامه ریزی کمی از خوش بینی خود بکاهید
معمولا ما زمانی برنامه ریزی را شروع می کنیم که کمی برانگیخته شده ایم و تصمیم گرفته ایم از فردا انسان دیگری شویم. در آن لحظه خوش بینی ما معمولا زیاد است. به فرداهای خود رحم کنید. بدانید این آغاز راه است و روزی به آن برنامه ای که در ذهنتان است خواهید رسید اگر از فردا شیب برنامه را زیاد نکنید.
۴– به شیوه رباتی برنامه ریزی نکنید و با خودتان مهربان باشید
شما یک انسانید و باید بدانید که امکان دارد امروز زیاد سر حال نباشید. به خودتان سخت نگیرید و با مهربانی با خودتان برخورد کنید ولی تا حدی که دیگر خودتان را نه گول بزنید و نه لوس کنید. اگر برنامه خود را تا ظهر به هر دلیل نرسیدید انجام دهید. مشکلی نیست. از ظهر به بعد را انجام دهید. نگویید نه دیگه امروز خراب شد. اگر تا وسط هفته بر طبق برنامه ریزی پیش نرفت، باشه. از وسط هفته تا آخر هفته را دریابید.
در اوایل برنامه ریزی و عمل به آن کمال گرا نباشید.
۵– برنامه ریزی صلب نکنید
۶ تا ۶:۳۰ خوردن آب گرم و تنفس عمیق و مسواک – ۶:۳۰ تا ۷ نرمش صبحگاهی – ۷ تا ۷:۳۰ دوش – ۷:۳۰ تا ۸ صبحانه – ۸ تا ۱۰ مطالعه و …
شما انسانید. اکثر اوقات پیش می آید که نرمش صبحگاهی امروز به هر دلیلی ۱ ساعت به طول بیانجامد. شما می بایست کمی بازتر و شناور تر فعالیت ها را ببینید.
۶ تا ۸ خوردن آب گرم . تنفس عمیق . مسواک. نرمش صبحگاهی. دوش. صبحانه
۸ تا ۱۰ مطالعه و …
۶– از امروز برنامه ریزی کنید
از شنبه، از اول ماه، از اول سال ….
این ها حرف های کلیشه ای است که همه ما می زنیم. این حرف ها را دور بریزید.
از امروز برنامه ریزی کنید از همین ساعت، از همین دقیقه
۷– همه منتظرند شما برنامه ریزی کنید
همین امروز برنامه ریزی کنید، یکی از دوستانتان که ۱۰ سال است او را ندیده اید به شما زنگ می زند و می گوید امشب می خواهم ببینمت. شام هم مهمان من هر جای شهر گفتی میریم.
با دوستتان بیرون بروید ولی بدانید این یک حرکت زنجیروار است. فردا صبح دعوت می شوید به سینما، اتفاقا فیلمی که خیلی دوست دارید آن را ببینید.
من اگر جای شما باشم از همان اولی “نه گفتن” را شروع می کنم. می گویید بعضی اوقات نمی شود. قبول از دومی چطور؟
اگر این هم نمی شود، پس وقت خود را برای خواندن بقیه مطالب تلف نکنید. بابت تا همین جا خواندن و وقت گذاشتن شما هم معذرت خواهی می کنم.
۸– اولویت بندی کنید
یکی از دلایلی که برنامه ریزی به شکست مواجه می شود این است که همه کارها با یک درجه اهمیت انجام می شوند.
کارها را براساس اهمیت آن ها اولویت بندی کنید. با A B C و ..
گاهی اوقات سه فعالیت هستند که به نظر شما A هستند. پس با A1 ، A2 ،A3 آن ها را مشخص کنید. پس اول A1 را انجام دهید.
(هرگز همه کارها را با یک درجه اهمت انجام ندهید.)
۹– تا مدتی فقط برنامه ریزی کنید و انجام دهید
به مدت یکی دو ماه اول فقط برنامه ریزی کنید و انجام دهید زیاد مته به خشخاش نگذارید اگر ۷۰ یا ۸۰ درصد هم به برنامه وفادار بودید کافی است.
فقط برنامه ریزی فقط عمل. به هیچ چیز اهمیت ندهید.
۱۰– گزارش گیری
بعد از یکی دو ماه شروع کنید به رصد کردن خودتان و میزان پیشرفت و رشد. حتما این کار را انجام دهید. این تبدیل می شود به سوخت شما برای ادامه این مسیر شیرین و لذت بخش توام با موفقیت و رضایت.
موفقیت یک روزِ نیست، ولی حاصل تلاش های روزانه است.
ویژگی های یک برنامه ریزی خوب
یک برنامه ریزی خوب دارای ویژگی هایی است که به برخی از آن ها اشاره می کنیم:
- جهت گیری به سوی اهداف تعریف شده و تامین اهداف رفتاری: تعیین هدف از اساسی ترین گام های برنامه ریزی به شمار می آید، هدف آن چیزی است که ما را همیشه در حرکت نگه می دارد و به آینده امیدوار می سازد.
