درس ششم: تکنیکهای مؤثر در ایده پردازی
۱. تکنیک اسکمپر
در درس بعدی به طور مشروح در مورد آن بحث خواهیم کرد
۲. طوفان فکری
در این فرآیند راه حلهای بسیاری برای مشکلِ مشخصی، پیشنهاد میشود. اینجا تأکید روی تعداد ایدههاست نه درستی یا غلطی آنها. یعنی همهی افراد، بدون ترس از انتقاد، آزادانه نظرشان را بیان میکنند و ایدههایشان با آغوش باز پذیرفته میشوند. در واقع، در یک جلسهی طوفان فکری، ایده هرچه نامتعارفتر، بهتر! چرا که کم کردن شاخ و برگ ایدههای بزرگ یا عجیب و غریب، سادهتر از تبدیل ایدهای کوچک به راهحلی مؤثر است.
خیلی وقتها چند ایدهی کوچک با هم ترکیب میشوند تا ایدهی خوبی به دست بیاید. به این کار هم میگویند : ۳=۱+۱ !
اگرچه طوفان فکری را میتوان یک نفره هم ترتیب داد (آدمهایی که با خودشان حرف میزنند را ندیدهاید؟!) اما معمولا بر پا کردن چنین طوفانی، کاری گروهی است که با حضور جمعی متشکل از ۶ تا ۱۰ نفر انجام میشود.
۳. لیستسازی
تهیه لیست یک روش کاملا تحلیلی است که در آن با شناسایی نقاط قوت، خصوصیتهای مختلف محصول یا خدمت ارائه شده را فهرست میکنیم. مثلا برای اینکه بفهمیم چطور میتوانیم روش تدریس خود را بهتر کنیم، اجزای آن را جداگانه بررسی میکنیم، مانند نظم و مدیریت کلاس، استفاده از وسایل کمک آموزشی، تطبیق متن و محتوا، استفاده از طرح درس، پرسش کلاسی و… . سپس ویژگیهای هر بخش را یادداشت میکنیم و تمام کاربردهای هر جزء را بررسی میکنیم تا ببینیم تغییر در هر یک از اینها چه تأثیر مثبت یا منفی در بهبود روش تدریس مان دارد.
۴. نقشهی ذهنی
نقشهی ذهنی تکنیکی گرافیکی است که برای ترسیمِ ارتباط موجود میان قسمتهای مختلف اطلاعات گردآوری شده یا ایدهها به کار میرود. در این تکنیک، هر داده یا ایده روی کاغذ نوشته شده و بعد با خط یا منحنی به ایده یا دادهی قبل یا بعد از خودش وصل میشود. به این ترتیب، شبکهای از روابط به وجود میآید.
برای تهیهی نقشهی ذهنی، اول باید عبارت یا کلمهای را در وسط صفحه بنویسیم. بعد، باید هرچیزی که در رابطه با آن کلمه یا عبارت به ذهنمان میرسد در گوشه و کنار همان صفحه، بدون هیچ ترتیب مشخصی یادداشت کنیم. دست آخر هم باید سعی کنیم ارتباط میانِ تمام آن عبارتها یا کلمات را با هم پیدا کنیم. مثل کاری که در شکل زیر انجام شده است:
۵. تصویرسازی و محرکهای تصویری
تصویرسازی یعنی برای فهمیدن یک مسئله،آن را به صورت بصری یا تصویری بررسی کنیم. در این روش، شما دیگر مجبور نیستید به خود مشکل فکر کنید، بلکه روی بخشِ کاملا متفاوتی (یعنی تصویر یا تصاویر) متمرکز میشوید. اما نکته اینجاست که همینطور که به تصویر نگاه میکنید، ضمیرناخودآگاه شما کماکان به مسئلهی اصلی فکر میکند. بدین ترتیب، از طریق کشف و شهود، ناگهان راهحلهای زیاد و متنوعی به ذهنتان میرسد که باید به سرعت آنها را یادداشت کنید.
نحوهی کار به این صورت است که منشی جلسه تعدادی عکس از پیش تهیه شده را بین شرکتکنندگان پخش میکند. بعد از آنها میخواهد به عکسی که در اختیار دارند، نگاه کنند و هر چه دل تنگشان میخواهد را بنویسند. در مرحلهی بعدی، شرکتکنندگان، تیمهای دونفره تشکیل میدهند و دربارهی ایدههایی که به ذهنشان رسیده، حرف میزنند تا مسئلهی مورد بحث در طوفان فکریِ مختصر و مفیدی، بررسی شود. در نهایت هم، این گروههای دو نفره، ایدههای منتخب را با دیگران به اشتراک میگذارند.
