1

چطور در کار و رشته تحصیلی‌مان موفق شویم و پیشرفت کنیم؟

چطور در کار و رشته تحصیلی‌مان موفق شویم و پیشرفت کنیم؟

اگر فقط یک جمله یا پیشنهاد باشد که بخواهم در پاسخ به این سوال بگویم آن این است که: برو و ارزش خلق کن. فقط در این صورت است که دیده می‌شوی، متمایز می‌شوی، ماندگار می‌شوی، آدم‌ها تو را می‌بینند و در نتیجه در سازمان یا کسب‌و‌کارت پیشرفت می‌کنی. ارزش خلق کن؛ همین!

از خودت بپرس من در کار فعلی‌ام در حال خلق چه ارزشی هستم؟ کدام فعالیت از جانب من دارد برای آدم‌ها مفید واقع می‌شود. مردم خدمات مرا به خاطر کدام ارزشی که دارم خلق می‌کنم می‌خواهند و دنبال می‌کنند؟ پاسخ این سوالات می‌تواند   فعالیت و عملکرد تو را دگرگون کند.

فقط زمانی می‌توانی ارزش خلق کنی که بدانی مزیت رقابتی تو چیست؟ تو اساساً چه ارزشی می‌توانی خلق کنی، و چه ارزشی باید خلق کنی. زمانی که پاسخ این دو سوال را بدانی روی خلقِ ارزشِ برخاسته از هویتِ خودت متمرکز می‌شوی، و این همان چیزی است که احدی نمی‌تواند با تو بر سرش رقابت کند. چون مال توست، چون اساساً کسِ دیگری- غیر از تو- نه که نخواهند، «نمی‌تواند» آن ارزش را خلق کند. به طور مثال هیچ دروازه بانی در فوتبال نمی تواند پرتاب دست بلند داشته باشد و با دست توپ را تا زمین حریف پرتاب کند. اما دروازه بان تیم ملی ایران این توانایی را دارد و ارزشی خلق کرده که حتی بهترین های جهان این ارزش را ندارند. هر طلبه نیز بایست اینگونه باشد و ارزش های منحصر به فرد خود را خلق کند. همانند طلابی که در حال حاضر مشاهده می کنیم و می بینیم با ارزش های منحصر به فردی که خلق کرده اند در حال خدمت به جامعه و مردم هستند.

تو چه ارزشی خلق می‌کنی؟ بسم الله… در کامنت‌ها و نظرات برایم از ارزش‌هایی که خلق کرده‌اید یا می‌کنید بنویسید (هرچند کوچک)

خودم شروع می‌کنم:‌ من در حوزه علمیه با توجه به دانشی که کسب کرده ام تلاش می کنم طلاب را با توجه به استعداد و شناخت شخصیتی که از آنها کسب می کنم، راهنمایی کرده و رشته و شغل متناسب با خودش را به او معرفی کنم.

پیشرفت با راحت‌طلبی قابل جمع نیست

سفر توسعه فردی سفر تن‌پروران و نرم‌دلان و راحت‌طلبان نیست.

تعهد و مداومت لازمه این مسیر است و تعهد و مداومت فقط از کسی برمی‌آید که ارزش‌های شخصی‌اش را می‌شناسد، اولویت‌هایش را مشخص کرده است و هدفی روشن و ملموس دارد، هدفی که «خودش» متناسب با شور و شوق و تمایلات درونی و عمیق خودش و برخاسته از ارزش‌های عمیق شخصی‌اش تعیین کرده است، نه خواست‌ها و توقعات بیرونی، که این‌ها بندها و قیدهایی هستند که همگان را به خط می‌کنند، همگان را یک شکل و یک جور می‌خواهند. اما تو، باید «تو» بشوی، تو باید «خودت» را آزاد کنی.

فقط اینگونه است که حسرت نخواهی خورد و در طول مسیر سربلند خواهی بود.

