بازگشت به دوره

درس پنجم: تفکر همگرا و تفکر واگرا

0% تکمیل
0/0 مرحله‌ها
این دوره هیچ بخشی ندارد.
درس 0 از 0
درحال پیشرفت

درس پنجم: تفکر همگرا و تفکر واگرا

aidamousapour · 4 تیر 1398

از دوستان همراه مسیر طلبه انتظار می‌رود پس از مطالعه این درس

  • بتوانندتفکر همگرا و تفکر واگرا را تعریف کنند.
  • بتوانند مواردی را که در حل مسئله‌های شخصی یا گفتگوهای کاری به سمت تفکر همگرا می‌روندتشخیص دهند.
  • به خاطر بسپارندکه همگرایی و واگرایی تفکر، هر دو ضروری و مفید هستند. آنچه نگران‌کننده است، سوگیری بسیار جدیِ ما به سمت یکی از این دو شیوه‌ی اندیشیدن است.

 

بحثِ تفکر واگرا  در برابر تفکر همگرا قرار دارد، این دوقطبی‌ِ همگرا و واگرا به یکی از پایه‌های اصلی در آموزش مهارت ایده پردازی برای حل مسئله تبدیل شده است. همچنین تحقیقات متعددی از این فرضیه پشتیبانی می‌کنند که تفکر واگرا می‌تواند با خلاقیت در ارتباط باشد.اگر چه برخی چنان اغراق آمیز برخورد می‌کنند که گویی تفکر واگرا دقیقاً معادلِ مفهوم خلاقیتاست؛ اگر چه چنین نیست.

برای آشنایی با تفکر واگرا بهتر است ابتدا مثالی از حالت متضاد آن یعنی همگرایی در تفکر را مرور کنیم.

به این گفتگو توجه کنید:

-طلاب کارآمد نیستند چه کار باید کرد؟

-باید اجتهادی درس بخوانند

-ما به نیروی اجرایی که بتوانند وارد میدان اقدامات عملیاتی شود چاره چیست؟

-با درس خواندن اجتهادی می توان برای این کار آماده شد

-الان بیش از ۶۰۰ مجتهد فقه و اصول در حوزه داریم اما مشکلات حوزه و جامعه حل نشده است.

-اتفاقا نیاز اصلی جامعه را همین مجتهدین برطرف می کنند

-اگر کسی نخواهد در فقه و اصول مجتهد شود تکلیف چیست؟

-به نظرم کسی که نخواهد اجتهادی درس بخواهد باید از حوزه برود

 

مثال بالا اگر چه با کمی اغراق همراه است، اما احتمالاً در ذهن همه‌ی ما خاطرات مشابهی را زنده می‌کند.

بسیاری از ما زمانی که در مواجهه با یک مساله یا چالش، راه حلی به ذهن مان می رسد، فقط روی آن راه حل تکیه می کنیم. به این معنا که دیگر نمی توانیم به راه حل های دیگر فکر کنیم. راه حل نخست ممکن است معمولی یا عالی، ضعیف یا قوی، ناقص یا کامل یاشد. اما مهم این است که نخستین راه حل به هر حال، راه را برای فکر کردن به پاسخ های دیگر می بندد.

 

ویژگی تفکر همگرا، قفل شدن روی یک ایده‌ی مشخص یا ایده‌های مشابه‌ آن است. افرادی که به شیوه‌ی همگرا فکر می‌کنند، اگر یک پاسخ به ذهنشان برسد، دیگر به سادگی نمی‌توانند به پاسخ دیگری فکر کنند. اگر هم چنین کنند، پاسخ‌های دیگر ماهیت متفاوتی نخواهند داشت؛ بلکه کمابیش تغییریافته‌ی همان ایده‌ی اصلی خواهند بود.

افرادی که به شیوه‌ی همگرا فکر می‌کنند، حتی اگر در لحظه‌ی نخست چند ایده‌ی متفاوت به ذهن‌شان برسد، به سرعت آنها را به نفع یکدیگر حذف می‌کنند و فهرست آن‌ها هر لحظه، کوچک و کوچک‌تر می‌شود.