۶. سناریوی مصور
ممکن است قبلا در مورد کاربرد این تکنیک در سینما مطالبی شنیده باشید. نقش سناریوی مصور در ایده پردازی هم تفاوت چندانی با کاربرد آن در سینما ندارد؛ یعنی قرار است به کمک آن، داستانِ تصویری برای رسیدن به ایدهی مطلوب را خلق کنیم. سناریوی مصور به افراد خلاق امکان میدهند تا اطلاعاتی را که در طول تحقیق به دست آوردهاند به دیگران ارائه دهند. برای استفاده از این تکنیک، باید مراحل و اطلاعات مختلفِ مربوط به هر ایده را روی برگهها یا کارتهای جداگانهای نمایش دهید و آنها را روی تخته، پنل یا هر سطح دیگری که میپسندید در کنار هم قرار دهید. همینطور ممکن است به جای استفاده از کارت، صِرفا به کشیدن قاب و کادری اکتفا کنید. مهم این است که تصاویر قابل درک، روابط
بین ایدههای مختلف کاملا مشخص و برای بیننده قابل فهم باشند. چیزی شبیه به این:
۷. نقشبازی
بله، درست خواندید، نقشبازی! در این روش ایده را «بازی» میکنیم. در این روش، هر یک از افراد، نقشِ یکی از اعضا یا اجزای دخیل در ایده را برعهده میگیرد و درست مثل یک تئاتر آن نقش را بازی میکند؛ هم فال است و هم تماشا. هم لذت میبرید و هم افراد از لاک دفاعی بیرون میآیند و ذهنشان بازتر میشود. این کار باعث میشود، تا هر لحظه انتظار ایدهی محشری را داشته باشید.
۸. تحلیل ریختشناسی
این تکنیک از شناخت ساختاری جنبههای مختلف مسئله و مطالعهی روابط بین آنها استفاده میکند. مثلا فرض کنید مسئله، انتحاب رشته باشد. در اینجا سه ویژگی مهم وجود دارد، رشته، مرکزی که آن را ارائه می کند و شهر محل تحصیل. فرض کنید در هر ویژگی نیز چند حالت وجود دارد مثلا سه رشته کلام، فلسفه و تفسیر مدنظر ماست و ۴مرکز تخصصی مختلف وجود دارد که همه آنها این سه رشته را ارائه کرده اند و این مراکز تخصصی در سه شهر مختلف قرار دارند. ۳×۴×۳ ترکیب مختلف برای چنین مسئلهای امکانپذیر خواهد بود. برای پیشرفت کار، ممکن است به این نتیجه برسیم که باید یکی از این ویژگیها را تغییر داد یا ترکیبهای جدیدی به وجود آورد.
۹. پیوندهای اجباری.
این یک تکنیک بسیار ساده است: ایدههای کاملا متفاوت را به هم ربط میدهیم تا یک ایدهی جدید به دست بیاوریم. شاید نتیجهی کار خیلی منحصربفرد و خاص نباشد، اما معمولا جالب و هیجانانگیز است. خیلی از محصولاتی که امروز از آنها استفاده میکنیم، نتیجهی پیوندهای اجباری هستند. مثلا، ساعتی که ماشینحساب هم هست؛ کفشی که چراغ میزند؛ ناخنگیری که دربازکن هم دارد و غیره. کمتر پیش میآید که نتیجهی این روش به کشفهای جدید یا محصولات انقلابی منجر شود اما معمولا محصولات به دست آمده، بازار خوبی دارند.
۱۰. رویاپردازی
با اینکه خیلیها قبول ندارند، اما رؤیاپردازی یکی از بهترین روشها برای رسیدن به ایدههای عالی است. خود کلمهی «رؤیاپردازی» اجازه میدهد، خیلی راحت و بازیگوشانه فکر کنیم. با این روش، رابطهای عاطفی بین فرد و مسئله برقرار میشود که دستیابی به ایدهای فوقالعاده را آسان میکند. وقتی در زمینهی ایده پردازی از رؤیاپردازی حرف میزنیم، منظور خیالبافیِ مفید در راستای یک هدف مشخص است. خیلی از مخترعان از همین رؤیاپردازی به ایدههای ناب رسیدهاند. بهترین مثالش؟ اختراع هواپیما! اگر برادران رایت به رؤیایشان اجازهی پرواز نداده بودند، انسانها هنوز گاریسوار بودند!
