1

به حوزه بروم یا نه؟؟

گام اول:

برای اینکه پاسخ این پرسش بسیار مهم را که اعتقاد دارم تا حل نشده است نباید قدم از قدم بردارید را دریابید، لازم است هرچه الگوی ذهنی از طلبگی دارید را فراموش کنید و تنها به واقعیت های موجود توجه کنید. زیرا ورود به دنیای طلبگی مانند انتخاب رشته نیست تا بعد از چند سال آن را تغییر دهید.

ابتدا باید دلیل فراموشی الگوهای ذهنی تان را بگویم. آنچه شما به عنوان نمونه های شاخص روحانیت در جامعه می بینید (روحانیون خوش نام و تاثیر گذار مانند رهبری و سایر مراجع تقلید، روحانیون رسانه ای مانند حجج اسلام قرائتی، عالی، انصاریان، شهاب مرادی و…) تنها یک درصد از جامعه حقیقی روحانیت هستند که عمدتا و قریب به اتفاق ایشان دارای توانمندی های شخصی بوده و راز موفقیتشان تلاش فردی خودشان بوده است و حوزه علمیه تنها زمینه را برای رشد آنان فراهم نموده است. به اعتراف آقای قرائتی توجه کنید که فرموده اند راز موفقیت من این است که هرچه در حوزه به من آموختند، من عکسش را انجام دادم. در نتیجه این افراد شاخص مناسبی خوبی برای تصمیم گیری شما نخواهند بود.

پس اولین نکته ای که شما را برای گرفتن این تصمیم راهنمایی می کند، پیگیری سرنوشت آن ۹۹ درصدی است که دیده نمی شوند. سرنوشت آن هاست که می تواند برای شما نیز اتفاق بیفتد و شما باید غالب افرادی که به این راه آمده اند را برای ورود به ایت عرصه مدنظر داشته باشید. 

گام دوم:

هدف خود را از ورود به دنیای طلبگی روشن کنید. شخص نگارنده این مطلب با بیش از ۳ هزار نفر از طلاب جدیدالورود به حوزه در دو سال اخیر مصاحبه کرده ام. اغلب آنان در اولین پاسخ به این پرسش دو هدف سربازی امام زمان علیه السلام و خدمت به مردم را مطرح می کنند. اما وقتی از آنان می پرسیم که در پادگان امام زمان (عج)کدام قسمت را مد نظر دارند پاسخی دریافت نمی کنیم. البته این روی خوب سکه است. روی دیگر آن اهداف شخصی افراد برای ورود به حوزه است. اهدافی از قبیل خود سازی، پاک ماندن در جامعه فعلی که خبری از اخلاق در آن نیست، قضاوت، وکالت، مشغول شدن در عقدیتی سیاسی نیروهای نظامی، معلم شدن در آموزش و پرورش، فرار از سربازی، اجبار یا تشویق والدین و دادن وعده های مادی مثل خرید موتور، دوچرخه، لبتاب و…

گرچه ما درصدد قضاوت اهداف داوطلبان برای ورود به حوزه نیستیم. و حتی نمی خواهیم وجود این اهداف و تحقق آن ها را در حوزه انکار کنیم. اما افرادی که می خواهند به حوزه بیایند باید نکته بسیار مهمی را مد نظر داشته باشند. شما باید بدانید که حوزه علمیه مانند یک سازمان است که خود اهداف مشخصی را دنبال می کند. شما با به ورود دنیای طلبگی و حوزه علمیه ابتدا باید اهداف این سازمان را بدانید و سپس با انتخاب یکی از آن اهداف که مطابق استعداد و علاقه شماست، تلاشتان را برای تحقق آن هدف حوزه و سازمانی که به عضویت آن درآمده اید به کار ببندید.

در نتیجه شناخت اهداف وجودی حوزه و انتخاب یکی از آن اهداف که با استعداد و علایق شما مطابق تر است بسیار مهم است. هدف اصلی تشکیل حوزه علمیه آموزش دین اسلام به طلاب است تا آن ها نیز دین را فراگرفته و به جامعه بیاموزند. مطابق آیه نَفر (فلولا نفر من کل فرقه منهم طائفه لیتفقهوا فی الدین و لینذروا قومهم اذا رجعوا الیهم ) که دلیل اصلی تشکیل حوزه علمیه و ندای دعوت خداوند برای ورود به حوزه علمیه و آموختن دین و ابلاغ و اقامه آن در جامعه است، سازمان روحانیت و طلابی که به آن وارد می شوند سه وظیفه اصلی به عهده دارند:

  1. تفقه در دین: شناخت عمیق و همه جانبه دین اسلام که برای تحقق این هدف به افرادی با استعداد تحصیلی بالا، هوش، ذکاوت و دقت و حوصله فراوان نیاز است تا سال های متمادی یعنی در حدود ۱۵تا ۲۰ سال، تنها به آموختن علومی بپردازند که به عنوان ابزارهایی برای شناخت دین به حساب می آیند. یک طلبه برای آموختن اجتهادی دین باید ۹ علم را به قدری خوب بیاموزد تا بتواند همانطور که یک مکانیک ماهر اتومبیل از ابزارها و آچارهای تعمیرگاه خود استفاده می کند، از این علوم استفاده کند تا نظر دین را در مورد مسائل مختلف از متن قرآن و احادیث و سیره اهل بیت استخراج کند. این علوم عبارتند از: صرف، نحو، لغت، منطق، فقه، اصول، رجال، درایه و تفسیر. پس این علوم حوزوی هیچ کدام به تنهایی کاربرد ندارند و هدف از آموختن آنها این است که به عنوان ابزار در خدمت طلبه باشند تا بتواند نظر دین را بفهمد و از دل متون دینی استخراج کند.
  2. ابلاغ دین: به معنای رساندن پیام دین به جامعه است. یک طلبه پس از این که دین را آموخت، باید آن را به جامعه منتقل کند. زیرا اگر تنها به آموختن آن اکتفا کند و آن را به دیگران منتقل نکند هدف حوزه را محقق نکرده است و وظیفه خود را به انجام نرسانده است. گرچه برای انجام این رسالت، یک طلبه می تواند در هر مرحله ای از طلبگی خود اقدام به تبلیغ دین مبین اسلام نماید و نیازی نیست تا شخصا دین را به صورت اجتهادی آموخته باشد. بلکه می تواند دین را به صورت تقلیدی بیاموزد و با استفاده از عرصه های مختلف تبلیغ آن را به جامعه برساند. عرصه های بسیار زیادی برای فعالیت در حوزه ابلاغ دین وجود دارد که هر طلبه مطابق استعداد و توانمندی های خود می تواند هریک از آنها را انتخاب و به انجام برساتد. بسیاری از مشاغل طلبگی در این عرصه دسته بندی می شود.
  3. اقامه دین: پس از اینکه دین به جامعه ابلاغ شد سازوکاری باید باشد که ضمانت اجرای احکام دین در جامعه اسلامی را فراهم کند. افرادی که از دستورات دینی سرپیچی می کنند و موجبات اخلال در جامعه اسلامی را به وجود می آورند آگاه و آن ها را به اصلاح رفتار خود دعوت کنند. بسیاری از مناصب حکومتی و مشاغل اجرایی در کشور که طلاب در آن مشغول هستند در این عرصه دسته بندی می شود.