- فراگیری زمانمند همه ی وظایف و فعالیت ها و نیازهای لازم براساس اولویت ها:
- هماهنگی وتناسب با توانای ها و خواسته ها
- رعایت بیشترین بهره وری و پوشش کامل زمان.
- تنوع و توجه به نشاط و شادابی و تامین بهداشت جسم و روح.
مراحل برنامه ریزی:
برای تنظیم یک برنامه باید مراحل زیر در نظر گرفته شود:
- تعیین اهداف اصلی و فرعی
- فهرست کردن خواسته ها و نیازهای لازم
- فهرست کردن وظایف و کارها و فعالیت های لازم برای وصول به اهداف
- تعیین اولویت ها و ارزش گذاری فهرست های بالا (با امتیاز دادن به آن ها از یک تا پنج)
- زمان سنجی برای هر یک از نیازها و فعالیت ها
- چینش مهم ترین وظایف و کارها و نیازها در ساعات شبانه روز، اوقات هفته و ماه و سال
- اجرای آزمایشی برنامه و تصحیح و تکمیل آن پس از اجرای یک ماهه
- ارزیابی پی در پی برنامه
برنامه زندگی طلبه
این برنامه، طرحی پیشنهادی برای طلاب متوسط است که در آن تلاش شده است، مجموعه نیازهای یک طلبه درنظر گرفته و برای رفع آن تدبیری اندیشیده شود.
برنامه شبانه روز
در طول دوران طلبگی برای شبانه روز چنین برنامه های ثابتی قابل پیش بینی است:
خواب * | ۷:۳۰ ساعت |
غذا و ورزش | ۳ ساعت |
عبادت ** | ۳ ساعت |
مطالعه کتاب غیر درسی | ۳۰ دقیقه |
آشنایی با مسائل سیاسی و اجتماعی روز (اخبار) | ۳۰ دقیقه |
جمع کل | ۱۴:۳۰ ساعت |
* بهتر است زمان خواب را به دو قسمت تقسیم کنیم: خواب شب که به مدت ۷ ساعت باشد و خواب قیلوله که قبل از نماز ظهر و عصر باشد و به مدت نیم ساعت
** شامل نمازهای یومیه به جماعت و تعقیبات آن، تلاوت قرآن، نماز شب و خواندن دعاهای معروف ایام می باشد.
زمان مفید باقی مانده براساس این برنامه، ۹:۳۰ ساعت است، که باید برای آن در هر یک از مقاطع زمانی زیر برنامه خاصی در نظر گرفت:
- روزهای درسی، شنبه تا چهارشنبه
- روزهای پنج شنبه و جمعه
- روزهای درسی تعطیل (اعیاد و شهادت ها)
- تابستان
برنامه هفتگی
شنبه تا چهارشنبه | پنج شنبه | جمعه | |||
برنامه | مدت به ساعت | برنامه | مدت به ساعت | برنامه | مدت به ساعت |
درس | ۴ | درس | ۲ | نظافت و بهداشت | ۲ |
مطالعه و پیش مطالعه | ۲ | مطالعه و مباحثه | ۲:۳۰ | برنامه های عبادی (نمازجمعه، دعای ندبه و …) | ۲ |
مباحثه | ۲:۳۰ | برنامه های عبادی (دعای کمیل، هیئت و …) | ۱ | ورزش و تفریح | ۳ |
مطالعه مورد نیاز | ۱ | امور شخصی و خانوادگی | ۲ | دیدار با دوستان و اقوام | ۲ |
فعالیت های فرهنگی و … | ۲ | ||||
جمع کل | ۹:۳۰ |
می توان در پنج شنبه ها، برنامه عبادی و فعالیت های فرهنگی را با هم ترکیب کرد.
برنامه تعطیلات رسمی
برنامه | مدت به ساعت |
درس های فوق برنامه | ۳ |
آشنایی با موضوع تعطیلی، مطالعه مناسب به مقتضای روزها | ۲ |
شرکت در مراسم، برنامه های جمعی و جلسات، تعظیم شعائر | ۴:۳۰ |
برنامه تابستان
فعالیت در مراکز فرهنگی
مطالعات مورد نیاز
مرور درس های گذشته
کسب آمادگی برای درس های سال آینده
اختصاص زمان بیشتر به ورزش و تفریح
و ……
برای مشاهده سایر تکنیک ها کلیک بفر مایید
در این مقاله میخواهیم راهکارهایی برای طلاب درونگرای شهودی(IN) برای تقویت عملگرایی و غلبه بر ترس از شکست را، ارائه و بررسی کنیم.
چرا مهم است عمل گرا باشیم؟
بسیاری از اوقات برای برخی از ما پیش آمده که درگیر افکار مختلفی شدهایم و به عبارتی در دام چرخه افکار تمامنشدنی افتادهایم.