ممنون از همراهی شما

منتظر نظرات، انتقادات و پیشنهادات خوبتان هستیم

برای مشاهده دیگر مقالات انگیزشی کلیک کنید




پیگیری هرروزه چیست؟

چرا برخی از طلاب در اکثر کارها شکست می خورند؟

من در حوزه توسعه فردی و کسب دستاورد (چه در زندگی طلبگی و چه در کسب‌و‌کار) به مفهومی معتقدم به نام «پیگیریِ هرروزه»؛

پیگیریِ هرروزه کار بسیار سخت و طاقت‌فرسایی است و خیلی از طلبه ها از عهده انجامش بر نمی‌آیند، چرا؟ چون آن را بیهوده و بی‌فایده می‌دانند. این دسته از طلاب ذهنشان در برابر موفقیت «آرمان‌زده» شده است، آن‌ها تصویری غیرحقیقی و رویایی از دستاورد و موفقیت ساخته‌اند و بر اساس این تصویرِ دروغینْ خیال می‌کنند با یک، دو یا نهایتاً سه روز کارِ مداوم می‌توانند به هدفِ مورد نظرشان دست پیدا کنند. نه! چنین نیست و نخواهد بود!

اگر دستاورد می‌خواهی، اگر موفقیت و ثروت و اعتبار و جایگاه می‌خواهی، همه این‌ها همراه خواهند بود با روزهای تکراری و سخت و خسته‌کننده و ملالت‌آور، روزهایی که آرزو خواهی کرد زودتر تمام شوند، روزهایی که به خودت و بقیه ناسزا خواهی گفت و هزار بار آرزو می‌کنی کاش هدفت را فراموش کرده بودی و در این مسیر قدم نمی‌گذاشتی، روزهایی که از هیاهو و جنگ و جدال خسته می‌شوی و آرزو می‌کنی کاش سوار بر یک خودروی مسافرتی به دل طبیعت می‌زدی و ماه‌ها همانجا می‌ماندی و با سیب‌زمینی کبابی و تن ماهی و … در خوشی و آرامش روزگارت را می‌گذراندی. اگر دستاورد و موفقیت می‌خواهی باید «تاب‌آوری» خودت را بالا ببری، باید آماده این باشی که کارهای تکراری و ملال‌آور- اما درست و ضروری- را انجام دهی، آن هم نه سه-چهار روز بلکه ماه‌ها و گاهی شاید سال‌ها.

اغلب دیده‌ام موفقیت را بر اساس دستاورد، پول، ثروت، دارایی، مقام و اینجور چیزها تعریف می‌کنند، من مشکلی با این ندارم که هرکس تعریفِ منحصر‌به‌خودش را از موفقیت دارد، اما من موفقیت را اینگونه نمی‌بینم.

تقلیل دادن مفهوم موفقیت به پول و جایگاه و … نگاه بسیار سطحی و کوته‌بینانه‌ای است. این‌ها می‌توانند دستاورد جانبی موفقیت باشند اما لزوماً خودِ موفقیت نیستند.

من موفقیت را تلاشِ مداوم و بدون توقف برای شکوفا کردنِ خود واقعی و استعدادها و مواهبِ درونی می‌دانم. «موفقیت یعنی آزاد کردنِ پتانسیل‌ها و توانایی ها؛» تو در هر مسیری که هستی باید تمرکزت و تلاشت این باشد که مواهب درونی خودت را بیرون بکشی و به دنیا ارائه کنی به میزانی که در این مسیر مداومت داشته باشی، آدمِ موفق‌تری هستی، موفقیتی که با رضایتِ و شادمانی درونی همراه خواهد شد.

چرا خوشحال نیستیم؟

چطور باید شادمان‌تر شویم؟ از من اگر بپرسید می‌گویم اگرچه که معادله خوشحالی، متغیرهای زیادی در دل خودش جا داده است اما،
اما به تجربه فهمیده‌ام گاهی شادمان نبودن ما، خوشحال نبودن ما و حال بد ما دو دلیل عمده دارد:

اول این‌که می‌گذاریم پتانسیل‌هایمان «هدر» برود و از «تمام» انرژی و توانی که داریم برای انجام دادن آنچه می‌دانیم درست است استفاده نمی‌کنیم.

