1

#یادداشت_روز-یازدهم
#در_باب_طلبگی

#توهم_فهم_عمیق

خیلی از ما فکر می کنیم همه چیز می دانیم. در همه جا اظهار نظر می کنیم. شاید به این دلیل که مردم ما را خیلی قبول دارند و در هر جا می خواهند اقدامی کنند با روحانیون مشورت می کنند. البته ممکن است به این دلیل باشد که آن ها هم حال تصمیم گیری ندارند و می خواهند مسئولیت تصمیمشان را به گردن فرد دیگری بیندازند. و چه گردنی از گردن ما طلبه ها بهتر (کلفت تر)

مثلا یک روحانی فعال محله ای را در نظر بگیرید. از مسائل خانوادگی گرفته تا انتخابات و سیاست و اقتصاد و حتی اجاره کردن مغازه برای مسجد و هر چیز دیگری که ممکن است در آن محله رخ بدهد، گویا در تخصص این روحانی معظم است و باید در همه آن ها نظر بدهد. حتی در برخی فیلم ها مشاهده کرده ایم که اگر همین روحانی به جبهه برود آن جا فرمانده عملیات نظامی می شود و درآن جا نیز صاحب نظر و متخصص خواهد بود.

آیا ما در دوران تحصیل در حوزه علمیه چیزی غیر از فقه و اصول و برخی دیگر از ابزارهای دین شناسی را خوانده ایم؟ آیا اگرمباحث تئوری دین شناسی را آموخته ایم با همان دانش می توانیم همه مسائل جامعه را پاسخ دهیم و برای آن ها راهکار عملیاتی ارائه کنیم؟ قطعا خواننده منصف پاسخش منفی خواهد بود و اگر به وجدان خودمان مراجعه کنیم به آن اعتراف خواهیم کرد که ما تنها آنچه را که آموخته ایم، می توانیم به عنوان پاسخی برای سوالات جامعه ارائه دهیم.

بیایم این توهم فهم عمیق را کنار بگذاریم و به خودمان تعهد بدهیم برای هر چیزی که علاقه داریم در آن ورود کنیم آموزش ببینیم. مثلا بیاموزیم که چگونه یک کلاس درس را اداره کنیم، چگونه یک موسسه فرهنگی را تاسیس و اداره کنیم، چگونه یک مسجد را مدیریت کنیم، و چگونه در یک اداره فرهنگی کارمند شویم و بدانیم یک کارمند چه مهارت هایی باید داشته باشد، اصلا بیاییم و بدانیم هر اقدامی که می خواهیم رقم بزنیم، شیوه انجام آن را در حوزه به ما نیاموخته اند و لازم است شیوه صحیح انجام آن را بیاموزیم.

باشد که رستگار شویم




#یادداشت_روز-دهم
#در_باب_طلبگی

#کاروان_المپیک_طلبگی

 

فرض کنید کمیته المپیک بخواهد برای شرکت کاروان ورزشی کشورمان در المپیک افرادی را اعزام کند. اما برای انتخاب اعضای این کاروان، یک فراخوان عمومی بدهد. زن و مرد، پیر و جوان و خردسال با هر توان جسمی و مهارت ورزشی و غیر ورزشی و با هر قد و وزنی برای اعزام به المپیک ثبت نام کنند. از طرفی با اینکه رشته های مختلف ورزشی در المپیک وجود دارد، اما مسئولین کمیته المپیک به همه این افراد #منچ بیاموزند و چهارسال این افراد را با سخت ترین تمرین ها در این ورزش #ورزیده کنند. سپس این تیم را به مهمترین میدان رقابت های ورزشی جهان اعزام کنند. حالا این کاروان باید در رشته های مختلف ورزشی با سایر ورزشکاران دنیا رقابت کنند. مثلا در تیراندازی، تکواندو، فوتبال، شنا دوومیدانی، وزنه برداری و…

در این هنگام مسئولین کمیته المپیک به فکر می افتند تا این افراد را در گروه های مختلف سازماندهی کنند تا بتوانند تیم های لازم برای شرکت در این رقابت ها را تشکیل دهند. به نظر شما چه #ملاکی برای تقسیم بندی افراد باید در نظر بگیرند. اگرآنچه در آن تمرین کرده اند و ورزیده شده اند ملاک باشد که هیچ فردی برای شرکت در رقابت ها مناسب نخواهد بود. در غیر این صورت نیز مسئولین کمیته المپیک نمی توانند از این افراد توقع موفقیت و مدال آوری در المپیک را داشته باشند. زیرا غیر از مهارت و ورزیدگی در #منچ چیز دیگری به اعضای کاروان نیاموخته اند.