گاهی اوقات بیرون آمدن از این چرخه افکار مثل افتادن در یک هزارتوی پیچدرپیچ است که به نظر میرسد رهایی از آن غیرممکن است.
گیر افتادن در چرخه افکار و خیالات میتواند مانع عملگرایی ما شود و میزان کار مفید و مؤثری که میتوانیم در طول روز انجام دهیم را کاهش دهد.
وقتی ما کمتر احساس مفید بودن میکنیم، رفتهرفته احساسات منفی هم بر زندگی ما سایه میاندازد و نسبت به خودمان و زندگی احساس بدی پیدا میکنیم.
با افزایش این احساس بد، ترجیح میدهیم به افکار و خیالاتمان ادامه بدهیم و اینجاست که یک چرخه باطل و معیوب شکل میگیرد که باعث میشود هم زمان را از دست بدهیم، هم بعدها حسرت این را بخوریم که چرا آن موقع که میتوانستیم، کار مفیدی انجام ندادیم.
واضح است که این چرخه تمامنشدنی از افکار و تحلیلها جایی باید شکسته شود و لازم است جایی دست به عمل بزنیم و کار مفیدی انجام دهیم.
در واقع باید تعادل مناسبی میان تحلیلگری و عملگرایی ایجاد کنیم و مراقب باشیم سهم هرکدام را بیمورد زیاد نکنیم.
فکر کردن زیاد، بدون اقدام باعث از دست رفتن زمان و ایجاد پشیمانی است و بر عکس، عمل کردن بدون اینکه اقداماتمان را تحلیل و ارزیابی کنیم، کار کردنِ بیمورد و اضافه است.
حتی در کلام ائمه هم میتوانیم به وفور بیابیم که ایشان سفارش به عمل کردن نموده اند.
پیامبر اکرم (ص) می فرمایند:
“بعضی از گناهان به وسیله نماز و صدقه هم آمرزیده نمی شوند. سوال شد یا رسول الله!پس چه چیز موجب آمرزش آن است؟فرمود : جدیت و تلاش در طلب معیشت”
در این سری از مقاله قصد داریم این موضوع را بررسی کنیم که برای رهایی از چرخه افکار و ترس از شکست چه اقداماتی میتوان انجام داد.
قبل از اینکه راهکارها را با هم بررسی کنیم لازم است بگوییم مهمترین و اصلیترین پیشنهاد ما در این زمینه، تقویت «عملگرایی» و خاصیت اقدام کننده بودن است.
میخواهیم ببینیم چه عواملی مانع عملگرایی ما میشود تا بتوانیم با این عوامل مقابله کنیم و کنترل افکارمان را در دست بگیریم.
-
کاری انجام دهید، قدمی بردارید، حتی کوچک و ناچیز!
یکی از لذت های بزرگ زندگی هر شخص کسب دستاورد است. از نظر ذهنی، وقتی کاری را انجام میدهیم، مقداری دوپامین در مغز ترشح میشود که به ما احساس خوبِ مفید بودن میدهد و ما را ترغیب به انجام کارهای بیشتر و به دست آوردن اهداف بزرگتر میکند.
خصوصاً اگر از قبل برای کاری یا برای به دست آوردن هدفی برنامهریزی کرده باشیم و اکنون با تلاش و پیگیری، موفق به انجام آن شده باشیم، سطح دوپامین در مغز افزایش مییابد و باعث میشود احساس بسیار خوبی نسبت به خودمان داشته باشیم.
بنابراین انجام دادن کارها (تمام کردن یک کار) برای ما لذتبخش است و بعد از آن احساس خوبی خواهیم داشت.
البته نباید فکر کنید که این کار حتما باید خیلی بزرگ و سخت و دستنیافتنی باشد. نه! سادهترین و کوچکترین کارها هم همین خاصیت را دارند. وقتی انجامشان میدهیم، احساس رضایت درونی داریم.
البته طبیعی است که هرچقدر هدف بزرگتر و پر چالشتر باشد، رسیدن به آن هم لذت بخشتر است و سطح بالاتری از دوپامین را در بدن آزاد میکند.
اما به هر حال، برای رها شدن از چرخه افکار منفی و کم کردن احساس ناخوشایند (و احتمالاً افسردگیِ ناشی از آن) لازم است از کم شروع کنیم.
با انجام کارهای کوچک شروع کنید و بلافاصله دوپامین در بدن شما شروع به ترشح میکند و رفتهرفته حس و حال بهتری خواهید داشت.
کارهای کوچک مثل مسواک زدن، تمیز کردن و گردگیری اتاق، مرتب کردن کمد یا میز کار، ظرف شستن و کارهایی مثل این. که هم کم دردسر هستند و هم سریعاً قابل انجامند.