در نتیجه یک طلبه باید با توجه به این سه وظیفه و رسالتی که حوزه علمیه به دوش طلاب می گذارد، هدف خود را از ورود به مسیر طلبگی تعیین و خود را برای انجام آن آماده سازد.

دانلود کتاب کمک آزمون ورود به حوزه علمیه

مشاهده گام سوم




به حوزه بروم یا نه؟؟

گام اول:

برای اینکه پاسخ این پرسش بسیار مهم را که اعتقاد دارم تا حل نشده است نباید قدم از قدم بردارید را دریابید، لازم است هرچه الگوی ذهنی از طلبگی دارید را فراموش کنید و تنها به واقعیت های موجود توجه کنید. زیرا ورود به دنیای طلبگی مانند انتخاب رشته نیست تا بعد از چند سال آن را تغییر دهید.

ابتدا باید دلیل فراموشی الگوهای ذهنی تان را بگویم. آنچه شما به عنوان نمونه های شاخص روحانیت در جامعه می بینید (روحانیون خوش نام و تاثیر گذار مانند رهبری و سایر مراجع تقلید، روحانیون رسانه ای مانند حجج اسلام قرائتی، عالی، انصاریان، شهاب مرادی و…) تنها یک درصد از جامعه حقیقی روحانیت هستند که عمدتا و قریب به اتفاق ایشان دارای توانمندی های شخصی بوده و راز موفقیتشان تلاش فردی خودشان بوده است و حوزه علمیه تنها زمینه را برای رشد آنان فراهم نموده است. به اعتراف آقای قرائتی توجه کنید که فرموده اند راز موفقیت من این است که هرچه در حوزه به من آموختند، من عکسش را انجام دادم. در نتیجه این افراد شاخص مناسبی خوبی برای تصمیم گیری شما نخواهند بود.

پس اولین نکته ای که شما را برای گرفتن این تصمیم راهنمایی می کند، پیگیری سرنوشت آن ۹۹ درصدی است که دیده نمی شوند. سرنوشت آن هاست که می تواند برای شما نیز اتفاق بیفتد و شما باید غالب افرادی که به این راه آمده اند را برای ورود به ایت عرصه مدنظر داشته باشید. 

گام دوم:

هدف خود را از ورود به دنیای طلبگی روشن کنید. شخص نگارنده این مطلب با بیش از ۳ هزار نفر از طلاب جدیدالورود به حوزه در دو سال اخیر مصاحبه کرده ام. اغلب آنان در اولین پاسخ به این پرسش دو هدف سربازی امام زمان علیه السلام و خدمت به مردم را مطرح می کنند. اما وقتی از آنان می پرسیم که در پادگان امام زمان (عج)کدام قسمت را مد نظر دارند پاسخی دریافت نمی کنیم. البته این روی خوب سکه است. روی دیگر آن اهداف شخصی افراد برای ورود به حوزه است. اهدافی از قبیل خود سازی، پاک ماندن در جامعه فعلی که خبری از اخلاق در آن نیست، قضاوت، وکالت، مشغول شدن در عقدیتی سیاسی نیروهای نظامی، معلم شدن در آموزش و پرورش، فرار از سربازی، اجبار یا تشویق والدین و دادن وعده های مادی مثل خرید موتور، دوچرخه، لبتاب و…

گرچه ما درصدد قضاوت اهداف داوطلبان برای ورود به حوزه نیستیم. و حتی نمی خواهیم وجود این اهداف و تحقق آن ها را در حوزه انکار کنیم. اما افرادی که می خواهند به حوزه بیایند باید نکته بسیار مهمی را مد نظر داشته باشند. شما باید بدانید که حوزه علمیه مانند یک سازمان است که خود اهداف مشخصی را دنبال می کند. شما با به ورود دنیای طلبگی و حوزه علمیه ابتدا باید اهداف این سازمان را بدانید و سپس با انتخاب یکی از آن اهداف که مطابق استعداد و علاقه شماست، تلاشتان را برای تحقق آن هدف حوزه و سازمانی که به عضویت آن درآمده اید به کار ببندید.

در نتیجه شناخت اهداف وجودی حوزه و انتخاب یکی از آن اهداف که با استعداد و علایق شما مطابق تر است بسیار مهم است. هدف اصلی تشکیل حوزه علمیه آموزش دین اسلام به طلاب است تا آن ها نیز دین را فراگرفته و به جامعه بیاموزند. مطابق آیه نَفر (فلولا نفر من کل فرقه منهم طائفه لیتفقهوا فی الدین و لینذروا قومهم اذا رجعوا الیهم ) که دلیل اصلی تشکیل حوزه علمیه و ندای دعوت خداوند برای ورود به حوزه علمیه و آموختن دین و ابلاغ و اقامه آن در جامعه است، سازمان روحانیت و طلابی که به آن وارد می شوند سه وظیفه اصلی به عهده دارند:

  1. تفقه در دین: شناخت عمیق و همه جانبه دین اسلام که برای تحقق این هدف به افرادی با استعداد تحصیلی بالا، هوش، ذکاوت و دقت و حوصله فراوان نیاز است تا سال های متمادی یعنی در حدود ۱۵تا ۲۰ سال، تنها به آموختن علومی بپردازند که به عنوان ابزارهایی برای شناخت دین به حساب می آیند. یک طلبه برای آموختن اجتهادی دین باید ۹ علم را به قدری خوب بیاموزد تا بتواند همانطور که یک مکانیک ماهر اتومبیل از ابزارها و آچارهای تعمیرگاه خود استفاده می کند، از این علوم استفاده کند تا نظر دین را در مورد مسائل مختلف از متن قرآن و احادیث و سیره اهل بیت استخراج کند. این علوم عبارتند از: صرف، نحو، لغت، منطق، فقه، اصول، رجال، درایه و تفسیر. پس این علوم حوزوی هیچ کدام به تنهایی کاربرد ندارند و هدف از آموختن آنها این است که به عنوان ابزار در خدمت طلبه باشند تا بتواند نظر دین را بفهمد و از دل متون دینی استخراج کند.
  2. ابلاغ دین: به معنای رساندن پیام دین به جامعه است. یک طلبه پس از این که دین را آموخت، باید آن را به جامعه منتقل کند. زیرا اگر تنها به آموختن آن اکتفا کند و آن را به دیگران منتقل نکند هدف حوزه را محقق نکرده است و وظیفه خود را به انجام نرسانده است. گرچه برای انجام این رسالت، یک طلبه می تواند در هر مرحله ای از طلبگی خود اقدام به تبلیغ دین مبین اسلام نماید و نیازی نیست تا شخصا دین را به صورت اجتهادی آموخته باشد. بلکه می تواند دین را به صورت تقلیدی بیاموزد و با استفاده از عرصه های مختلف تبلیغ آن را به جامعه برساند. عرصه های بسیار زیادی برای فعالیت در حوزه ابلاغ دین وجود دارد که هر طلبه مطابق استعداد و توانمندی های خود می تواند هریک از آنها را انتخاب و به انجام برساتد. بسیاری از مشاغل طلبگی در این عرصه دسته بندی می شود.
  3. اقامه دین: پس از اینکه دین به جامعه ابلاغ شد سازوکاری باید باشد که ضمانت اجرای احکام دین در جامعه اسلامی را فراهم کند. افرادی که از دستورات دینی سرپیچی می کنند و موجبات اخلال در جامعه اسلامی را به وجود می آورند آگاه و آن ها را به اصلاح رفتار خود دعوت کنند. بسیاری از مناصب حکومتی و مشاغل اجرایی در کشور که طلاب در آن مشغول هستند در این عرصه دسته بندی می شود.

