چهل سالگی من!!!
چهل سالگی باشکوه من!
فردی را تصور کنید که در حال آمادگی برای مسافرت است و با اشتیاق فراوان مهیای سفر شده است. از او سوال می کنید که مقصدی که قرار است به آنجا برود کجاست که اینقدر اشتیاق دارد؟ اما به طور ناباورانه در پاسخ می شنوید که با ذوق می گوید: نمیدانم مقصدم کجاست!!
در مورد اینکه هدف نداشتن امری غیر معقول است باید گفت، بدیهی است که افراد بی هدف از خرد کافی برخوردار نیستند زیرا اصل خلقت برای همگان هدفمند بوده است. حال در دنیای طلبگی نیز اگر طلبه ای هدف نداشته باشد، قطعا نمی توان آینده ی درخشانی برای او تصور کرد.
اما نکته اصلی اینجاست که برای رسیدن به اهداف طلبگی (چه در سطح آرمانی و چه در سطح عادی) به چه نکاتی باید توجه کرد؟
شما ابتدا باید هدف خود را کامل و دقیق بدانید و در اصطلاح تصویر دقیقی از چهل سالگی خود داشته باشید و با علم و یقین کافی در راستای رسیدن به هدف، یعنی همان چهل سالگی باشکوه خودتان حرکت کنید.
نکته دوم این است که در تعیین چشم انداز چهل سالگی خود باید اصل منطق و اصل رویا پردازی را باهم رعایت کنید. یعنی هدف شما هم باید دور از دسترس باشد تا برای رسیدن به آن تلاش کنید و هم بایست معقول، باور پذیر و واقع بینانه باشد. چیزی بین این دو را پیدا کنید و آن را بعنوان هدف خود تعیین نمایید. در یک جمله هدف باید باور پذیر باشد اما به گونه ای که برای رسیدن به آن تلاش زیادی لازم باشد. شاهد مثال این سخن، مثلی است که در حوزه های علمیه به کار می برند که عالمی از فرزندش پرسید می خواهی چه کاره شوی و در پاسخ فرزندش گفت می خواهم مثل شما بشوم!! ادامه سخن عالم بزرگوار موید حرف ماست که گفت من می خواستم امام صادق (ع) بشوم اما شدم این و تویی که میخواهی من بشوی پس هیچ نمیشوی!!!!
این یک اصل کلی است برای تعیین هدف باید به گونه ای عمل کرد که انسان برای رسیدن به آن تمام تلاش و همت خود را به کار ببرد. این کار، علاوه بر اینکه باعث می شود شما به اهداف بلند مدت خود دست پیدا کنید، موجب کشف استعداد ها و توانایی های پنهان شما نیز می گردد.
و در انتها، نکته مهمی که توجه به آن لازم است، این است که باید هدف را به دو صورت تعیین کنید. ابتدا یک هدف کلی را با همان ویژگی ای که گفته شد تعیین کرده و سپس برای رسیدن به این هدف کلان اهداف کوتاه و جزئی تعیین کنید. در ادامه برای رسیدن به هدف اصلی خودتان، قدم به قدم برای تحقق اهداف جزئی خود برنامه ریزی کنید. توجه داشته باشید که برای تعیین اهداف جزئی نیز باید سیر منطقی درستی را رعایت کنید و به گونه ای بنویسید که رسیدن به آن قابل قبول باشد.
ابزارهای لازم برای تعیین چشم انداز چهل سالگی شما در ویدیو زیر قابل مشاهده است.
به حوزه بروم یا نه؟؟
گام اول:
برای اینکه پاسخ این پرسش بسیار مهم را که اعتقاد دارم تا حل نشده است نباید قدم از قدم بردارید را دریابید، لازم است هرچه الگوی ذهنی از طلبگی دارید را فراموش کنید و تنها به واقعیت های موجود توجه کنید. زیرا ورود به دنیای طلبگی مانند انتخاب رشته نیست تا بعد از چند سال آن را تغییر دهید.
ابتدا باید دلیل فراموشی الگوهای ذهنی تان را بگویم. آنچه شما به عنوان نمونه های شاخص روحانیت در جامعه می بینید (روحانیون خوش نام و تاثیر گذار مانند رهبری و سایر مراجع تقلید، روحانیون رسانه ای مانند حجج اسلام قرائتی، عالی، انصاریان، شهاب مرادی و…) تنها یک درصد از جامعه حقیقی روحانیت هستند که عمدتا و قریب به اتفاق ایشان دارای توانمندی های شخصی بوده و راز موفقیتشان تلاش فردی خودشان بوده است و حوزه علمیه تنها زمینه را برای رشد آنان فراهم نموده است. به اعتراف آقای قرائتی توجه کنید که فرموده اند راز موفقیت من این است که هرچه در حوزه به من آموختند، من عکسش را انجام دادم. در نتیجه این افراد شاخص مناسبی خوبی برای تصمیم گیری شما نخواهند بود.
پس اولین نکته ای که شما را برای گرفتن این تصمیم راهنمایی می کند، پیگیری سرنوشت آن ۹۹ درصدی است که دیده نمی شوند. سرنوشت آن هاست که می تواند برای شما نیز اتفاق بیفتد و شما باید غالب افرادی که به این راه آمده اند را برای ورود به ایت عرصه مدنظر داشته باشید.