اگر میخواهید از چرخه افکار رها شوید، باید بلند شوید. از رختخواب بیرون بیایید، از جایتان بلند شوید و کاری انجام دهید. حتی اگر کار کوچکی باشد.
۲.از آزمون و خطا نترسید
یکی از مهمترین جنبههای دست به کار نشدن، بحث کمالگرایی در افراد است. در واقع عاملی که باعث میشود به راحتی خودمان را توجیه کنیم و کاری انجام ندهیم و ایدههایی که در ذهن داریم را عملی نکنیم، همین بحث کمالگرایی است.
یکی از راههای غلبه بر کمالگرایی این است که قبول کنیم کاری که با استاندارد خوب انجام میشود، بسیار ارزشمندتر و بهتر از کاری است که با استاندارد فوقالعاده، انجام نمیشود!
امام علی علیه السلام می فرمایند:
لاتطلب سرعه العمل و اطلب تجويد فان الناس لا يسئلون فيم فرغ من العمل انما يسئلون عن جوده صنعه:
هيچگاه سعي نکن که کار را با عجله به پايان رساني بلکه تلاش کن تا آنرا خوب انجام دهي چون مردم نمي پرسند که در چه مدت اين کار را انجام دادي؟ بلکه از کيفيت آن سئوال مي کنند.
خیلی صبر نکنید تا در یک کار به مهارت و توانمندیِ استثنایی برسید و بعد برای آن کاری انجام دهید! این اشتباه است. وقتی احساس میکنید میتوانید یک خروجی با استاندارد قابل قبول تولید کنید، این کار را انجام دهید.
مزیت این کار این است که استاندارد قابل قبول را میتوانید رفتهرفته بهتر کنید. اما اگر دست روی دست بگذارید تا روزی به استاندارد مورد نظر خودتان برسید، تجربه نشان داده که آن روز هیچ موقع نخواهد رسید!
بهترین راه برای مقابله با ذهنیت «هنوز به اندازه کافی خوب نیستم.» این است که مستقیماً و بدون اتلاف وقت، با چیزی که از آن میترسید مواجه شوید. هنوز به اندازه کافی خوب نیستید؟ اشکالی ندارد، دست به کار شوید و یک خروجیِ ملموس ایجاد کنید. رفتهرفته همان را بهتر کنید تا به استاندارد مورد نظرتان برسد.
هیچ کاری در «ذهن» شما به درجه و استاندارد قابل قبول نمیرسد.
در مقاله بعدی با عنوان تقویت عمل گرایی سه راهکار دیگر برای عمل گرایی و تقویت آن را بررسی خواهیم کرد.
شما هم می توانید تجربیات و نظرات خود را با ما به اشتراک بگذارید و اگر نمونه واقعی از موارد ذکر شده را در زندگی خود داشته اید بیان کنید.
برای مشاهده سایر مقالات MBTI کلیک کنید
این بی انگیزگی در عمل ناشی از کدام شیوه غلط در طی کردن مسیر طلبگی است؟
راز موفقیت برخی طلاب!!
دریافتم که ذهن من برای یادگیری این دروس ساخته نشده و اصلا علاقه ای به فراگیری آن ها ندارم.
طلبه عزیز!!
نمیدانم اکنون که این نوشته را میخوانی در کدام مرحله از عمر و مسیر طلبگی خود قرار داری ولی آن چه میدانم و بسیار مهم است که تو هم بدانی این است که اگر خودت به فکر آینده طلبگی ات نباشی، کسی برای تو چیزی به ارمغان نمی آورد.
قطعا راه های بسیار زیادی برای محقق کردن اهداف طلبگی وجود دارد. یا بهتر است ساده تر بگویم، راه های زیادی وجود دارد تا بتوانی گلیم خود را از آب بیرون بکشی و در کنار انجام امور ساده طلبگی، مثل اقامه نماز در یک مسجد یا اداره، پاسخگویی به احکام شرعی در یک مرکز یا دفتر، تدریس در مدارس علمیه و… زندگی خود را نیز تامین کنی و به اصطلاح آب باریکه ای برای شرمگین نشدن در مقابل خواسته های خانواده فراهم کنی و دل خوش کنی که در راه خدمت به دستگاه امام عصر(عج) و دین اسلام قدم گذاشته ای. اما سوال این است که آیا تمام توان تو واقعا همین است؟ سقف آرزوهای تو این قدر کوتاه است و اهداف بلند از زندگی و طلبگی ات به همین مقدار خلاصه می شود؟
بهتر است این سوال را اینگونه مطرح کنیم که چه چیزی باعث شده همت های بلند ما در ابتدای ورود به حوزه و اهداف عالی ما از خواندن درس طلبگی در مدارس علمیه به چنین عملکردی منجر شود؟ این بی انگیزگی در عمل ناشی از کدام شیوه غلط در طی کردن مسیر طلبگی است؟ آیا این شمایید که تفکرتان تغییر کرده؟ یا این حوزه است که روش آموزشش اشتباه بوده؟ یا اساتید حوزه نتوانسته اند حق مطلب را ادا کنند؟ یا کتابها و محتواهای درسی، کاربردی و انگیزه بخش نبوده است؟
اگر از نگارنده بپرسید می گویم، همه این ها و دهها عامل دیگر ممکن است، -بلکه شاید بتوان با قاطعیت بیشتر گفت- سهمی در ناموفقیت ما داشته باشند. اما اگر خوب ببینیم افراد موفقی نیز در حوزه علمیه وجود دارند که با تمام این مشکلات و نواقص باز راه موفقیت را پیدا کرده اند. یعنی در همین حوزه درس خوانده اند. با همین کتب ملا شده اند. همین اساتید را دیده اند و در همین محیط رشد کرده اند و روزی با ما مباحثه می کرده اند. اما اکنون آن ها در اوج قله های موفقیت قرار دارند. اما ما به برخی خدمات طلبگی در ایام خاص دل خوش کرده ایم و باقی ایام سال نیز برای تامین مخارج زندگی مجبوریم تن به کارگری و مسافرکشی و… بدهیم.