در نتیجه یک طلبه باید با توجه به این سه وظیفه و رسالتی که حوزه علمیه به دوش طلاب می گذارد، هدف خود را از ورود به مسیر طلبگی تعیین و خود را برای انجام آن آماده سازد.

دانلود کتاب کمک آزمون ورود به حوزه علمیه




جوهره وجودی روحانیت چیست؟بررسی نقش ها، مسئولیت ها و کارکردهای روحانیون برای تحقق واقعی یک روحانی دین

برای یافتن جوهرة وجودی روحانیت یعنی تشخیص عواملی که موجب می شود تا یک فرد به عنوان روحانی تلقی شود، حقیقتا  باید به این پرسش پاسخ داد که عنصر عمومی روحانیت که آن را از دیگر افراد و اقشار جامعه جدا می سازد چیست؟ برخی آن را در کسوت و لباس خاصی که به آن ملبس هستند و برخی در مدل تامین معیشت آنان جستند. برخی در تمام وقتی و ممحض بودنشان در دین و برخی در داشتن تخصص و دانش و اطلاعات خاص و برخی در احساس مسئولیت سرشاری که نسبت به دیگران دارند و برخی در منش و اخلاق و روحیات عمیق دینی ایشان.

با اینکه نمی توان تاثیر هیچ یک از این عوامل را نادیده گرفت اما باید گفت، عمده ترین عنصر شکل دهنده روحانیت را در نقش و کارکردهای ویژه اي می دانیم که بر عهده می گیرند و لباس متفاوتی که بر تن می کنند و به واسطه آن خود را از دیگران متمایز می سازند.

بنابراین روحانی فردی است با پوششی و لباسی خاص که عهده دار ايفاي نقش و تحقق كاركردهاي ویژه در ارتباط با دین است. حال که در تعریف یک روحانی دو شرط بر عهده گرفتن نقش و ملبس بودن به لباس روحانیت را مطرح کردیم، به این نتیجه می رسیم که افرادی که همان نقش و کارکردها را در غير آن کسوت به انجام می رسانند و ملبسینی که ایفاگر هیچ یک از نقش و کارکردهای مورد انتظار از یک روحانی، حتی در خفیف ترین صورت آن نیستند، از دایره شمول روحانی به معنای خاص مورد نظر این مقاله خارج می افتد.

به دلیل اهمیت شناخت یک روحانی حقیقی از روحانی نمایان و به دلیل اهمیت نقش بسزای روحانیون واقعی در جامعه این مقاله در نظر دارد از جنبه های مختلفی شروط و ویژگی های یک روحانی واقعی را بررسی نماید.

  1. شرط تحقق
  2. شروط صدق
  3. شروط کارکرد
  4. الزامات تبعی

در برداشتن لباس ویژه و متمایز شرط تحقق روحانیت است. بدین معنا که روحانی بودن به معنای خاص، بدون آن محقق نمی گردد. علم و تدین با دینداري شاخص که از آن به تقوا یاد شده، همان مشخصاتی است که با این نماد به آن شخص منتسب می گردد و در واقع از «شروط صدق» آن محسوب می شود. بنا براین می توان گفت فردی که لباس روحانیت به تن دارد اما دانش حوزوی ندارد و یا به اصول اخلاقی و تهذیب پایبند نیست، در آنچه از او ظاهر است، صادق نیست یا لباس بر اندام این شخص، نماد و نمودی از آن ویژگی ها را با خود ندارد.

ملبس شدن به لباس روحانیت علاوه بر ایجاد شباهت به بزرگان دین و داشتن نماد علم و تقوا، به منظور ایفای نقش و کارکردهایی صورت گرفته است که از این چهار مورد بیرون نیست:

  1. تبلیغ و ترویج دین

٢. تعلیم و تعلم دینی

  1. صیانت و دفاع از آن

۴. هدایت و اجرای مناسک

پذیرش این نقش ها و به انجام رسانیدن این وظایف، در واقع از شروط کارکردی روحانیت است؛ بنابراین انتظار می رود فرد ملبس دارای علم و تقوای دینی، عهده دار انجام دست کم یکی از نقش های مذکور باشد؛ در غیر این صورت، ضرورت وجودی آن زیر سؤال می رود و به عامل تفاخر و تمایز تبدیل می گردد.

البته برای به عهده گرفتن نقش های مذکور و تحقق کارکردهای مورد انتظار از یک روحانی لازم است سال های سال برای آموختن دین تلاش کند و لازم می آید آن را به عنوان شغل و حرفه اصلی در زندگی خویش اختیار نماید. از این رو یکی از الزامات تبعي روحانیان، یعنی تمام وقتی ایشان، ضرورت پیدا می کند؛ یعنی روحانی کسی است که به ناگزیر تمامی وقت مفید و مؤثر خود را به انجام یک یا چند وظیفه از نقش های مذکور می نماید و عملا نخواهد توانست به هیچ شغل و فعالیت دیگری که کسب و محل تامین معیشت او باشد، بپردازد.

بنابراین می توان اینطور نتیجه گرفت که لباس شرط ((تحقق)) روحانیت است و تقوا و علم، شرط ((صدق)) آن و قبول نقش و به عهده گرفتن مسئولیت های خاص، از ضرورت های وجودي آن؛ به نحوی که نبود هر کدام، آن را از بی معنا می سازد و از ضرورت می اندازد.

وجود روحانیت به عنوان حاملان، پیام رسانان و مجریان دین، بیش از هر چیز، مبتنی بر یک ضرورت کار کردی است؛ از این رو در تمامی ادیان، حتی در ادیان بسيط و ابتدایی نیز به شکلی موضوعیت داشته است. عمومیت و موضوعیت داشتن روحانیت برای ادیان، بیش از هر چیز ناشی از ماهیت دین است که وجود کسانی را به عنوان حافظ، حامل، ناقل، مروج و به یک معنا، كارگزار دین ضروری می سازد. دین به مثابه یک بسته آموزه ای، یک مجموعه از مناسک عبادی و مراسم شعائری و یک سلسله احکام عملی از جنس شرايع و اخلاق و ممارستهای ایمانی، نیاز به یک گروه متخصص و متمحض تمام وقت دارد تا به تنظیم و تعلیم و ترویج آن بپردازند و از تخریب و تحریف و فراموش شدن آن جلوگیری نمایند.