۱۱. افکارنویسی
این روش هم خیلی ساده است. از شرکتکنندگان بخواهید به جای اعلامِ ایدههایشان، آنها را بنویسند. چند دقیقهای برای این کار وقت در نظر بگیرید و بعد هرکس باید نوشتههایش را به فرد دیگری بدهد. این فرد، نوشته را میخواند و خودش هم به آنها چندتایی اضافه میکند. دوباره بعد از چند دقیقه برگهها رد و بدل میشوند. بعد از مثلا ۱۵ دقیقه، یک نفر برگهها را جمع میکند و در همان جلسه، دربارهی آنها بحث میکنید.
۱۲. تفکر معکوس
از خود کلمهی «تفکر معکوس» معلوم است که این روش با روشهای منطقی و عادی فرق دارد. یعنی، به جای فکر کردن دربارهی مسئله باید به ایدههای مخالف فکر کنیم! مثلا به جای «چطور دنبالکنندههایم را بیشتر کنم؟»، مسئلهی «چطور کاری کنم که اصلا هیچ دنبالکنندهای نداشته باشم؟» را حل کنید! خواهید دید که برای بیشتر افراد ایده پردازی منفی سادهتر است چون خرابکاری لذت بخش تر است! اما زیاد هم وقتتان را سر تفکر معکوس نگذارید. ۱۰-۱۵ ایدهی معکوس، کافی است. بعد از پایان جلسه، هم میتوانید همچنان در همان فضایِ معکوس به ایده پردازی ادامه دهید و هم، میتوانید برای محکمکاری، دوباره مسئله را معکوس کنید. مثلا مسئله بالا به «چگونه دنبال کننده هایم را افزایش دهم» تغییر میکند.
۱۳. زیر سئوال بردن مفروضات
در بیشتر کسبوکارها اصولی نانوشته اما تأثیرگذار وجود دارد که همه برای انجام کارها به این اصول مراجعه میکنند. متأسفانه، کسی هم متوجه نیست که زیرسئوال بردن این مفروضات در هر قدم، یعنی باز کردن در به روی ایدهها و امکانات جدید!
روش آن این است که شما برای راه حل های موجود یک مساله مفروضات و قوانینی را لیست می کنید. سپس هریک از آنها را به چالش بکشید و در فرض نبود آن قانون، راه حل های جدید ارائه کنید. مثلا برای انتخاب رشته قوانینی وجود دارد که یکی از آنها تعیین هدف است. شما می توانید این فرضیه را زیر سوال ببرید و راه حل های جایگزین ارائه دهید.
۱۴. معاشرت اجتماعی
اگر قرار باشد یک طلبه فقط با همکلاسی ها و دوستانشان معاشرت داشته باشد، بعد از مدتی یک بُعدی میشود و تنها از یک زاویه به مسائل نگاه میکند. پس به آنها امکان بدهید با افرادی در محیطهای محتلف دیگر معاشرت کنند، مثلا آنها را تشویق کنید تا در برخی شبکه های اجتماعی عضو شده و درگفتگوهای سودمندِ آن شرکت کنند. این کار دیدگاهشان را به روز میکند و شاید به جرقههای ذهنیِ تازه منجر شود. معاشرت اجتماعی در حوزهی ایده پردازی، ممکن است حتی به گفتگوهایی منجر شود که هیچ ارتباطی با مشکل موجود نداشته باشند.
۱۵. تشریک مساعی
همانطور که از عنوان پیداست، در تکنیک تشریک مساعی دو یا چند نفر دست در دست هم میدهند تا به هدف خاصی برسند. طراحان معمولا به این شکل عمل میکنند و به ایدههای خلاقانهی خود، در تشریک مساعی با سایرین و گروه همکاران، پر و بال میدهند.
نکته مهم: انتخاب بهترین روش برای ایده پردازی از میان موارد فوق بستگی به شرایط شما دارد و باید بتوانید آن روش را با امکانات و شرایط موجود خود تطبیق دهید.
پاسخها