دوم این‌که کاری که به آن «معتقدیم» درست است را انجام نمی‌دهیم یا بدتر از آن داریم کارهایی را انجام می‌دهیم که با ارزش‌های عمیق و شخصی ما در تعارض است!(بعنوان مثال دروسی را که به آن علاقه ای نداریم می خوانیم و از آن رنج می بریم)

چگونه شادتر شویم؟

شادی هم مفهومی نیست که خودبه‌خود و یک‌شبه خودش وارد روح و روان ما شود و ما ناگهان تبدیل به یک آدم شاد شویم؛ تو باید خودت مقدمات شاد بودن را فراهم کنی، چگونه؟ همین دو اصل بالا را رعایت کن؛ توضیح می‌دهم:

اول برای هر کاری دقیقاً به همان اندازه‌ای که در توانت هست انرژی بگذار، نه کم‌تر!
حد توانت را در هر حوزه‌ای شناسایی کن (من اسمش را می‌گذارم: «حد طلایی فرد») و هرگز کم‌تر از آن حد فعالیت نکن، چون هر لحظه و هر روزی که کم‌تر از حد خودت مایه بگذاری، در اصل داری از خودت آدمی ناشاد و ناخشنود و احتمالاً شکست‌خورده می‌سازی. «حد طلایی فرد» یعنی آن اندازه‌ای که فرد «می‌تواند» بدون کم شدن کیفیت و سرعت دستاورد ها، با بهره‌وری به‌اندازه، برای فعالیت مورد نظر انرژی بگذارد.

اگر اهل پیاده‌روی هستی و در توانت هست روزی یک ساعت پیاده‌روی کنی، این یک‌ساعت را نکن نیم ساعت! (حد طلایی تو یک ساعت است)
اگر اهل مطالعه هستی و می‌توانی بدون مشکل روزی سی صفحه مطالعه کنی، این سی صفحه را پنج صفحه نکن (حد طلایی تو سی صفحه است)
این یک اصل ساده است:‌ حد طلایی‌ات را در هر کار پیدا کن و مراقب باش از آن پایین‌تر نیایی.

و دوم این‌که ارزش‌هایت را دقیق بشناس و انتخاب‌ها و تصمیم‌ها و فعالیت‌هایت را هم‌سو و منطبق با آن‌ها تعریف کن، چون در غیر این‌صورت باز هم نتیجه‌اش چیزی نیست جز سرخوردگی و اندوه تو.

باتشکر از همراهی شما

لطفا با ثبت نظرات و تجربیات خود، ما را در بهبود عملکردمان یاری کنید.

برای مشاهده سایر مقالات MBTI کلیک کنید




چگونه عمگرا‌تر شویم۲!؟!
در مقاله قبلی در رابطه با افراد درونگرای شهودی صحبت کردیم و درباره یکی از موانع و مشکلات این دست از افراد یعنی عمل گرا نبودن صحبت کرده و راه کارهایی را برای تقویت عملگرایی بیان کردیم.

در این مقاله و در ادامه بیان راهکارهای تقویت عمل گرایی سه راه کار دیگر را عرض خواهیم کرد. در پایان این مقاله و با بکار گیری مطالب ذکر شده، شما می توانید خود را رشد داده و عمل گرایی را در خود زنده کنید.

۳. شکست را یک نقص شخصیتی ندانید

از نظر منطقی حتما قبول دارید که در بسیاری از موارد شکست‌، منجر به رسیدن به موفقیت و پیروزی نهایی شده است.

ان مع العسر یسرا

علت هم ساده است، کسانی که چند بار شکست خورده‌اند، با بازخورد گرفتن و بررسی علت شکست، توانسته‌اند پلی به سمت پیروزی ایجاد کنند.

مثال‌های آن هم بسیار زیاد است. حتماً می‌دانید نمرات درسی آلبرت اینشتین بسیار پایین بود و معلمش به او گفت:‌ تو به هیچ جا نمی‌رسی! و همین طور سکاکی که بعد از ده ها بار تکرار مطالب درسی، آنها را یاد می گرفت.

آیا شما این موارد را شکست تلقی می‌کنید؟ آیا می‌توانیم بگوییم سکاکی یا اینشتین و . . .  افرادی شکست‌خورده هستند؟

قطعاً نه، چون حتماً قبول دارید به صرف این‌که چند بار در انجام کاری ناموفق باشیم به معنی اینکه شکست خورده‌ایم نیست.

زمانی می‌توانیم بگوییم شکست خورده‌ایم، که دست از تلاش کردن برداریم. شکست‌هایی که در مسیر رسیدن به موفقیت رخ می‌دهند حقیقتاً شکست نیستند.