براستی راز موفقیت برخی طلاب موفق چیست؟ بیایید به عنوان نمونه یک طلبه موفق را به صورت عینی مثال بزنیم و در رفتار و اعمالش کنکاش کنیم.
حجه الاسلام ابوالفضل باقری یکی از طلاب موفق در زمینه تبلیغ کودک و نوجوان و تربیت مربی در زمینه کار با کاغذ و قیچی و انتقال مفاهیم دینی به کودکان با استفاده از داستان های جذاب است. رمز موفقیت ایشان را شاید بتوان در سه کلمه خلاصه کرد. کشف استعداد، یادگیری یک مهارت مطابق با استعداد، پشتکار و تلاش.
خود ایشان روزی برایم نقل می کرد که در ایام پایانی تحصیل در سطح دو و اشتغال به رسائل و مکاسب دریافتم که ذهن من برای یادگیری این دروس ساخته نشده و اصلا علاقه ای به فراگیری آن ها ندارم. اما نمی توانستم این دوران از زندگی را پایان راه طلبگی بدانم و از ادامه مسیر منصرف شوم. لذا با لطفی که خدا به من کرد، در همین ایام با یکی از اساتید در زمینه برش کاغذ با قیچی آشنا شدم و این مهارت را نزد ایشان فرا گرفتم. و از آن روز به بعد دیگر این کار را رها نکردم.
با یک جستجوی ساده در اینترنت شما متوجه می شوید که دایره موفقیت ایشان در تبلیغ دین بوسیله همین مهارت ساده از مرزهای ایران فراتر رفته و علاوه بر تسخیر مراکز فرهنگی در سراسر کشور، تربیت شاگردان زیادی در قالب مربیان فرهنگی و ورود به صدا و سیما و همراهی با عموهای فیتیله ای، در خارج از مرزهای ایران و در بسیاری از کشورهای همسایه نیز به هنرنمایی و انجام رسالت طلبگی منجر شده است. تا جایی که یکی از کارگردان های مستند ساز مشغول ساختن مستند زندگی ایشان به نام قیچی تیز می باشد.
آموختن یک مهارت مطابق با استعداد و به کارگیری آن در انجام وظیفه طلبگی، رمز موفقیت بسیاری از طلاب بوده است.
برای مشاهده دیگر مقالات انگیزشی کلیک کنید
حجت الاسلام والمسلمین دهشت، پیشنهادات و نظرات خود را در مورد نیاز های طلاب جدید الورود بیان کردند.
عضو کمیسیون تبلیغ حوزه علمیه خراسان در جلسه مشاوره و اعتبار سنجی طرح مسیر طلبه که توسط تیم هدایت تحصیلی طلاب ارائه گردید، از تدوین چنین طرحی ابراز خرسندی نموده و نکاتی را در قالب پیشنهاد بیان کردند که به این شرح است.
حجت الاسلام دهشت در این جلسه فرمودند: ابتدا باید بگویم در این که این طرح و ایده شما بسیار عالی و مورد نیاز بوده و شان این تعاریف را دارد،شکی نیست. اما چند نکته را باید مد نظر داشته باشید تا هم از شکست جلوگیری کنید و هم به پیشرفت شما کمک شود.
نکته اول اینکه سعی کنید در کارگاه و ها و مطالبی که بعنوان مهارت ارائه می دهید مطالبی باشد که بعد ها قابل خدشه نباشد.
نکته دوم این است که به عقیده من شما الان یک قدم جلو رفته اید و بایستی یک قدم به عقب برگردید. منظور این است که کاری که شما میکنید درمان است نه پیشگیری. پیشگیری آن است که قبل از ورود به حوزه علمیه افراد را بسنجید و افراد مستعد را به حوزه راهنمایی کنید. این خیلی ارزشمندتر و اثرگذارتر خواهد بود.
