درس ششم: عمق بخشی به انگیزه ها
aidamousapour · 6 اردیبهشت 1399
در پایان این درس از فراگیر انتظار می رود:
- بداند که آموزش معارف، گام به گام باید باشد.
- بداند از بین بردن فضای گناه لازم و ضروری است.
- جایگاه عادت در تربیت را بداند؟
در تربیت لازم نیست که از ابتدا معرفت و اخلاص متربی کامل باشد، چرا که نمیتوان متربی را رها کرد تا به معرفت کامل برسد. ریشه ها از ابتدا عمیق نیست، اما آرامآرام عمیق می شود، لذا گفته شده کار باید با معرفت باشد و نباید موجب کج فهمی ما شود. اوایل انقلاب افراد را به روستاها می بردند، برای کمک به درو کردن گندم، این کار هم برای اشتغال آنها خوب بود و هم آنها را به نیکی به دیگران عادت می داد.
روایات نیز اشاره دارند که آموزش معارف، همیشه با زمینه ی معرفت کامل همراه نیست، بلکه باید گام به گام فرزند را با نماز و اعمال عبادی آشنا کرد و او را به آنها امر کرد، اگرچه معرفت کافی نداشته باشد. امام باقر علیه السلام می فرماید: هر گاه پسر سه ساله شود، به او می گویند: هفت مرتبه بگو لا اله الا الله. دیگر او را میگذارند تا سه سال و ۷ ماه و ۲۰ روز شود، می گویند: بگو محمد رسول الله. دیگر او را میگذارند تا ۴ سال او تمام شود.
پس او را می گویند که هفت مرتبه بگو صلی الله علی محمد و آله. دیگر به او کار ندارند تا ۵ سالش تمام شود، پس چون از او می پرسند که دست راست تو کدام است و دست چپ کدام، اگر جواب امثال این سوال را دانست، روی او را به قبله می کنند و به او می گویند که سجده کن. دیگر او را میگذارند تا هفت سالش تمام شود. پس چون هفت سال او تمام شود او را می گویند که صورت و دست هایت را تا مچ دست بشوید و چون این مواضع را شست، به او می گویند که نماز بگذار. دیگر او را میگذارند تا ۹ سالش تمام شود چون ۹ سالش تمام شود وضوی صحیح را تعلیم او میدهند، و همچنین به او نماز را تعلیم میدهند. پس چون وضو و نماز را دانست حق سبحانه و تعالی گناهان پدر و مادر او را می آمرزد. (من لایحضره الفقیه جلد ۱ صفحه ۲۸۱).
ایجاد معرفت هیچ منافاتی با ایجاد فضای مثبت ندارد، چون فضا تأثیر ناخودآگاه دارد. فرد ابتدا باید در موج مثبت قرار بگیرد تا کمکم معرفت ایجاد شود. اگرچه مربی در درجه ی اول باید به دنبال معرفت دادن باشد و از آن غافل نشود، اما اگر هنوز وقت معرفت دادن به متربی نیست، نباید او را رها کند تا دیگران صیدش کنند. البته باید مواظب افراط و تفریط بود، عادت دادن به کار خیر، خوب است، اما مربی باید به فکر این باشد که به تدریج به آن عمق ببخشد.
در دعای مکارم الاخلاق آمده است: ایمان مرا به کاملترین درجات ایمان و یقین مرا به برترین مراتب یقین و نیت مرا به نیکوترین نیت ها و عمل مرا به بهترین اعمال بالابر. عبارت دعا نشان میدهد که ایمان، یقین، نیت و عمل، مرحله به مرحله رشد میکند. (صحیفه سجادیه دعای بیستم)
از بین بردن زمینههای گناه:
همان قدر که ایجاد فضای مثبت اهمیت دارد، از بین بردن فضای گناه و دوری از امکان گناه نیز لازم و ضروری است. این که گفته میشود: (در موقعیت گناه قرار بگیر، ولی مرتکب نشو) سخن غلطی است. بلکه با انتخاب خود، باید راه ورود به گناه را بست و زمینه های انجام گناه را از بین برد. امیرالمومنین علیه السلام می فرماید: مِنَ العِصمهِ تَعَذُّرُ المَعاصی، قدرت نداشتن بر گناه نوعی عصمت و پاکدامنی است. (نهج البلاغه حکمت ۳۵۴).