بنابراین برای غلبه بر ترس از شکست لازم است ذهنیتتان را تغییر دهید و شکست را یک امر شخصی تلقی نکنید. شکست خوردن در چند تلاش، به معنی این نیست که شما یک ضعف شخصیتی دارید.

بلکه بیشتر به این معنی است که احتمالاً دارید به موفقیت نزدیک‌تر می‌شوید. نکته مثبت اینجاست که اگر هم در نهایت موفق نشوید، با اطمینان می‌توانید تغییر مسیر دهید و هدف تازه‌ای را انتخاب کنید.

در این صورت خیالتان راحت است که همه تلاش خودتان را کرده‌اید. اما تلاش نکردن به خاطر ترس از شکست باعث می‌شود فقط افسوس فرصت‌هایی که از دست داده‌ایم را بخوریم.

۴. یک روش برای تحلیل وضعیت و غلبه بر ترس از اقدام

یکی از علت‌هایی که باعث می‌شود ما از شروع یک کار طفره برویم، ناآگاهی از سرانجام و نتیجه آن است. در واقع اینکه نمی‌دانیم چه چیزی در انتظار ماست، مانع از انجام آن کار می‌شود.

این عدم آگاهی باعث ایجاد بی‌عملی می‌شود و تا زمانی که وارد میدان عمل نشده‌ایم نمی‌توانیم ارزیابی درستی از شرایط داشته باشیم. در واقع از چیزی می‌ترسیم که نمی‌دانیم چیست.

در چنین شرایطی بهترین راه از بین بردن ابهام است. باید تمرین کنید تا ذهنیت واقع‌گرایانه خودتان را تقویت کنید و موقعیت‌ها را دقیق‌تر تحلیل کنید. درباره این مطلب شاید واضح ترین سخن، حدیث گهربار امام علی علیه السلام است که می فرمایند از آنچه می ترسی خودت را درونش بینداز! این حدیث بدان معنا نیست که ما چشم بسته به سراغ مسائل برویم. بلکه حضرت از عمل نکردن و انجام ندادن کار تبری می جوید.

این کار باعث می‌شود سرعت عمل‌گرایی‌تان افزایش یابد. یک راهکار ساده این است که همه نتایجی که ممکن است از انجام این کار حاصل شود را روی کاغذ بنویسید.

چه مثبت و چه منفی، همه مواردی که به ذهنتان می‌رسد را بنویسید. مواردی که باعث می‌شود از این کار اجتناب کنید و انجام آن را به تعویق بیندازید چیست؟‌ ترس‌هایتان را بنویسید.

همه مواردی که نوشتید می‌تواند به عنوان داده و مبنا برای مرحله بعدی مورد استفاده قرار بگیرد. در مرحله بعدی ببینید کدام‌یک از ترس‌هایتان واقع‌گرایانه است.

احتمالاً بسیاری از آن‌ها حقیقتاً «ترس» نیستند! حتی اگر آن‌ها را به عنوان موانع در نظر بگیریم، اکنون می‌توانید با یک برنامه‌ریزی صحیح برای برطرف کردن آن‌ها به دنبال «راهکار» باشید.

در واقع الآن یک برنامه تحلیلی و عملی واقع‌گرایانه دارید. می‌دانید باید از کجا شروع کنید و در طول مسیر با چه موانع احتمالی مواجه خواهید شد.

و همین‌طور می‌دانید در صورت مواجهه با هر کدام از موانع به طور حدودی و تقریبی باید چه کار کنید. معمولاً در خلال انجام این تمرین راهکارهای جدیدی هم به ذهنتان می‌رسد که قبلاً حتی به آن‌ها فکر هم نکرده‌ بودید.

۵. سطح توقعتان را پایین نیاورید

کسی که به دلیل ترس از شکست خوردن دست به اقدام نمی‌زند، در واقع دارد خودش را از فرصت‌های مختلفی محروم می‌کند.

بسیاری از توفیقاتی که در زندگی می‌توانیم کسب کنیم خارج از منطقه امن ما وجود دارد و برای رسیدن به اهدافی که مد نظرمان است عموماً باید از منطقه امن خودمان خارج شویم.