تأکید بر ضرورت کار کردي، نقش پذیری و بر عهده گرفتن مسئولیت توسط روحانیت، این معنا را می رساند که وجود یک روحانی بدون در نظر گرفتن کارکردهایش و بدون انجام یکی از مسئولیت هایش، هیچ ضرورتی ندارد؛ از طرفی به دلیل پیوند ناگسستنی دین و روحانیون نگاه جامعه به این افراد نگاه به خود دین است و از این جهت کارکردهای روحانیون برای جامعه به نوعی نقش های مقدس محسوب می شود و با آنان مانند دیگر متخصصین در امور دیگر مثل پزشک یا معمار برخورد نمی کنند بلکه برای مسئولیت های ایشان احترام و تقدس ویژه ای قائلند. 

نقش و کارکردهای شناخته شده روحانیت در طول تاریخ و در شرایط و موقعیت های مختلف، به اقسام مختلفی تقسیم می شوند. با توجه به موقعیت فعلی جامعه و اهمیت جایگاه روحانیت در تحقق نظام اسلامی و حاکمیت اسلام در کشور و همچنین تحقق تمدن اسلامی برای صدور به شرق و غرب عالم و زمینه سازی ظهور منجی نهایی، ما این نقشها را در هفت دسته زیر شناسایی و از هم تفکیک کرده ایم:

۱. نقش «تبلیغی» که در وعظ و خطابه دینی به عنوان فراوان ترین مصداق، تجلی پیدا کرده است

٢. نقش «تعلیمی» که در حوزه های علمیه و در تشکیل انواع کلاسهای دروس دینی و فعالیتهای تحقیقی و تألیف کتب تفسیری و روایی و کلامی و تاریخی شکل گرفته است؛

٣. نقش «الگويي» روحانیت وقتی است که تجسم عینی آموزه های دینی، خصوصآ از جهات معنوی و اخلاقی باشند و از این حیث مورد رجوع مردم قرار گیرند؛

۴. نقش های «مناسکی» که در قالب امامت جمعه و جماعات و اجزا و هدایت مناسک حج و دیگر عبادات و مراسم جمعی قابل مشاهده است؛

۵. نقش «مرجعیت فقهی» که از بسيط ترین صورت پاسخ به سؤالات شرعی با ارجاع به فتاوي علما تا بارزترین نوع آن در استنباطات فقهی و پاسخ به استفتائات و انتشار رساله عملیه ظاهر شده است؛

۶. نقش های «اجتماعی» نظير مداخله در امر قضا و اصلاح ذات البین، امورحسبیه و سرپرستی اوقاف و جاری ساختن خطبه های ازدواج و طلاق و از این قبيل است؛

۷. و سرانجام نقش «سیاسی» که برخی از روحانیان شاخص را در طول تاریخ در کسوت رهبران سیاسی و پیشروان جنبش های اجتماعی نشان داده است.

تعدادی از این نقشها، همراه با کارکردهای خاص شان، ممکن است بعضا در یک شخص جمع شود و تأثيرات افزون تری بر مخاطبان و مراجعان دینی باقی گذارد؛ همچنین ممکن است در ایفای هر یک از این نقشها، شدت یا ضعفی پدید آید، اما دشوار است بدون ایفای ولو صوري یکی از آنها، بتوان کسی را به صرف ملبس بودن، روحانی قلمداد کرد. قبول و ایفای نقش های خاص، چنان با این مفهوم عجین است که جایز است کسی که خود را ایفاگر هیچ یک از آنها نمی شناسد، از پوشیدن آن لباس منع کرد؛ همان طور که اگر فاقد حداقل های علم و عدالت و تقوا باشد محکوم به خلع می گردد.




سوال از شما:

گاهی طلاب از ما میپرسند رشته قضاوت بهتر است یا روانشناسی یا گاهی می پرسند مدرسه علمیه عالی نواب در مشهد بهتر است یا موسسه امام خمینی(ره) در قم؟ برای ادامه تحصیل در سطح دو چه مسیری باید طی شود؟ چه پاسخی به آن ها بدهیم؟

پاسخ از کارشناس:

اگر هر طلبه به سه سوال اساسی در مورد طلبگی پاسخ روشنی بدهد و بر اساس آن ها مسیر آینده خود را ترسیم کند و خود را از برخی مخاطرات این مسیر محافظت کند قطعا به موفقیت خواهد رسید و می تواند برای دین اسلام و جامعه اسلامی فردی مفید و کارآمد باشد.

اولین سوال این است که من چه توانمندی هایی دارم؟ با توجه به استعداد ها، تیپ شخصیتی و نقاط ضعف و قوتم چه توقعی از خودم دارم؟

پاسخ به این سوال مستلزم تلاشی بلیغ در جهت خودشناسی و شناخت عمیق و دقیق از شخصیت شماست. دانشی که در همه لحظات زندگی به کمک شما می آید و می تواند بسیاری از مشکلات شما در روابط با دیگران و انتخاب های پیش رو را کاهش دهد.

سوال دوم این است که با توجه به نتیجه و پاسخ سوال اول، شما چه مسئولیتی در دنیای طلبگی دارید که دغدغه لازم و علاقه وافر نسبت به انجام آن دارید؟ اگر بپرسید که از کجا باید به وظایف و رسالت های طلبگی پی برد، باید کمی در مورد اهداف و رسالت های طلبگی در منابع موجود از جمله سند چشم انداز ۲۰ ساله حوزه علمیه مطالعه کنید. منابع و مقالات دیگری نیز در این زمینه موجود است که در سایت مسیر طلبه می توانید به آن دسترسی داشته باشید.

نکته مهم و ضروری این است که طبیعتا باید در انتخاب رسالت خود در حوزه علمیه، به متناسب ترین آن با توانمندی های خود و اولویت دار ترین آن ها نسبت به نیازهای فعلی و بروز جامعه توجه کنید.

اما سومین سوال که این نیز بسیار مهم است انتخاب بهترین راه برای آماده شدن شما برای انجام رسالت طلبگی و تحقق وظیفه و مسئولیتی است که به دوش گرفته اید. این راه می تواند تحصیل در یک رشته تخصصی حوزوی یا دانشگاه های طلبگی باشد و یا می تواند کسب مهارت های لازم برای تولید محصول یا خدمات لازم برای ارائه به جامعه باشد

در انتها باید بگویم اگر هدف شما از طلبگی روشن باشد و با توانمندی های بالفعل و بالقوه شما متناسب باشد، انتخاب رشته یا مهارتی که شما را برای تحقق آن هدف آماده می کند بسیار ساده و بدیهی خواهد بود.