پس حالا نوبت به خود افراد می رسد تا انتخاب کنند در چه تیمی عضو شوند و با سایر کشورها رقابت کنند. اما #چالش_جدید این است که آن ها نیز تا بحال هیچ یک از این رشته های ورزشی را ندیده اند و هیچ اطلاعی از توان جسمی و مهارت های لازم برای رقابت در آن رشته ها را ندارند.

حالا دلهای آماده کجای مجلس نشسته اند؟ ….

مثال بالا برای شما یادآور چه چیزی است؟ به نظر شما طلاب دانش آموخته حوزه در کدام یک از میدان هایی که به آن ها نیاز است می تواند میدان داری کند؟ چگونه آن میدان را انتخاب کند و برای انجام وظیفه خود تلاش کند؟ آنچه طلاب آموخته اند برای پاسخ به نیاز بالفعل جامعه کافی نیست و آنچه لازم است به جامعه ارائه دهد نیاموخته اند.

#راه_حل این است که قبل از رسیدن به استیصال، خودش برای شناخت رشته های المپیک طلبگی (رسالت های حوزوی ) اقدام و آگاهی لازم را کسب کند و نقشه راه لازم برای تحقق یکی از آن ها و موفقیت در انجام آن را برای خود ترسیم کند، تا بتواند #پرچم_دین را در دنیا برافراشته کند.




#یادداشت_روز_نهم
#در_باب_طلبگی

#تلاشم_خوب_چیزیه

از یکی از دوستانی که پایه ده رو تموم کرده بود و اومده بود مشاوره که ببینه از حالا به بعد در مسیر طلبگی باید چه کار کنه پرسیدم: تا حالا چه کار می کردی؟ خب طبیعتا پاسخ این بود که درس میخوندم. اما واقعا خودمونیم الان که کرونا حاکم شده و درس ها مجازی و از فشار مطالعه اجباری و مباحثه و کلاسهای درسی کم شده و از خیلی مراسمات عمومی و کلاسهای اخلاق و … خبری نیست، واقعا در طول روزچه کار می کردیم؟

خب شاید خیلی ها از این فرصت استفاده کردند و به امور تامین معیشت از راه های غیر طلبگی پرداختند که ما واقعا اینو نمی پسندیم ولی با این حال همین مقدار که تو خونه بیکار ننشستند جای شکرش باقی است. یک عده هم حتما به امور تبلیغی و جهادی در ایام کرونا پرداختند که به اونا هم تقبل الله میگیم.

اما سراغ دارم که عده زیادی فقط مشغول عوض کردن جای پاهاشون بودن و پا روی پا انداخته بودن و دست روی دست گذاشته بودن و با این توجیه که ما الان فقط باید درس بخونیم، زیر کولر منزل مبارک آب سرد می نوشیدند و کنار منزل محترمه ایام می گذروندند. آخه خدا پدر بیامرزها… ادعای سربازی امام زمان عجل الله تعالی فرجه با این مدل رفتار ما سازگاره؟

این گلایه البته صد درصد متوجه اونایی که کار غیر طلبگی کردند هم میشه. فقط فرقشون اینه که جرمشون در این دستگاه کمتره و اقلا می تونن بگن اگه برای دین کار نکردیم برای تامین معیشت زن و بچه کار کردیم. احتمالا شما داری با خودت فکر میکنی که نفس نگارنده از جای گرم درمیاد و دلش خوشه. اما این فکر شما چیزی از مسئولیتی که با طلبه شدن به عهده گرفتی کم نمیکنه.

عزیز برادر!!

ما در حوزه دچار بحران نیروی انسانی به درد بخور هستیم و متاسفانه نیروهای انسانی ما دارن یکی یکی از دستمون میرن و با نادیده گرفتن هویت طلبگی، عزتشون رو زیر پا میذارن و به امور غیر طلبگی میپردازن. راه چاره اش اینه که باید بپذیریم باید مسیر سخت رو انتخاب کنیم نه کار راحت رو.