اما وقتی از شکست بترسیم، کمتر ریسک می‌کنیم، کمتر دست به اقدام می‌زنیم و در نتیجه احتمال موفقیت ما کمتر خواهد شد.

در این صورت توقع ما کمتر خواهد شد و فقط در راستای اهدافِ کوچکی که مطمئنیم به آن‌ها خواهیم رسید اقدام می‌کنیم و دست به کار می‌شویم.

در حقیقت فقط وقتی حاضریم تلاش کنیم که می‌دانیم هدف آن قدر دست یافتنی است که حتماً به آن خواهیم رسید!

اما این یک چرخه مخرب است که نباید در آن گرفتار شوید. رویکرد مناسب‌تر این است که استانداردهای خودتان را پایین نیاورید. روی هدف بزرگ تمرکز کنید و هزینه آن را بپردازید.

برای خودتان مهلت تعیین کنید و خودتان را ملزم کنید که کار را در همان مهلت مقرر تمام کنید. بهترین راهکار برای پرورش عمل‌گرایی تعیین مهلت و بازه زمانی مشخص برای انجام کار است.

در این صورت حتی اگر شکست هم بخورید یا به نتیجه مطلوب دست پیدا نکنید، این نشانه ضعف شما نیست، چون به‌هرحال کاری انجام داده‌اید و تلاشی کرده‌اید.

فراموش نکنید دشمن اصلی درون خود شماست. در واقع بزرگ‌ترین رقیب شما، خود شما هستید که باید این رقیب سرسخت را شکست دهید.

شکست خوردن را مسئله‌ای شخصی تلقی نکنید و فکر نکنید شکست خوردن نشانه ناتوانی و ضعف شماست. در عوض باید رویکرد ذهنی مناسب‌تری را جایگزین کنید و باور داشته باشید که شکست خوردن نشانه این است که شما دارید تلاش می‌کنید و کسی که در حال تلاش کردن است هنوز دارد به مبارزه ادامه می‌دهد.

لطفا شما هم تجربیات خود را درباره تقویت عمل گرایی با ما به اشتراک بگذارید؟

آیا تا بحال تصمیمی برای این کار گرفته اید؟ چگونه به تصمیمتان جامه عمل پوشانیدید؟

برای مشاهده سایر مقالات MBTI کلیک کنید




همه چیز از یک رویا شروع می شود.

یک ایده پردازی ساده

یک ایده پردازی ساده

وقتی صحبت از ایده پردازی توسط یک طلبه می شود، ذهن مخاطب به سمت و سویی می رود که ایده ای جدید برای تبلیغ دین به روش هایی نوین که تا بحال وجود نداشته ارائه دهد. اما این ایده ها اگر قابلیت اجرا داشته باشند قطعا نیاز به منابع مالی دارند که باید یا از منابع دولتی که برای اقدامات فرهنگی پیش بینی شده و بدون بازگشت است استفاده شود و یا ازمنابع خیرین و نذورات و وقف تامین گردد.

اما سوال اینجاست که آیا همیشه منابع فرهنگی دولتی وجود دارد؟ اگر هست آیا شما به آن دسترسی دارید؟ آیا مقداری بودجه ای که در دسترس شماست برای اجرای ایده شما کافی است؟ و از همه این سوالات که بگذریم آیا بازهم می توانید به کارتان ادامه دهید و این منابع همیشه به دست شما می رسد؟

حال بیایید از جهت دیگری به مساله نگاه کنیم. به نظر شما ایده ای که برای تبلیغ دینی به ذهن شما رسیده تا چه حد قابلیت اجرایی شدن را دارد؟ آیا مورد استقبال مخاطب واقع می شود؟ و از همه مهمتر، آیا تاثیری که از اجرای آن در مخاطب انتظار دارید، با هزینه ای که برای اجرای آن پیش بینی کرده اید تطابق دارد؟ آیا با آن هزینه اقدام دیگری که تاثیر بیشتری داشته باشد نمی توان انجام داد؟

شاید این سوال به ذهن شما رسیده باشد که مگر می توان قبل از اجرایی کردن یک ایده به تمام این سوالات بالا پاسخ داد؟

قبل از پاسخ به این سوال بهتر است ویژگی های ایده ای که مد نظر ماست را بازگو کنم.