گام دوم:
هدف خود را از ورود به دنیای طلبگی روشن کنید. شخص نگارنده این مطلب با بیش از ۳ هزار نفر از طلاب جدیدالورود به حوزه در دو سال اخیر مصاحبه کرده ام. اغلب آنان در اولین پاسخ به این پرسش دو هدف سربازی امام زمان علیه السلام و خدمت به مردم را مطرح می کنند. اما وقتی از آنان می پرسیم که در پادگان امام زمان (عج)کدام قسمت را مد نظر دارند پاسخی دریافت نمی کنیم. البته این روی خوب سکه است. روی دیگر آن اهداف شخصی افراد برای ورود به حوزه است. اهدافی از قبیل خود سازی، پاک ماندن در جامعه فعلی که خبری از اخلاق در آن نیست، قضاوت، وکالت، مشغول شدن در عقدیتی سیاسی نیروهای نظامی، معلم شدن در آموزش و پرورش، فرار از سربازی، اجبار یا تشویق والدین و دادن وعده های مادی مثل خرید موتور، دوچرخه، لبتاب و…
گرچه ما درصدد قضاوت اهداف داوطلبان برای ورود به حوزه نیستیم. و حتی نمی خواهیم وجود این اهداف و تحقق آن ها را در حوزه انکار کنیم. اما افرادی که می خواهند به حوزه بیایند باید نکته بسیار مهمی را مد نظر داشته باشند. شما باید بدانید که حوزه علمیه مانند یک سازمان است که خود اهداف مشخصی را دنبال می کند. شما با به ورود دنیای طلبگی و حوزه علمیه ابتدا باید اهداف این سازمان را بدانید و سپس با انتخاب یکی از آن اهداف که مطابق استعداد و علاقه شماست، تلاشتان را برای تحقق آن هدف حوزه و سازمانی که به عضویت آن درآمده اید به کار ببندید.
در نتیجه شناخت اهداف وجودی حوزه و انتخاب یکی از آن اهداف که با استعداد و علایق شما مطابق تر است بسیار مهم است. هدف اصلی تشکیل حوزه علمیه آموزش دین اسلام به طلاب است تا آن ها نیز دین را فراگرفته و به جامعه بیاموزند. مطابق آیه نَفر (فلولا نفر من کل فرقه منهم طائفه لیتفقهوا فی الدین و لینذروا قومهم اذا رجعوا الیهم ) که دلیل اصلی تشکیل حوزه علمیه و ندای دعوت خداوند برای ورود به حوزه علمیه و آموختن دین و ابلاغ و اقامه آن در جامعه است، سازمان روحانیت و طلابی که به آن وارد می شوند سه وظیفه اصلی به عهده دارند:
- تفقه در دین: شناخت عمیق و همه جانبه دین اسلام که برای تحقق این هدف به افرادی با استعداد تحصیلی بالا، هوش، ذکاوت و دقت و حوصله فراوان نیاز است تا سال های متمادی یعنی در حدود ۱۵تا ۲۰ سال، تنها به آموختن علومی بپردازند که به عنوان ابزارهایی برای شناخت دین به حساب می آیند. یک طلبه برای آموختن اجتهادی دین باید ۹ علم را به قدری خوب بیاموزد تا بتواند همانطور که یک مکانیک ماهر اتومبیل از ابزارها و آچارهای تعمیرگاه خود استفاده می کند، از این علوم استفاده کند تا نظر دین را در مورد مسائل مختلف از متن قرآن و احادیث و سیره اهل بیت استخراج کند. این علوم عبارتند از: صرف، نحو، لغت، منطق، فقه، اصول، رجال، درایه و تفسیر. پس این علوم حوزوی هیچ کدام به تنهایی کاربرد ندارند و هدف از آموختن آنها این است که به عنوان ابزار در خدمت طلبه باشند تا بتواند نظر دین را بفهمد و از دل متون دینی استخراج کند.
- ابلاغ دین: به معنای رساندن پیام دین به جامعه است. یک طلبه پس از این که دین را آموخت، باید آن را به جامعه منتقل کند. زیرا اگر تنها به آموختن آن اکتفا کند و آن را به دیگران منتقل نکند هدف حوزه را محقق نکرده است و وظیفه خود را به انجام نرسانده است. گرچه برای انجام این رسالت، یک طلبه می تواند در هر مرحله ای از طلبگی خود اقدام به تبلیغ دین مبین اسلام نماید و نیازی نیست تا شخصا دین را به صورت اجتهادی آموخته باشد. بلکه می تواند دین را به صورت تقلیدی بیاموزد و با استفاده از عرصه های مختلف تبلیغ آن را به جامعه برساند. عرصه های بسیار زیادی برای فعالیت در حوزه ابلاغ دین وجود دارد که هر طلبه مطابق استعداد و توانمندی های خود می تواند هریک از آنها را انتخاب و به انجام برساتد. بسیاری از مشاغل طلبگی در این عرصه دسته بندی می شود.
- اقامه دین: پس از اینکه دین به جامعه ابلاغ شد سازوکاری باید باشد که ضمانت اجرای احکام دین در جامعه اسلامی را فراهم کند. افرادی که از دستورات دینی سرپیچی می کنند و موجبات اخلال در جامعه اسلامی را به وجود می آورند آگاه و آن ها را به اصلاح رفتار خود دعوت کنند. بسیاری از مناصب حکومتی و مشاغل اجرایی در کشور که طلاب در آن مشغول هستند در این عرصه دسته بندی می شود.
در نتیجه یک طلبه باید با توجه به این سه وظیفه و رسالتی که حوزه علمیه به دوش طلاب می گذارد، هدف خود را از ورود به مسیر طلبگی تعیین و خود را برای انجام آن آماده سازد.
پاسخها