نکته بعدی این است که طلابی را پرورش دهید تا برای ده سال آینده جامعه و دنیا آماده باشند و آینده پژوهی را از اصول کار خودتان قرار دهید.
در آخر من از شما خیلی تشکر میکنم که چنین دغدغه ای دارید و ان شاالله خداوند به حق امیرالمونین و امام زمان (علیهما السلام) اجر دنیا و آخرت به شما بدهد.
برای مشاهده سایر اخبار مسیرطلبه کلیک کنید
لزوم داشتن هدف در زندگی
اولین نکته ای که در این بحث مطرح است توجه به لزوم داشتن هدف در زندگی است. دقت داشته باشید که داشتن هدف در زندگی هرگز یک ترجیح نیست بلکه یک الزام و ضرورت است. شما در هر شرایط، موقعیت و سن و سالی که هستید باید هدف داشته باشید.
اینکه شما نوجوانی پانزده ساله و محصل هستید، شما طلبه سطح یک هستید، یا طلبه سطح ۴ ، شما راننده ی تاکسی و کارمند بازنشسته هستید و یا اکنون هفتادمین سال زندگی خود را تجربه می کنید هیچ تفاوتی نمی کند. در هر صورت باید هدف مند باشید. بخش عمده ای از زندگی، شور و اشتیاق و انگیزه ی تلاش و حرکت به داشتن هدف وابسته است.
داشتن هدف باعث تولید نشاط می شود
همان طور که داشتن هدف در انسان تولید انگیزه، نشاط تولید میکند هدف نداشتن نیز باعث بسیاری از کسالت ها، رخوت ها، افسردگی ها، وسواس ها و افکار مزاحم و منفی است. تصور کنید که شما می خواهید به یکی از شهرهای ایران سفر کنید و مشخصاً فردا شب باید در شهر مقصد باشید. همین عاملی می شود که شما به تکاپو بیافتید، برنامه ریزی کنید، لوازم سفر را مهیا کنید و حرکت کنید.
تحقیقات نشان داده است ۹۷% مردم جهان هدف ندارند، اگرچه ممکن است خود این طور گمان نکنند. شاید در نگاه اول این طور به نظر برسد که این آمار تا حدودی بد بینانه و غیر واقعی است اما متأسفانه واقعیت دارد و غالب مردم هدف ندارند. خیلیها این طور گمان میکنند که همین که به کاری مشغول هستند نشانه ی هدف دار بودن آنهاست در صورتی که حرکت های روزانه و اشتغالات روزمره هرگز به این معنا نیست.
اینکه شما هر روز به دانشگاه می روید و مشغول تحصیل هستید یا اینکه دبیر یک دبیرستان یا مدیر یک شرکت هستید و یا اینکه در خانه به تربیت فرزند و همسرداری مشغول هستید هرگز به معنای هدف دار بودن شما نیست.
هدف چیست؟
هدف موضوعی مشخص، روشن، دقیق و واضح است که قصد آن دارید که تا یک سال، دو سال، و تا پنج سال آینده به آن برسید. اگر شما خود را فردی با هدف در زندگی می دانید اکنون قلم و کاغذی بردارید و صریح و مشخص اهداف یک ساله، دو ساله و پنج ساله خود را بنویسید.
برای مشاهده سایر مقالات انگیزشی کلیک کنید.
خودشناسی آغاز دانش و معرفت است”؛ این سخن معروف را اغلب به سقراط نسبت میدهند. اما دقیقا منظور از “خودشناسی” چیست؟
در این مقاله به ۶ اصل خودشناسی که به شناسایی شخصیت خود کمک میکند، میپردازیم. چنانکه که زندگی روزانه خود را میگذرانید، میتوانید به دنبال سرنخهایی برای این بنا کنندۀ مهم خود باشید.
چرا خودشناسی مهم است؟
مزایای خودشناسی
شاید واضح باشد، اما اینجا بطور خلاصه به چند دلیل که ممکن است شما بخواهید طبیعت خود را بشناسید، اشاره میکنیم:
خوشحالی؛ زمانیکه بتوانید بیان کنید که چه کسی هستید، خوشحالتر خواهید بود. علاوهبراین، بیان خواستههایتان باعث میشود که بدانید چه میخواهید.
تضاد درونی کمتر؛ هنگامیکه اعمال بیرونی شما با احساسات و ارزشهای درونیتان مطابق باشد، درگیریهای درونی کمتری خواهید داشت.
تصمیمگیری بهتر؛ هنگامیکه خود را بشناسید، میتوانید انتخابهای بهتر را در مورد همه چیز انجام دهید. از انتخابهای کوچک مانند انتخاب لباس گرفته تا انتخابهای بزرگ مانند انتخاب شریک زندگی. شما میتوانید راه حلهایی برای حل مشکلات متنوع زندگی خود داشته باشید.