۱. برای پاسخ به یکی از نیازهای حقیقی جامعه به خدماتی که در توان طلاب علوم دینی است طراحی شده است.

۲. به این دلیل که نیاز جامعه را پاسخ می دهد خود آن ها هزینه اجرایش را می پردازند و نیاز به منابع مالی دولتی و نذر و وقف را ندارد

۳. چون مطابق نیاز حقیقی جامعه است همیشگی و پایدار است و قابلیت بارها و بارها تکرار را دارد

۴. میزان تاثیر گذاری آن از استقبال مخاطب و میزان پاسخگویی آن به نیاز جامعه و هزینه کردن آن ها برای دریافت محصول یا خدمت ما مشخص می شود و چنانچه استقبال نشود هزینه ای هم برای اجرایی کردن آن صورت نمی گیرد.

 

همانطور که متوجه شده اید شاه کلید پاسخ همه سوالات بالا یک جمله است:

توجه به نیاز حقیقی جامعه

برای نمونه یک ایده با ویژگی های گفته شده را برای شما رمز گشایی می کنیم. توجه کنید که شما نیز می توانید این کار را به راحتی انجام دهید.

یکی از نیازهای جامعه آموزش است. گرچه حکومت اسلامی زمینه را برای آموزش همگانی فراهم کرده است اما کیفیت آموزش نیز مدنظر بسیاری از والدین می باشد. اما کیفیت تنها نیز برای برخی والدین که تعداد آن ها کم هم نیست کافی نیست و نیاز دارند علاوه بر کیفیت آموزش، پرورش دینی و اسلامی هم در مدرسه انجام شود تا خیالش از پرورش دو بال تعهد و تخصص فرزندش راحت باشد.

حال که این نیاز حقیقی را در جامعه تشخیص دادیم می توانیم راه حلی متناسب با آن را در قالب یک ایده ارائه کنیم.

نیاز نیست به خودتان زحمت دهید. این نیاز با تاسیس مجموعه مدارس لبیک و روح الله از طرف جامعه حوزویان پاسخ داده شده و بدون نیاز به منابع دولتی و نذر و وقف، این نیاز دینی جامعه تا حد زیادی مرتفع شده است. تا جایی که اولیای دانش آموزان حاضرند برای ثبت نام فرزندانشان در این مدارس هزینه های بیشتری از مدارس دیگر پرداخت کنند.

همانطود که مشاهده می کنید، این ایده تمام ویژگی های یک ایده مناسب را دارد.

حالا نوبت شماست.

ایده شما کدام نیاز حقیقی جامعه را پاسخ می دهد؟؟؟

ایده خود را طراحی و در سامانه ثبت ایده مسیر طلبه ثبت کنید تا به کمک یکدگر بتوانیم آن را تبدیل به پاسخی مناسب برای نیازهای جامعه کنیم.

برای مشاهده سایر مقالات کارآفرینی کلیک کنید




این بی انگیزگی در عمل ناشی از کدام شیوه غلط در طی کردن مسیر طلبگی است؟

راز موفقیت برخی طلاب!!

راز موفقیت برخی طلاب!!

دریافتم که ذهن من برای یادگیری این دروس ساخته نشده و اصلا علاقه ای به فراگیری آن ها ندارم.

 

طلبه عزیز!!

نمیدانم اکنون که این نوشته را میخوانی در کدام مرحله از عمر و مسیر طلبگی خود قرار داری ولی آن چه میدانم و بسیار مهم است که تو هم بدانی این است که اگر خودت به فکر آینده طلبگی ات نباشی، کسی برای تو چیزی به ارمغان نمی آورد.

قطعا راه های بسیار زیادی برای محقق کردن اهداف طلبگی وجود دارد. یا بهتر است ساده تر بگویم، راه های زیادی وجود دارد تا بتوانی گلیم خود را از آب بیرون بکشی و در کنار انجام امور ساده طلبگی، مثل اقامه نماز در یک مسجد یا اداره، پاسخگویی به احکام شرعی در یک مرکز یا دفتر، تدریس در مدارس علمیه و… زندگی خود را نیز تامین کنی و به اصطلاح آب باریکه ای برای شرمگین نشدن در مقابل خواسته های خانواده فراهم کنی و دل خوش کنی که در راه خدمت به دستگاه امام عصر(عج) و دین اسلام قدم گذاشته ای. اما سوال این است که آیا تمام توان تو واقعا همین است؟ سقف آرزوهای تو این قدر کوتاه است و اهداف بلند از زندگی و طلبگی ات به همین مقدار خلاصه می شود؟