طلاب و شهریه های نجومیآیا پرداخت شهریه کار درستی است؟

بعضی وقت ها روایاتی می بینیم که ائمه مشغول کشاورزی هستند، یا مثلا امام علی علیه السلام چندین چاه و قنات را حفر کردند، بعد با خودمان فکر می کنیم پس ما طلبه ها هم باید برویم سراغ کشاورزی و یا هر شغل دیگری، تازه به خودمان هم می گوییم، کار که عار نیست.

اما شاید این جمله که کار، عار نیست، برای کسانی باشد که شهریه دریافت نمی کنند یا به عبارت دیگر ما طلاب که داریم از خمس مردم و سهم امام زمان استفاده می کنیم پس نسبت به امام زمان و مردم مسئول هستیم باید در راه امام زمان خدمت کنیم و این عمری که در راه تحصیل گذاشته ایم را جواب بدهیم و باید در قبال مردم هم، ارائه خدمت داشته باشیم. پس نمی شود بگوییم طلبه باید دست به هر کاری بزند چون مسافرکشی کردن و پیک موتوری شدن هم از دست یک جوان ۲۰ ساله بی سواد برمی آید ولی مردم را به راه راست هدایت کردن فقط از یک طلبه باسواد و خوش فکر برمی آید.

حتی طلبه ای که برق کشی بلد هست نباید دنبال برق کشی برود زیرا این کار هم از یک جوان ۲۰ ساله برمی آید و طلبه باید به دنبال کار طلبگی خودش برود.

بعضی از مردم عقیده دارند که روحانیت بودجه مخصوص (شهریه) نمی خواهد، طلاب باید مانند سایر طبقات مردم کار و شغل و منبع درآمدی برای خود داشته باشند، از دسترنج شخصی خود زندگی کنند، قسمتی از وقت خود را صرف تهیه امر معاش و قسمت دیگر را صرف شئون طلبگی از تحصیل، تحقیق، تالیف، تدریس و تبلیغ بنماید.

این عده معتقدند که روحانیت و شئون روحانیت در اسلام یک شغل و حرفه مخصوص نیست که بشود برای او بودجه مخصوصی در نظر گرفت، هرکس که قادر است ضمن تامین امر معاش خود عهده دار شئون طلبگی بشود حق دارد وارد بشود و اگر کسی می خواهد این شئون را بعهده بگیرد و آن گاه کل بر اجتماع گردد بهتراین است که از اول وارد چنین مجاهده ای نشود.

استدلال این عده این است که در صدر اسلام، یعنی زمان رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم و زمان ائمه اطهار علیهم السلام اشخاصی بودند که همین وظایف را به عهده داشتند، حلال و حرام یاد می دادند، نصیحت و موعظه می کردند، در حوزه های درس شرکت می کردند و خودشان حوزه درس داشتند، در عین حال هر کدام از آن ها شغل و حرفه ای برای زندگی خود داشتند.

بسیاری از آن ها با عنوان شغل و حرفه خود از قبیل تمار، عطار، بزاز، خزاز، حذاء و غیره در کتب حدیث، فقه و تاریخ شناخته می شوند، هیچ دیده نشده که رسول خدا یا ائمه اطهار یک یا چند نفر را دستور داده باشند از همه کارها دست بکشند و منحصرا به مشاغلی که امروز مشاغل روحانی نامیده می شود از قبیل افتاء، تدریس، امامت جماعت، وعظ، تبلیغ و غیره بپردازند.

کار معیشت را نمی توان ساده گرفت، یک رکن از ارکان اساسی حیات است، اگر مختل باشد در سایر شئون حیات اثر می گذارد. از جمله مختصات اسلام این است که، نقش موثر امر معاش را به دقت مورد توجه قرار داده است. تا آن جا که برخی پنداشته اند اسلام نظریه زیربنا بودن اقتصاد را گردن نهاده است. مکتب واقع بین و واقع گرای اسلام، اقتصاد را زیربنا نمی داند، اما نقش اساسی آن را نیز نادیده نمی گیرد. اسلام اصلاح امر معاش را در همه سازمان های بزرگ و کوچک اجتماعی شرط لازم می شمارد نه شرط کافی، این است که می گوییم: کار معیشت را نمی توان ساده گرفت، یک رکن از ارکان اساسی حیات است. اگر مختل باشد در سایر شئون حیاتی اثر می گذارد.

با توجه به این مقدمه باید گفت:

حقیقت این است که اگر افرادی زندگی خود را از راه دیگر تامین (البته نه از هر راهی، بلکه راهی که طلبگی باشد، به عبارت دیگر نباید از راه مسافرکشی زندگی خود را تامین کنیم، باید از راهی که در شان طلبه و جایگاه روحانیت باشد مثل تدریس، تبلیغ و…) و با این حال متصدی شئون روحانی بشنود بسیار خوب است، همیشه افراد کمی از این قبیل بوده و هستند، اما نمی توان گفت همه افراد باید این چنین باشند و در غیراین صورت وارد نشوند، زیرا با تغییراتی که در وضع زندگی مردم نسبت به صدر اسلام پیدا شده و با توسعه ی روزافزون علوم و احتیاجات، ضرورت دارد گروهی همه ی عمر ممحض باشند برای تحصیل و اداره شئون دینی مردم، و ناچار بودجه مخصوصی (شهریه) لازم است که با طرز صحیحی در این راه مصرف شود.

در صدر اسلام احتیاج این قدر نبوده، عقده ها و شبهات و همچنین معاندین و دشمنان اسلام این قدر نبوده اند. ضرورت دارد همیشه گروهی باشند. آری انصاف این است که برخی شئون روحانی که فعلا معمول است از قبیل امامت جماعت نه یک شان مخصوص روحانی است و نه کسی حق دارد آن را بهانه قرار داده و دست از هر کار و شغل و خدمتی بکشد و در انتظار موقع نماز بماند و مسجدی برود و برگردد و زینت مجالس ختم باشد و این ها را شغل شاغل خود قرار دهد و عمری کل بر اجتماع بوده باشد.

به هر حال این جمود فکری است که صرفا به حکم این که چیزی در صدر اسلام نبوده اکنون هم که احتیاج و ضرورت ایجاب می کند نباشد.

مشاهده سایر مطالب مرتبط با طلبگی

برای مشاهد دیگر مقالات خودشناسی کلیک کنید




مشاغل طلبگی

اسلام با تاکید بر تضمین روزی بندگان از سوی خدای متعال، توصیه بر  سعی و تلاش کرده و در قرآن می فرماید:

وَ اَن لَیسَ لِلاِنسانِ اِلّا ما سَعی انسان جز محصول کوشش خویش مالک چیزی نیست.