خود کنترلی؛ هنگامیکه خود را بشناسید، میدانید که چه چیزی به شما انگیزه میدهد تا در برابر عادتهای بد مقاومت کنید و عادتهای خوب را توسعه دهید. شما بصیرت خواهید داشت تا بدانید کدام احساسات و ارزشها نیروی ارادۀ شما را فعال میکنند.
مقاومت در برابر فشار اجتماعی؛ هنگامیکه ارزشها و اولویتهای خود را بشناسید، کمتر احتمال دارد “بله” بگویید زمانیکه که میخواهید “نه” بگویید.
تحمل و درک دیگران؛ آگاهی از نقاط ضعف خود به شما در همدلی و درک دیگران کمک میکند.
سرزندگی و لذت؛ خود حقیقیتان بودن به شما کمک میکند سرزندهتر باشید و تجربیات زندگیتان را غنیتر، بزرگتر و هیجانانگیزتر میکند.
اکنون که متقاعد شدهاید که خودشناسی ارزشمند است، به نشانههای VITAL خودشناسی میپردازیم:
حروف کلمۀ VITALS مخفف ۶ بنا کندۀ شماست:
ارزشها (V = Values)
ارزشها مانند “کمک به دیگران”، “خلاقیت”، سلامتی”، “تامین مالی” و … راهنماییهایی برای تصمیمگیری و انگیزه برای اهداف هستند. تحقیقات نشان میدهند که تنها فکر کردن ویا نوشتن ارزشها باعث میشود فعالیتهای سالم انجام دهیم. براساس آزمایشهای روانشناسی انگیزهای که ارزشهای ارزنده ایجاد میکنند، به شما را در ادامۀ مسیر کمک میکنند حتی اگر خسته باشید. اگر انگیزه میخواهید، ارزشهای خود را بشناسید!
علایق (I = Interests)
علایق شامل احساسات، سرگرمیها و آنچه که توجه شما را در دورۀ زمانی پایدار به خود جلب میکند، است. برای کشف علایقتان، این سوالات را از خودتان بپرسید: به چه چیزی توجه میکنید؟ دربارۀ چه چیزی کنجکاوید؟ چه چیزی برایتان مهم است؟ وضعیت ذهنی متمرکز برای علاقه به چیزی، زندگی را خرم و سرزنده میکند و میتواند شما را در عمیق ترین احساسات راهنمایی کند. بسیاری از مردم حرفۀ خود را براساس علاقۀ شدید به چیزی ساختهاند.
فطرت (T = Temperament)
فطرت ترجیحات و اولویتهای ذاتی شما را توصیف میکند. آیا انرژی خود را از تنهایی (خویشتن گرای) بازسازی میکنید یا از بودن با دیگران (برون گرای)؟ آیا خودتان برنامهریزی میکنید یا از رد پای دیگران میروید؟ تصمیمات خود را بیشتر براساس احساسات میگیرید یا براساس تفکرات و واقعیات؟ جزئیات را ترجیح میدهید یا ایدههای بزرگ؟ دانستن پاسخ سوالات فطرتی مانند اینها میتواند به شما در گرویدن به مسیری که میتوانید رشد کنید و در دوری از مسیری که موجب پسرفتتان میشود، کمک کند.
فعالیتهای بیوقفه (A = Around-the-Clock Activities)
این متد به زمانی اشاره دارد که شما دوست دارید کاری را انجام دهید. آیا فرد صبح هستید یا فرد شب؟ برای مثال، در چه زمانی از روز انرژیتان در اوج است؟ اگر فعالیتهای خود را زمانیکه در بهترین حالت هستید انجام دهید، به بیولوژی ذاتی خود احترام گذاشتهاید.
ماموریت زندگی و اهداف پرمعنی (L = Life Mission and MeaningfulGoals)
“مهمترین رویداد زندگیتان چیست؟” این سوالی بود که یک مشاور شغلی از مراجعهکنندگان خود میپرسید. زنی ۴۰ ساله با چشمانی پر از اشک این چنین پاسخ داد: “برای من مراقبت از پدرم که بستری شدن در بیمارستان را نمیپذیرد بطور باور نکردنی مهم است. من میتوانم کنارش باشم و هنگام مرگ دستش را بگیرم.” هنگامی که او درمورد روزهای سخت آخر زندگی پدرش حرف میزد، آهی کشید و متوجه شد که میخواهد پرستار بیمارستان باشد.
شما نیز این سوال را از خودتان بپرسید. میتوانید سرنخهایی از شخصیت پنهان، حرفه و رضایت زندگی خود کشف کنید.