بهتر است این سوال را اینگونه مطرح کنیم که چه چیزی باعث شده همت های بلند ما در ابتدای ورود به حوزه و اهداف عالی ما از خواندن درس طلبگی در مدارس علمیه به چنین عملکردی منجر شود؟ این بی انگیزگی در عمل ناشی از کدام شیوه غلط در طی کردن مسیر طلبگی است؟ آیا این شمایید که تفکرتان تغییر کرده؟ یا این حوزه است که روش آموزشش اشتباه بوده؟ یا اساتید حوزه نتوانسته اند حق مطلب را ادا کنند؟ یا کتابها و محتواهای درسی، کاربردی و انگیزه بخش نبوده است؟

اگر از نگارنده بپرسید می گویم، همه این ها و دهها عامل دیگر ممکن است، -بلکه شاید بتوان با قاطعیت بیشتر گفت- سهمی در ناموفقیت ما داشته  باشند. اما اگر خوب ببینیم افراد موفقی نیز در حوزه علمیه وجود دارند که با تمام این مشکلات و نواقص باز راه موفقیت را پیدا کرده اند. یعنی در همین حوزه درس خوانده اند. با همین کتب ملا شده اند. همین اساتید را دیده اند و در همین محیط رشد کرده اند و روزی با ما مباحثه می کرده اند. اما اکنون آن ها در اوج قله های موفقیت قرار دارند. اما ما به برخی خدمات طلبگی در ایام خاص دل خوش کرده ایم و باقی ایام سال نیز برای تامین مخارج زندگی مجبوریم تن به کارگری و مسافرکشی و… بدهیم.

براستی راز موفقیت برخی طلاب موفق چیست؟ بیایید به عنوان نمونه یک طلبه موفق را به صورت عینی مثال بزنیم و در رفتار و اعمالش کنکاش کنیم.

حجه الاسلام ابوالفضل باقری یکی از طلاب موفق در زمینه تبلیغ کودک و نوجوان و تربیت مربی در زمینه کار با کاغذ و قیچی و انتقال مفاهیم دینی به کودکان با استفاده از داستان های جذاب است. رمز موفقیت ایشان را شاید بتوان در سه کلمه خلاصه کرد. کشف استعداد، یادگیری یک مهارت مطابق با استعداد، پشتکار و تلاش.

خود ایشان روزی برایم نقل می کرد که در ایام پایانی تحصیل در سطح دو و اشتغال به رسائل و مکاسب دریافتم که ذهن من برای یادگیری این دروس ساخته نشده و اصلا علاقه ای به فراگیری آن ها ندارم. اما نمی توانستم این دوران از زندگی را پایان راه طلبگی بدانم و از ادامه مسیر منصرف شوم. لذا با لطفی که خدا به من کرد، در همین ایام با یکی از اساتید در زمینه برش کاغذ با قیچی آشنا شدم و این مهارت را نزد ایشان فرا گرفتم. و از آن روز به بعد دیگر این کار را رها نکردم.

با یک جستجوی ساده در اینترنت شما متوجه می شوید که دایره موفقیت ایشان در تبلیغ دین بوسیله همین مهارت ساده از مرزهای ایران فراتر رفته و علاوه بر تسخیر مراکز فرهنگی در سراسر کشور، تربیت شاگردان زیادی در قالب مربیان فرهنگی و ورود به صدا و سیما و همراهی با عموهای فیتیله ای، در خارج از مرزهای ایران و در بسیاری از کشورهای همسایه نیز به هنرنمایی و انجام رسالت طلبگی منجر شده است. تا جایی که یکی از کارگردان های مستند ساز مشغول ساختن مستند زندگی ایشان به نام قیچی تیز می باشد.

آموختن یک مهارت مطابق با استعداد و به کارگیری آن در انجام وظیفه طلبگی، رمز موفقیت بسیاری از طلاب بوده است.