در بسیاری از روایات از کار و تلاش برای روزی حلال به عبادت برتر تعبیه شده است؛ مثلا این روایت در کتاب شریف کافی آمده است که: اَلعِبادَةُ سَبعونَ جُزءاً اَفضَلُها طَلَبُ الحَلال. و در روایت دیگری امام رضا علیه السلام اجر کار و تلاش را بزرگتر از جهاد در راه خدا می داند؛

اَلّذی یَطلُبُ مِن فَضلِ الله عَزَّ وَ جَلَّ ما یَکُفُّ بِهِ عِیالَهُ أعظَمُ أجراً مِنَ المُجاهِدِ فِی سَبیلِ اللهِ عَزَّ وَ جَلَّ.

وقتی این روایات را می بینیم و با این بخش از احادیث مواجه می شویم، باید ببینیم که کار و تلاش ما طلبه ها باید چه در زمینه ای باشد. آیا یک طلبه برای لبیک به احادیث ائمه علیهم السلام، باید کمربند ایمنی را محکم ببندد و در خیابان های شهر مسئول جابجایی مردم باشد، بایستی لباس مندرس بر تن کند و به دنبال ساختمان های نیمه کاره برود؟ هرچند کار کردن در هر زمینه ای عار نیست. اما اگر قرار بر این ها بود دیگر نیازی به اتلاف عمر و گذراندن دروس سخت و طاقت فرسای حوزه و ساعت ها و روز ها و ماه ها تلاش و کوشش، نبود. قطعا این همه تلاش و کوشش، ذی المقدمه یک امر حیاتی و مهم می باشد.

مقام معظم رهبری در این مورد می فرمایند:

ما که منتظر امام زمان هستیم، باید در جهتی که حکومت امام زمان(علیه الاف التحیة و الثناء و عجل‌الله تعالی فرجه) تشکیل خواهد شد، زندگی امروز را در همان جهت بسازیم و بنا کنیم. البته، ما کوچکتر از آن هستیم که بتوانیم آن گونه بنایی را که اولیای الهی ساختند یا خواهند ساخت، بنا کنیم؛ اما باید در آن جهت تلاش و کار کنیم.

باید در جهت حکومت امام زمان کار و تلاش کنیم.

همچنین می فرمایند:

«حوزه‌های علمیه باید خود را سربازان نظام بدانند، برای نظام کار کنند، برای نظام دل بسوزاند، در خدمت تقویت نظام حرکت کنند؛ و این درست عکس آن چیزی است که سیاست سرویسهای امنیتی انگلیس و آمریکا و اسرائیل و دیگران و دیگران دنبال میکنند. آنها تلاش میکنند بلکه بتوانند یک منفذی پیدا کنند. یک آخوندی یک گوشه‌ای حرفی میزند، که علی‌الظاهر برخلاف خواست و فهم و عقیده‌ی کلی نظام است، بزرگش میکنند؛ آن آدم را اگر کوچک هم باشد، از او یک تصویر بزرگی درست میکنند، برای اینکه فاصله‌ی بین نظام و روحانیت را برجسته کنند؛ القاء کنند که چنین فاصله‌ای وجود دارد. بنابراین حوزه‌های علمیه نمیتوانند سکولار باشند. اینکه ما به مسائل نظام کار نداریم، به مسائل حکومت کار نداریم، این سکولاریسم است.

معنای حرف من این نیست که حالا همه باید از روز اول بیایند در مشاغل نظام کار کنند؛ نخیر، باید درس بخوانید.»

طبق فرمایش مقام معظم رهبری باید برای نظام دل بسوزانیم، اما نه از همان اول طلبگی بلکه پس از اتمام حداقل سطح دو !

روایاتی نیز کم همتی را مانع پیشرفت و تنبلی را مایه حقارت و سربار دیگران بودن را ناشایست می شمارند.

شاید شما هم تا حالا دیده اید که برخی از طلاب علاقه ای به کار تبلیغی ندارند، درسشان را خوب نخوانده اند تا بتوانند تدریس کنند، پژوهش بلد نیستند، از این رو در وضعیت خوبی به سر نمی برند و از سویی وضع مالی خوبی ندارند، از سوی دیگر نیز  از نظر روحی سخت آزرده اندکه چرا نتوانسته اند کاری انجام دهند، امروزه تعداد طلابی که در این وضعیت به سر می برند کم نیستند، این بخش از طلبه ها بعضا کارهایی را انجام می دهند که نه در حد و شان آنهاست و نه در شان طلبگی.

طلاب برای پیدا کردن شغل و خدمت به جامعه، نمی دانند باید از کجا شروع کنند، حتی نمی دانند باید چه خدمتی انجام دهند، لذا اکثر طلاب به دنبال شغل های کارمندی رو می آورند؛ مثلا عقیدتی سپاه، استخدام در آموزش و پرورش و …. اگر مکانی باشد که طلاب را براساس علاقه، استعداد و مهارت شغل در شان طلبگی معرفی کند، چه بسا طلاب از این همه سردرگمی، رهایی یافته و به آرزوی خود که خدمت به جامعه و سربازی امام زمان است، می رسند.

این امکان مهیا شده است و طلاب عزیز می توانند در سایت // ثبت نام کرده و شغل مورد علاقه خود را انتخاب کنند، پس از ثبت نام، کارشناسان سامانه بارش برای مصاحبه آن ها را فرا می خوانند و براساس استعدادی که دارند شغل مورد نظر را توصیه می کنند. در نهایت اگر طلبه برای آن شغل مهارت لازم را نداشته باشد، از طریق سامانه سامط (سامانه آموزش مهارت های طلبگی) آموزش های لازم را فرا می گیرد تا بتواند در آن شغل موفق ظاهر شود.

برای مشاهده سایر مقالات کارآفرینی کلیک کنید




طلاب در جامعه چه وظیفه ای دارند؟

بسیار از من می‌پرسید که مسیر منحصر‌به‌فردمان را چطور پیدا کنیم؟ از کجا بدانم چه شغلی مناسب من است؟ از کجا بدانم کدام رشته به درد من می‌خورد؟

پاسخ من اغلب این است: شغل مناسب هرکس یا مسیر منحصر‌به‌فرد هرطلبه از توجه به سه مقیاس مهم می‌گذرد؛ این سه مقیاس این‌ها هستند:

استعداد یا مهارت تو

علاقه یا کشش و شور و اشتیاق تو

تیپ شخصیتی تو

 

شما کفه ترازوی این سه‌ مقیاس را به نفع هرکدام به هم بزنی، یعنی اگر فقط به یک گزینه توجه کنی و بقیه را به کل درنظر نگیری، احتمالاً داری بازی را اشتباه انجام می‌دهی،

انتخاب یک مسیر شغلی مناسب از تعادل و توازن (نه تساوی!) میان این سه گزینه می‌گذرد، یعنی باید به هرسه توجه نشان دهی و به نوعی نتیجه مجموعی این‌ها را حساب کنی و ببینی کدام جهت بیش از بقیه برایت مناسب‌تر است.

