درس اول: در مورد تفکر خلاق بیشتر بدانیم

قبل از ورود به مبحث تکنیک ها و تمرین های تفکر خلاق، بهتر است در این مورد بیشتر بدانیم.

بیشتر دانستن و خواندن در مورد کارایی تفکر بدیع و خلاقانه، به ما کمک می کند تا نیاز به دستیابی به چنین مهارتی را بهتر و بیشتر حس کنیم. علاوه بر این، این فرصت را به ما می دهد تا به روش های خودمان هم فکر کنیم تا بهتر تصمیم بگیریم چه خصوصیت یا طرز فکری در ما مانع خلاق فکر کردن است.

طرز تفکرمان نسبت به تغییر را تغییر دهیم

خلاقیت چه می کند؟ خلاقیت تغییر ایجاد می کند که این خود می تواند مسئله ساز شود. این مشکلات خود منجر به ادامه چرخه خلاقیت می شوند. مسئله این است که ما کجای این چرخه هستیم؟

تغییر اجتناب ناپذیر است. به هرحال زمانی اتفاق خواهد افتاد یا کسی آن را ایجاد خواهد کرد. این ما هستیم که همگی باید خلاقانه مشکلات را حل کنیم. اگر شما نقش کسی را که صرفا به مشکلات عکس العمل نشان می دهد بازی کنید، به این معنی که به حل مشکلی که به سبب تغییر ایجاد شده پاسخ دهید، تحت تاثیر رقیبان خود خواهید بود. اگر می خواهید برنده بازی باشید و ابتکار عمل به دست خودتان باشد، ناچارید خلاق باشید.

برای اینکه عاملیت خود را در حل مسائل زندگی چه در حوزه شخصی و چه غیر آن حفظ کنیم، باید تغییر ایجاد کنیم؛ نمی توان از نقطه ای وارد عمل شد که به دلیل تغییر، مشکلی بروز کرده است، بلکه باید ابتکاری به کار ببندیم تا «طرحی نو در اندازیم» و تغییر بی آفرینیم.

برنده کسی است که آفریننده مشکل و خالق تغییر باشد.

بله، قطعا وقتی شما تغییر به وجود بیاورید، مشکل هم برای شما ایجاد می شود، ولی کیست که هر روز عمرش در حال دست و پنجه نرم کردن با مشکلات نباشد!

وقتی شما باشید که تغییر را به وجود میاورید، شمایید که بقیه مسیر را هدایت می کنید.

آنچه در مورد تغییر جالب است این است که بهترین راه برای دستیابی به بهترین هاست ولی بیشتر آدم ها در برابرش مقاومت می کنند. بعضی ها مثل کرونا از تغییر فرار می کنند.

اگر شما سعی کنید، نوع نگاه و طرز فکرتان به تغییر را تغییر را دهید، به راحتی می توانید در مسیر تقویت تفکر خلاقانه هر چقدر که بخواهید جلو روید.

شیوه های تفکر خلاق:

شیوه های مختلفی برای دستیابی به نتایج خلاقانه شناخته شده اند که در اینجا برای آشنایی بیشتر به پنج روش کلاسیک اشاره می کنیم.

تدریجی
این روش به صورت تدریجی عمل می کند. به این صورت که ایده های جدید به ایده های دیگر شاخ و برگ می دهند، راه حل های جدید از راه حل های قبلی الهام می گیرند و جدیدتر قبلی را تکمیل می کند.

بسیاری از ابزارهای پیچیده ای که ما امروزه استفاده می کنیم، حاصل یک دوره طولانی و تدریجی پیشرفت هستند. به تدریج و به آهستگی بهتر و بهتر شده اند تا به محصولی گاهی کاملا متفاوت و به مراتب با کارآیی پیچیده تر تبدیل شده اند.

یک مثال خیلی ساده پیشرفت خودروهاست چطور هر مدل با بکارگیری روش های خلاق و نوآوری به تدریج مدل قبلی را کامل تر و بهتر می کند به شکلی که مثلا در یک بازه زمانی ده ساله تغییر این فناوری و محصول برای شما کاملا محسوس و شگفت آور است.

اصلا موبایل هایمان بهترین مثال هستند که در طول بیش از یک دهه چقدر تکامل پیدا کردند و به تدریج امکانات بیشتری در اختیار ما قرار دادند. واقعا باورنکردنی است!

این شیوه  این نکته مهم را به ما یادآوری می کند که هر مشکل می تواند دوباره و چند باره به شکل بهتر و موثرتری حل شود.