نگاهی دقیق‌تر به تفکر همگرا و تفکر واگرا

در تفکر همگرا ما یک پاسخ مشخص را جستجو می‌کنیم و معمولاً پس از رسیدن به نخستین پاسخ، ذهنمان برای جستجوی پاسخ‌های دیگر متوقف می‌شود .اگر هم احساس کنیم که مسئله با نخستین پاسخ به سادگی حل نمی‌شود، سعی می‌کنیم تغییرات جزیی در پاسخ اولیه‌ی خود ایجاد کنیم.

تمرین‌ تفکر واگرا

برخی از ابتدایی ترین تمرین‌های تشویق و توسعه تفکر واگرا را احتمالاً دیده یا شنیده‌اید. یکی از قدیمی ترین تمرین های تفکر واگرا این است که یک وسیله معمولی مثل چنگال یا قاشق را به شما نشان می دهند و از شما می پرسند با آن چه کارهایی می شود انجام داد؟ سی یا چهل مورد اول سریع به ذهن شما می رسد، امام به تدریج بازی سخت تر می شود و کاربردهای تازه به سادگی به ذهنتان نمی رسد.

شکل‌های دیگری از تمرین‌های تفکر واگرا هم وجود دارد.

به این مثال توجه کنید:

از شما پرسیده می‌شود که:

فرض کنید الان چشمتان را باز کرده‌اید و در یکی از خیابان‌های یکی از شهرهای ایران هستید. به چه شیوه‌هایی می‌توانید بفهمید که در کدام شهر هستید؟

طبیعی است که احتمالاً ده یا پانزده روش اول راحت به ذهن شما می‌رسد:

پرسیدن از یک رهگذر

روشن کردن تلویزیون و دیدن برنامه‌های محلی

چک کردن گوگل مپ روی موبایل

دیدن پلاک عمده‌ای که در شهر وجود دارد

اما به تدریج بازی سخت‌تر می‌شود و اتفاقاً تمرین تفکر واگرا از همینجا شروع می‌شود.

چون برای بسیاری از ما، وقتی که می‌دانیم می‌شود نام شهر را از رهگذری پرسید، خیلی سخت – و حتی شاید احمقانه – است که به راهکار دیگری فکر کنیم. ما فقط زمانی حاضریم به سراغ راهکار دیگری برویم که رهگذری در دسترس نباشد و یا آن رهگذر پاسخ درستی به ما ندهد.

 

حرف اصلی در بحث تفکر واگرا این است که: ما انسان ها به صورت طبیعی به همگرایی جهت گیری داریم؛ و برای واگرا فکر کردن، باید بکوشیم بر این میل ذاتی غلبه کنیم. به عبارت دیگر بسیاری از ما روی نخستین پاسخی که به ذهنمان می رسد متوقف می شویم و تا اشتباه بودن مطلق آن ثابت نشود، روی همان پاسخ یا پاسخهای نزدیک به آن باقی می مانیم. این در حالی است که همگی می دانیم نخستین پاسخ الزاما بهترین نیست.

البته طبیعی است که تاکید بر اهمیت تفکر واگرا به معنای نادرست بودن یا غیرمفید بودن تفکر همگرا نیست؛ بلکه به دلیل سوگیری بیشتر ذهن ما به سمت تفکر همگرا، لازم است کمی به سمت دیگر ماجرا هم توجه داشته باشیم.

در نهایت پس از اینکه تفکر واگرا، ده‌ها راهکار پیش روی ما قرار می‌دهد باید بهترین آنها را انتخاب کرده و سپس با تفکری متمرکز و همگرا، به اصلاح، تعدیل، توسعه و اجرای آن فکر کنیم.

اندکی تامل:  چه تمرین (یا تمرین‌های) دیگری را خوانده‌اید یا شنیده‌اید یا خودتان می‌توانید پیشنهاد کنید که موجب توسعه تفکر واگرا شود؟

به نظر شما در روابط عاطفی، توجه نکردن به الگوی تفکر واگرا چه مشکلات و تبعات نامطلوبی می‌تواند به همراه داشته باشد؟ شما می توانید برای ایجاد تنوع در زندگی خود راه حل هایی پیدا کنید. لطفاً سناریوی ذهنی طراحی کنید و مثال بزنید.

 

پاسخ‌ها

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

PHP Code Snippets Powered By : XYZScripts.com