یک گزینه مهم دیگر هم این است: تجربه‌اندوزی که به نوعی با عامل «مهارت» در آن چرخه سه‌گانه یکی است

مسلما مسیر منحصر‌به‌فرد شما به‌‌طور ناگهانی و در یک شب خاص و با الهام و وحی خودش را به شما نشان نمی‌دهد و چنین نیست که شبی بر سر سجاده نماز شب نشسته باشی و فرشته وحی به تو بگوید فلان رشته برای تو مناسب است، یا باید فلان کار را انجام دهی، یا فلان گزینه برایت مناسب‌تر است، بازی عالم هرگز چنین نیست! و هرکس سعی دارد چنین تصوری را به جامعه القا کند در اشتباه بزرگی است.

شما باید با عقل و خرد فعلی که خدا عطا کرده است، تجربه کنید، فعالیت کنید، اقدام کنید، خروجی تولید کنید و تا حد ممکن هم فعالیت‌های متنوعی که به آن‌ها کشش دارید را امتحان کنید.خوشبختانه سیطره فعالیت طلاب و انجام وظیفه آنها در دنیا بسیار وسیع است و در همه جا به وجود طلبه با سواد و با تجربه و مستعد نیاز است.

این گونه است که بعد از گذشت مدتی مسیر منحصربه‌فرد شما خود‌به‌خود رخ می‌نماید، یعنی تو در اثر تجربه، خودت متوجه می‌شوی که چه کاری دقیقا برایت مناسب است.

بعضی‌ها انتظار دارند از همان ابتدا تضمینی مبنی بر «درست بودن» انتخابشان به آن‌ها داده شود. من به شما می‌گویم هرگز، هیچ‌جا و هیچ‌وقت این تضمین از بیرون به شما داده نخواهد شد و تو فقط در اثر تجربه‌اندوزی است که «خودت» در یک فرایند خودبه‌خودی و ناگهانی به این نتیجه می‌رسی که کدام مسیر برایت مناسب‌تر است. اما بعضی‌ها می‌خواهند از آن ابتدا و بدون تجربه‌اندوزی به این شهود برسند که این غیر ممکن است.

شما می توانید با نظرات خود، در پیشرفت ما کمک کنید.

برای مشاهد دیگر مقالات خودشناسی کلیک کنید

 




آیا تدریس، از رسالت های طلبگی است؟؟

آیا تدریس، از رسالت های طلبگی است؟؟

((برو و علاقه‌ات را پیدا کن)) این جمله توصیه‌ای است که معتقد است چیزی در دنیای بیرون وجود دارد به نام علاقه که وظیفه شما این است به دنبال آن بگردید تا در نهایت آن را بیابید. در مقابل این ایده، نظریه دیگری وجود دارد که معتقد است علاقه آدم‌ها به مرور زمان توسعه پیدا می‌کند و شکل می‌گیرد. این دو نظر نتیجه پژوهشی است که دو تن از دانشمندان حوزه علم شخصیت شناسی و موفقیت انجام داده اند که در ادامه تحلیل آن را باهم می خوانیم.

علاقه پیدا کردنی نیست، ساختنی است

این پژوهش نشان دهنده آن است که اگر باور من این باشد که علاقه: شور و میل درونی به سمت یک رشته یا موضوع ثابت و از پیش‌تعیین‌شده است و تغییری هم نخواهد کرد و وظیفه من این است که آن علاقه را در خودم کشف کنم، در این صورت من خودم را محدود کرده‌ام و شانس خودم را برای تجربه موارد جدید که ممکن است به آن‌ها علاقه نشان دهم کاهش می‌دهم. در واقع مسیر خودم را و انتخاب‌های خودم را با این کار محدود می‌کنم و می‌بندم.

یکی دیگر از مضرات و خطرات این نظریه، که من فقط به موضوعات بسیار محدودی می‌توانم علاقه‌ داشته باشم این است که این طرز فکر باعث می‌شود من خیال کنم روزی که به شغل، جایگاه یا رشته مورد علاقه‌ام وارد شوم، روز خوشبختی من است و فعالیت در شغل مورد علاقه‌ام به این معنی است که من هیچ‌گونه سختی و مشقتی را تحمل نخواهم کرد. در واقع تصور می‌کنم وقتی کاری را انجام بدهم که مورد علاقه‌ام است دیگر روزهای سخت من تمام شده و از آن به بعد از تک تک لحظات کاری که انجام می‌دهم لذت خواهم برد.

می‌دانید خطر یا اشکال بزرگ این طرز فکر چیست؟ ایرادش این است که این نگرش با واقعیت چندان مطابق نیست و من حتی اگر در کار یا شغل یا رشته‌ای قرار بگیرم که به آن علاقه‌ دارم، حتماً روزهای سخت و پرچالش خواهم داشت.

در صورتی که اگر سهوا تصورم این باشد که انجام دادن کار مورد علاقه مساوی است با خوشی، در نتیجه تحمل و پایداری من در مواجهه با چالش‌ها و مشکلات طبیعی کار کاهش پیدا می‌کند و من روحیه خودم را سریع‌تر می‌بازم. در واقع میزان تلاشگری و سخت‌کوشی من با دیدن اولین چالش‌ها و سختی‌های راه کاهش پیدا می‌کند چون از نظر ذهنی به اشتباه فکر می‌کردم من اصولاً نباید چالشی را تجربه کنم و اکنون آن تصور نادرستی که داشتم مرا از ادامه مسیر بازمی‌دارد.

به طور مثال اگر طلبه ای علاقه به تدریس دارد و چشم انداز آینده خود را هم در تدریس دروس فقه و اصول می داند، بعد از سالها تلاش و ممارست برای دریافت مجوز تدریس در حوزه، تصور می کند که دیگر همه چیز تمام شده و زندگی روز های خوش خودش را نشان می دهد. اما تازه متوجه می شود که برای تدریس بایست رقیبان سرسخت و با تجربه حوزوی را روبروی خود ببیند و اعتماد سازی مسئولین مدارس، نحوه تعامل با طلاب، رضایتمندی شاگردان و مدارس و … . همگی جزء کوچکی از چالش ها و سختی های هدف مورد علاقه او بوده است.

در دوره‌ای که ما در حال حاضر در آن هستیم یکی از مهم‌ترین کارهایی که باید بتوانیم انجام دهیم این است که علائق مختلف و متعددی را در خودمان پیدا کنیم و تا حد ممکن این علائق را به هم مرتبط سازیم و ارتباطی میان آن‌ها برقرار کنیم.

خیلی از پیشرفت‌های بزرگ و چشمگیر در علم یا کسب‌و‌کار زمانی رخ داده که چند زمینه مختلف با هم ترکیب شده‌اند، یا ارتباطی میان زمینه‌ها و رشته‌های مختلف به‌وجود آمده و به نحوی از چند رشته مختلف همزمان استفاده شده است.