فردی که می خواهد خلاق باشد، هیچوقت فکر نمی کند مشکلی که حل شد فراموش می شود و یا اینکه اگر کار می کند بگذار کار کند، «اگر نشکسته چی رو می خوای درست کنی؟!!». همیشه راه حل یا راه حل های بهتر وجود دارد.

ترکیب ایده ها

در این روش دو (یا بیشتر از دو) ایده موجود، ایده نوی سومی را تشکیل می دهند.

مثلا کتاب های صوتی که از ترکیب ایده کتاب و فایل صوتی تشکیل شده که هم برای نابینایان مفید است و هم برای کسانی که در روز مجبور هستند ساعت ها رانندگی کنند.

ایدهای انقلابی

در بعضی از موارد، ممکن است ایده جدید کاملا با آنچه قبلا وجود داشته فرق داشته باشد.

مثلا اگر یک استاد حوزه بپرسد من چطور در کلاس هایم بهتر و بهتر سخنرانی کنم، پاسخ این روش این است: چرا از اساس شیوه تدریس را عوض نمی کنید؟ شما دیگر تنها سخنگو و مدرس نباشید، چرا از خود طلاب برای تدریس استفاده نمی کنید؟ چرا در قالب واگذاری مباحث به طلاب در مدل های کار گروهی، مباحث آموزشی را منتقل نمی کنید؟

دوباره بکارگرفتن ایده ها

به آنچه هست جور دیگری نگاه کنیم، از عنوان ها فراتر برویم. دگم و بسته نباشیم، پیش فرض ها و تصورات خودمان را کنار بگذاریم و به خودمان این فرصت را بدهیم تا با کشف آنچه در اختیار داریم، با نگاهی خلاقانه و متفاوت به شکل دیگری آن را به کار گیریم.

یک مثال ساده و روزمره اش استفاده دوباره و کاربردی از زباله هاست که عموما هم به سختی بازیافت می شوند و به چرخه طبیعت بازمی گردند.

زباله های اینچنینی فضای زیادی را در خانه اشغال می کنند و دور انداختن آنها با زباله های معمولی به طبیعت آسیب جدی وارد می کند و بازیافت آنها هم هزینه بر است. ولی بسیاری از افراد خلاق و حامی محیط زیست و آینده زمین، از زباله به شکل کاربردی دوباره استفاده کرده اند که اتفاقا ساده و قابل انجام برای بیشتر ما هم هست.

تغییر جهت

بسیاری از راه حل های بدیع و نو وقتی بروز می کنند که توجه و تمرکز از یک سوی مشکل به بخش و زوایای دیگری تغییر می کند.

یک مثال کلاسیک برای این روش وجود دارد که به روشنی نشان می دهد چگونه با تغییر جهت نگاه مان به مشکل، راه حل های نو به سراغ مان می آیند.

در یکی از شهرهای بزرگ، شهرداری برای اینکه از اسکیت سواری نوجوانان در انحنای یک اتوبان جلوگیری کند، دچار مشکل بود. اول توری فلزی در محل دسترسی به این انحنا گذاشتند، نوجوانان از روی تور فلزی می پریدند و خودشان را به محل مورد نظر که بسیار مناسب اسکیت بازی بود می رساندند. در مرحله بعدی حصار فلزی را بلندتر کردند، باز هم افاقه نکرد. حصار مقاوم تر هم راه حل خوبی نبود چون نوجوانان آن را هم بریدند و به خودشان را به محل مورد نظرشان رساندند.

بالاخره شخصی در آن اداره پیدا شد که بپرسد مشکل واقعا چیست؟ محدودیت دسترسی نوجوانان به قوس اتوبان که محل مورد علاقه نوجوانان برای اسکیت بازی است یا از بین بردن تمایل برای انجام این کار خطرناک.

این بار قوس داخل اتوبان را با بتون طوری پر کردند که به جای انحنا به زاویه ای با شیب تند تبدیل شد که دیگر جای مناسبی برای اسکیت بازی نبود. دیگر کسی مایل نبود در آن محل اسکیت بازی کند تا لازم باشد برای حفظ جانش از این کارش جلوگیری کرد!

این مثال به روشنی نشان می دهد:

هدف حل مشکل است، نه اجرایی کردن یک راه حل

وقتی یک نوع راه حل کار نمی کند به سراغ راه های دیگر بروید. هیچ احساس تعهد و وظیفه ای به یک راه حل مشخص نداشته باشید، هدف که همان حل مشکل است مهم است.

حواس مان باشد گاهی به یک راه حل که قبلا انجام داده ایم و الزاما بهترین راه حل نیست و موثر هم نیست آنقدر نچسبیم که از راه های دیگر غافل شویم که نتیجه اش فقط خستگی و بی حوصلگی است.