باید یوسف وار از ورطه ی گناه فرار کرد. آنهایی که میگفتند میتوانیم و گرفتار نمیشویم، گرفتار شدند، همه ی کسانی که بعدا معتاد شدند در ابتدا می گفتند: ما می توانیم، انسانیم و ارداه داریم، ولی گام به گام پیش رفتند و معتاد شدند.
اگر دقت شود در جبهه، اتفاق خارق العاده و عجیبی نیفتاد! افراد زمینه هایی داشتند، از قبیل جوانمردی، اجداد، پدر و مادر پاک و غیره، آنها با این زمینه های مساعد، در شرایط مناسب قرار گرفتند و زمینه رشد آنها فراهم شد، شرایطی مانند: مدام به یاد مرگ بودن، جهاد و سختی در راه خدا، داخل در جبهه ی حق بودن، زندگی در طبیعت و بیابان که موجب دیدن آیات الهی و تفکر در آنهاست، زندگی در کنار خوبان، مواد غذایی که همراه با محبت و نذر و نامه بود، مواد غذایی غیر محرک، دوری از تحریک محیط و شهر، همه ی اینها زمینه را برای تحول و رشد فراهم میکند. امیرالمومنین علیه السلام در خطبه ۸۷ می فرماید: از ویژگی های مرد الهی این است که کلید در هدایت و قفل در جهنم است، یعنی هر جا باشد زمینه های گناه را از بین میبرد: و وجودش کلید درهای هدایت و قفل ابواب گمراهی شد.
همان طور که پیش از این اشاره شد، مربی در ابتدای راه باید محیطی آرام و خوب فراهم کند. منتها مربی باید سعی کند که شناگری را به متربی یاد بدهد که اگر روزی در ورطه گرداب افتاد، بتواند خودش را نجات دهد. از سویی به او هم گوشزد می کند که خود را در گرداب نیندازد، بلکه باید از نزدیک شدن به آن هم خودداری کند. خداوند در قرآن کریم ما را از نزدیک شدن به گناه نهی می کند.
اندکی تامل:
یک نمونه آیه را بیان کنید.
البته این چنین نیست که مربی، متربی را تنها در محیط خوب و سالم نگه دارد، بلکه مربی باید سعی کند از این بستر استفاده کند و توانمندیهای او را زیاد و ریشه دار کند. نهالی را که تازه به مرحله رشد رسیده مراقبت می کنند، از تکیه دادن به آن جلوگیری میکنند، از آسیب رساندن به آن جلوگیری می کنند و دورش سیم خاردار میکشند، وقتی نهال قوی و تبدیل به درخت شد، در مقابل آسیب ها مقاوم می شود. بنابراین مربی باید در تربیت ریشه را ایجاد کند و مراقب باشد که خودش ریشه را از زمین در نیاورد.
مِنَ العِصمهِ تَعَذُّرُ المَعاصی، همین است، یعنی برای عصمت و حفظ شدن از سقوط و غی، کاری کن که معصیت برایت ناممکن شود. چنانکه اشاره شد اینکه گفته شود در این صورت ارزش ندارد، اشتباه است. در واقع فرد با انتخاب خود این محال شدن و دوری از محیط گناه را انتخاب کرده است: الامتناع بالاختیار لا ینافی الاختیار، جبر انتخابی، عین انتخاب است.
پس مربی متربی را در محیطی خوب قرار میدهد و پس از آن پیوسته زمینه انتخاب و آزمایش را برایش فراهم میکند، و به او اعتماد میکند، تشویقش می کند و زمینه های بروز خطا را کاملا مسدود نمی کند، بلکه میدان هایی برای انتخاب او فراهم میکند و اجازه میدهد که سستی ها و عیب هایش آشکار شود، تا درمان شوند.