یک نظریه پرداز درباره این پژوهش می گوید: ” اگر دامنه علاقه‌مندی شما بسیار محدود باشد یعنی به موضوعات و زمینه‌های خیلی کم و محدودی علاقه‌مند باشید، در این صورت نمی‌توانید زمینه‌های جدید و احتمالی که به آن‌ها علاقه دارید را پیدا کنید”

در عوض بهتر است نسبت به تجربه‌های جدید کاملاً پذیرا و آماده باشید و با ذهنی باز از آن‌ها استقبال کنید، خودتان را محدود نکنید و تصور نکنید که حتماً دامنه علاقه‌مندی‌هایتان محدود و منحصربه‌فرد است. این یعنی نیم نگاهی به تجربه‌های جدید و متفاوت داشته باشید و این احتمال را بدهید که ممکن است به این کار علاقه‌مند شوید.در این صورت شما موفق خواهید شد رسالت واقعی طلبگی خود را انجام داده و در راستای اهداف الهی قدم بردارید.

یک مجری برنامه تلویزیونی مشاغل سخت می‌گوید: «همه افرادی که من با آن‌ها برنامه داشتم، بدون استثنا کسانی بودند که در جستجوی یک فرصت بودند تا تجربه کنند و کاری انجام دهند، نه اینکه ر‌ؤیایی داشته باشند و بخواهند آن را محقق کنند.» او در ادامه می‌گوید: «آن‌ها این فرصت را روی هوا می‌قاپیدند و تا می‌توانستند تجربه‌شان را افزایش می‌دادند، به‌سختی کار می‌کردند و بعد از مدتی روی آن مهارت مسلط می‌شدند و بعد از همه این‌ها یادگرفتند چطور کاری که انجام می‌دهند را دوست داشته باشند. بنابراین اگر از من بپرسید می‌گویم داشتن شور و شوق و علاقه لازم است اما نباید آن را تنها عامل یا اصلی‌ترین و حیاتی‌ترین عامل برای تصمیم‌گیری‌تان درنظر بگیرید.» در واقع باید گفت که علاقه در طول مسیر و با گذشت زمان و با پشتکار و سخت‌کوشی در آدم‌ها شکل می‌گیرد و ساخته می‌شود و این اشتباه است که فرض کنیم لزوماً از همان ابتدا باید عاشق کاری باشیم تا به آن ورود کنیم.

متوجه فرصت‌ها و تجربه‌ها باشید و دنبال علاقه‌تان نروید اما آن را هم همراه با خودتان بیاورید.

لطفا شما هم تجربیات خودتان در این زمینه را با ما به اشتراک بگذارید

برای مشاهده دیگر مقالات رشته شناسی کلیک کنید

 




حجت الاسلام والمسلمین دهشت، پیشنهادات و  نظرات خود را در مورد نیاز های طلاب جدید الورود بیان کردند.

پیشگیری قبل از ورود به حوزه علمیه!

عضو کمیسیون تبلیغ حوزه علمیه خراسان در جلسه مشاوره و اعتبار سنجی طرح مسیر طلبه که توسط تیم هدایت تحصیلی طلاب ارائه گردید، از تدوین چنین طرحی ابراز خرسندی نموده و نکاتی را در قالب پیشنهاد بیان کردند که به این شرح است.

حجت الاسلام دهشت در این جلسه فرمودند: ابتدا باید بگویم در این که این طرح و ایده شما بسیار عالی و مورد نیاز بوده و شان این تعاریف را دارد،شکی نیست. اما چند نکته را باید مد نظر داشته باشید تا هم از شکست جلوگیری کنید و هم به پیشرفت شما کمک شود.

نکته اول اینکه سعی کنید در کارگاه و ها و مطالبی که بعنوان مهارت ارائه می دهید مطالبی باشد که بعد ها قابل خدشه نباشد.

نکته دوم این است که به عقیده من شما الان یک قدم جلو رفته اید و بایستی یک قدم به عقب برگردید. منظور این است که کاری که شما میکنید درمان است نه پیشگیری. پیشگیری آن است که قبل از ورود به حوزه علمیه افراد را بسنجید و افراد مستعد را به حوزه راهنمایی کنید. این خیلی ارزشمندتر و اثرگذارتر خواهد بود.

نکته بعدی این است که طلابی را پرورش دهید تا برای ده سال آینده جامعه و دنیا آماده باشند و آینده پژوهی را از اصول کار خودتان قرار دهید.

در آخر من از شما خیلی تشکر میکنم که چنین دغدغه ای دارید و ان شاالله خداوند به حق امیرالمونین و امام زمان (علیهما السلام) اجر دنیا و آخرت به شما بدهد.

برای مشاهده سایر اخبار مسیرطلبه کلیک کنید




به گزارش هدایت خبر،تیم هدایت تحصیلی طلاب طرح جدیدی را به نام طرح طلبه همام طراحی کرده و در حال تصویب آن هستند.

تیم هدایت تحصیلی طلاب با تجربه گران بها و ارزشمند خود از اجرای دوره رسمی کارگاه هدایت تحصیلی طلاب در سطح هر سه استان خراسان و تمامی مدارس برادران حوزه علمیه خراسان و بازخوردگیری میدانی و چهره به چهره از طلاب در دورافتاده ترین مدارس علمیه تا قوی ترین مدارس مشهد و همچنین با استفاده از تجربیات اساتید دلسوز و دغدغه مند و مشاوره با نخبگان حوزوی و دانشگاهی، به این نتیجه رسید که برنامه ای جامع را برای هدایت طلاب از ابتدای ورود ایشان به حوزه علمیه فراهم کند تا بتواند با همراهی طلاب در تمام لحظات طلبگی زمینه ای را فراهم آورد که هیچگاه طلبه ای سرگردان و بلاتکیف وجود نداشته باشد.

لذا برای برداشتن اولین گام اجرایی چنین طرح جامعی _ که پیش از این برای عالمان مربوطه و اهل فن ارائه گردیده و اعتبار سنجی شده و با نام طرح مسیر طلبه در اولین دوره ایده پروری کاربردی سازی علوم اسلامی موفق به کسب رتبه دوم شده است_ پیشنهاد شد، دوره کارگاهی طلبه هُمام ویژه طلاب جدیدالورود طراحی گردد ودر تمامی مدارس علمیه در دوره تثبیتی برگزار گردد.

پس از مشورت با بزرگان و اساتید حوزه تصمیم بر این شد که در این دوره سه ساعته در رابطه با سه مبحث کلی هویت،معنویت و افتخار مثبت مطالبی ارائه شود.

این طرح که پس از تلاش شبانه روزی اعضای تیم طراحی گردید و ارائه آن در مرکز مدیریت حوزه علمیه خراسان انجام شد، اینک در مرحله تصویب طرح قرار دارد.

مدیر تیم ابراز امیدواری کرد که با لطف امام زمان(عج) بتوان این طرح را اجرایی کرده تا طلاب بتوانند در راستای اهداف نوین طلبگی و حوزه علمیه خراسان قدم بردارند.

این طرح قرار است در تابستان ۹۷ و مختص طلاب ورودی این سال در سطح استان خراسان بزرگ برگزار گردد.

هدایت خبر

برای مشاهده سایر اخبار مسیرطلبه کلیک کنید