نقاط قوت (S = Strengths)
نقاط قوت فقط شامل تواناییها، مهارتها و استعدادها نیست بلکه همچنین شامل تواناییهای شخصیتی مانند صداقت و وفاداری، احترام به دیگران، عشق به یادگیری، هوش هیجانی، عدالت و … است. شناخت نقاط قوت خود یکی از پایههای اعتماد به نفس است. عدم توانایی شناخت قدرتهای بالای خود شما را در مسیر عزت نفس پایین قرار میدهد. فردی که “خوب عمل میکند” باشید، به تعاریف گوش دهید و به مهارتهایی که میتواند سرنخهایی برای نقاط قوتتان باشد، توجه کنید. همچنین، شناخت نقاط ضعف خود به شما کمک میکند تا درمورد چیزهایی که در آنها خوب نیستید، با خود صادق باشید. شما ممکن است تصمیم بگیرید روی نقاط ضعف خود کار کنید و یا سعی کنید آنها را بخش کوچکی از زندگی شخصی و شغلی خود قرار دهید.
با خود رو راست باشید
حتی اگر نشانههای VITAL خود را بشناسید، سخت است که با خود رو راست باشید زیرا شما دائما در حال تغییر هستید و ارزشهای اجتماعی با خود شما مقابله میکند.
Gretchen Rubin، نویسنده عادات مشترک، در یکی از سخنان خود میگوید:
حکم اول من “Gretchen بودن” است. شناخت خودم خیلی سخت است. من کاملا گیج شدهام از اینکه آنچه آرزو میکنم هستم و یا آنچه فرض میکنم هستم، که درک آنچه که واقعا درست است را از دست دادهام.
برای همۀ ما خودمان بودن از آنچه در حقیقت است، راحتتر بنظر میرسد! اما چند نشانه وجود دارد. هنگامی که یک مورد از نشانههای VITAL خود را کشف میکنید، احساس هیجان به شما دست میدهد. فعالیت براساس خودشناسی به شما انرژی میدهد و انرژیتان را ذخیره میکند. آزادانهتر و قدرتمندتر احساس میکنید، زیرا دیگر مدت زمان طولانی را برای اینکه چگونه باید احساس، فکر و عمل کنید، صرف نمیکنید.
برای مشاهده دیگر مقالات خودشناسی کلیک کنید
در مورد اهمیت خود شناسی سخن های بسیاری از بزرگان علم روانشناسی گفته شده تا جایی که به قول سقراط خودشناسی آغاز دانش ومعرفت است. اما ما که با تمام وجود به فرستادگان الهی باور داریم و دل در گروی کلام خدا و معصومین علیهم السلام داریم، یک توصیه قرآن و یک اشاره از سوی اولیای خدا ما را بس است تا حتی بدون پی بردن به فواید خودشناسی که در نهایت به خودمان بازمی گردد، این در گرانبها را جستجو کرده و در پی علم و یقین به خود باشیم.
توصیه قرآن به سیر در آفاق و انفس و کلمات گهربار امیرمومنان علی علیه السلام در رابطه با خودآگاهی حجت را بر ما تمام کرده است. ایشان در کلام کوتاه و پرمغزی می فرماید:
((معرفه النفس انفع المعارف؛ خودشناسى سودمندترين دانش هاست.))
و ما می دانیم که اگر شناخت و آگاهیِ سودمندتری وجود داشت حضرت نمی توانست اسم تفضیل را در خودشناسی به کار ببرد. ایشان همچنین در مورد مذمت عدم توجه به شناخت خود می فرماید:
((لاتجهل نفسك فان الجاهل معرفة نفسه جاهل بكل شىء؛ نسبت به خويشتن خود نادان مباش زيرا كسى كه به شناخت خويش نادان است به همه چيز نادان است.))
شاید مهمترن دلیل این توصیه های صریح و مکرر که در منابع دینی نمونه های زیادی از آن مشهده می کنیم این باشد که شناخت و آگاهی ریشه تمام تغییر رفتارهای ماست. کافی است تا به یک مثال ساده توجه کنیم تا بدانیم چگونه آگاهی موجب تغییر رفتار می گردد. وقتی اطلاع از سرمای هوا موجب تعویض لباس شما می شود و یا خبردار شدن از باریدن باران شما را وادار به برداشتن چتر می کند، آگاهی از پیچیدگی های روحی و جسمی شما موجب چه تغییر رفتارهایی در شما خواهد شد؟؟
در مقاله ضرورت انتخاب آگاهانه دانستید که ما انتخاب بزرگی در پیش داریم که باید کاملا آگاهانه صورت گیرد و چنانچه به آن بی توجهی کنیم عواقب غیر قابل جبران ناشی از آن در ناکامی ما موثر خواد بود. و همچنین گفتیم که یکی ار مهمترین مراحل انتخاب آگاهانه خودشناسی است. وقتی از این منظر به خودشناسی نگاه می کنیم که قرار است زمینه انتخابی بزرگ و سرنوشت ساز را برای ما فراهم کند، اهمیت آن برای ما بیش از پیش نمایان می گردد. پس بیایید از جهتی به خود شناسی بپردازیم که بیشترین تاثیر را در انتخاب رشته تحصیلی دارد.