در واقع مربی فضای خوبی را مهیا میکند و از ایجاد فضای بد جلوگیری می کند، اما راه های انتخاب را باز می گذارد. به طور مثال به دزدی تشویق نمی کند، ولی کیف پول خود را هم مدام مخفی نمیکند. در این شرایط که متربی اگر بخواهد کیف پول را بردارد، برمیدارد، مربی با اسوه هایی که به ارائه میدهد و با روش کریمانه ای که با او برخورد می کند، شرایط را برای انتخاب مسیر درست مهیا میکند.
اگر متربی با تفکر دیگری روبرو می شود، باید تحت نظارت مربی باشد، مربی باید بداند چه تفکری آمد تا به او توضیح دهد. مربی باید در کنار متربی باشد و اشکالات کار را به او بگوید، مثلا اگر به مدرسه رفت، مربی میداند که در مدرسه مثلا این فحش را شنیده، یا این رفتار بد را دیده، بدی های آن را متذکر میشود و کمکش میکند.
پس جمع بین ایجاد محیط سالم و ایجاد شرایط امتحان و انتخاب این است که باید این کار با بصیرت افزایی و آگاهی دادن از سوی مربی همراه باشد. نگاه مربی به متربی باید همچون نگاه پر مهر پدرانه به فرزند باشد.
جایگاه عادت در تربیت:
از لازمه های تربیت این است که مربی دارای صبر و حلم باشد تا متربی به تدریج به خوبی ها عادت کند، چرا که وقتی به کاری عادت می کنیم، آن کار را با انرژی کمتری انجام می دهیم، از این رو میتوانیم آن انرژی ذخیره شده را صرف درجات بالاتر کنیم.
امیرالمومنین علیه السلام می فرماید: اگر بردبار نیستی خود را به بردباری وادار و بردبارانه رفتار کن، چرا که کم است کسی که خود را شبیه قومی کند و از زمره آنان نشود. (نهج البلاغه حکمت ۲۰۷)
تمرین ها و عادت دادن ها از این روست که کار، یک شبه درست نمی شود. همچنین خود مربی هم باید خود را تمرین بدهد تا این حلم و صیر کم کم برای او ملکه شود. امام علی علیه السلام می فرماید: خود را در امور ناخوشایند به صبر و مقاومت عادت ده، که صبر در راه حق اخلاق نیکویی است. (نهج البلاغه نامه ۳۱)
می فرماید خود را به تصبر عادت ده. تصبر به معنای خود را به صبر واداشتن است. تصبر مقدمه صبر است آرام آرام، صبر ایجاد شود.
این روایت نشان میدهد که عادت های خوب مطلوب هستند و انسان باید مجموعه عادت های خوب را در خود ایجاد کند. بعضی می گویند: عادت کردن خوب نیست و فعلی که انسان به آن عادت کرده است، ارزش و پشتوانه ی اخلاقی ندارد، اما روایات فراوانی وجود دارد که عادت را خوب معرفی میکند. البته این روایات ناظر به عادت های خوب است. در روایتی از امام علی علیه السلام آمده است: خود را به زیبایی ها عادت بده، پس به درستی که زیبایی ها نام تو را زیبا می سازد و پاداش تو را عظیم میسازد. (غررالحکم صفحه ۴۵۷)
البته افزون بر کسب عادت های خوب، فرد باید تمرین کند که اعمال را با توجه و با نیت درست انجام بدهد نه از روی عادت. نکته قابل استفاده از مجموعه ی روایاتی که مربوط به تحلم، تصبر و عادت هستند، تدریجی بودن این امور است. شکل گیری عادات خوب نیازمند تمرین است.
سوالات:
- طبق روایت امام باقر علیه السلام چه موقع باید وضو گرفتن را به بچه یاد داد؟
- آیا ایجاد معرفت با ایجاد فضای خوب منافات دارد؟ توضیح دهید؟
- توضیح دهید که چرا این سخن غلط است؟ (در موقعیت گناه قرار بگیر، ولی مرتکب نشو)
- فعلی که انسان به آن عادت کرده است، ارزش و پشتوانه ی اخلاقی دارد؟ توضیح دهید؟
چون درموقعیت گناه قرار گرفتن مفسده خودش دارد