برای مشاهده دیگر مقالات انگیزشی کلیک کنید




آشنایی با پیشنیازهای ایده پردازی

پیشنیازهای ایده پردازی چیست؟

۱- ایده پردازی، پیوند دقیقی با تفکر انتقادی دارد.

۲- ایده پردازی بر نوعی خلاقیت و یا تفکر خلاق مبتنی است.

۳- ایده پردازی باید خواه ناخواه همراه با نوعی مهارت ها و توانمندی هایی باشد که از جمله آن ها توانایی و مهارت بارش مغزی است.

برای آشنایی بیشتر چگونگی طراحی یک ایده، لازم است که با تفکر انتقادی و تفکر خلاق بیشتر آشنا شویم.

تفکر انتقادی:

به تفکری انتقادی می گوییم که براساس سنجش و ارزیابی دقیق از اتفاقات و مشاهدات پیش رود و با در نظر گرفتن همه عوامل مربوط و شیوه منطقی به نتایجی برسد که قابل لمس هستند.

مثلا یکی از اتفاقاتی که در حوزه علمیه رخ داده است، بی انگیزگی طلاب برای درس خواندن اجتهادی و به تبع آن بی انگیزگی برای خدمت به جامعه است. صاحب یک تفکر انتقادی با مشاهده این اتفاق سعی می کند تا عوامل مربوط به آن را به شیوه منطقی ارزیابی و در لیستی بنویسد. به نظر شما عوامل مربوط به این پدیده چیست؟

  1. کاربردی نبودن آموزش های حوزه
  2. تطبیق نداشتن با نیازهای روز جامعه
  3. کند بودن فرایند بهره وری از طلاب
  4. عدم آگاهی از وظایف و تکثر آن ها
  5. و….

براساس تفکر انتقادی اطلاعات ما به وسیله مشاهده، تجربه، دلایل و ارتباط با دیگران به دست می آید. اطلاعاتی که به دست می آید نیز         باید براساس ملاک های صحیح و درست و همچنین براساس سندهای معتبر، روشن و بدون هیچ ابهام، بی طرفانه ومنصفانه ارزیابی شود.

مراحل و اجزای تفکر انتقادی چیست؟

– باید بتوانیم افکار و دیدگاه هایمان را دسته بندی کنیم و آن ها را بر اساس موضوعات مختلف طبقه بندی کنیم. مثلا عوامل مربوط به مرکز مدیریت حوزه، عوامل مربوط به خود طلاب، عوامل مربوط به جامعه، عوامل مربوط به پیش زمینه های ذهنی و طریقه تفکر نسبت به موضوع و….

– برای ادعاهایمان، باید دلیل داشته باشیم. مثلا برای این که درستی حدس و پاسخ خود را برای یک اتفاق مشخص کنیم، دلیل بیاوریم.

– دلایل خود را از طریق جمع آوری اطلاعات به دست آورده باشیم.

– بتوانیم، با استفاده از اطلاعاتی که در دسترس داریم، حدس ها و تحلیل خود در مورد یک موضوع یا مساله را ارزیابی کنیم.

– و بالاخره به جمع بندی و نتیجه گیری برسیم و قضاوتی به جا از موضوع یا مساله داشته باشیم.

البته باید توجه کنیم که تفکر انتقادی، لزوما باعث نمی شود که به حقیقت یا نتیجه گیری درست و صحیح دست پیدا کنیم. هیچ کس در   هیچ کجا نمی تواند مجموعه ای کامل از اطلاعات را در یک مجموعه جمع آوری کند. خیلی از اطلاعات وجود دارد و ممکن است کشف  نشده باقی مانده باشند. جهت گیری هر کسی می تواند مانعی برای جمع آوری و ارزیابی درست اطلاعات شود.

تفکر انتقادی چه سؤال هایی را مطرح می کند؟

با توجه به مساله ای که در مورد حوزه علمیه و بی انگیزگی طلاب مطرح کردیم و نظریه هایی که در مورد ادله آن بیان کردیم، حال سوالاتی را مطرح می کنیم تا بسنجیم آنچه به ذهن ما رسیده درست است یا خیر؟

– چه هدفی را دنبال می کنیم؟

– آیا می خواهیم نتیجه گیری کنیم؟

– چرا فکر می کنیم که درست می گوییم یا حق با ماست؟

– منبع اطلاعاتی ما چیست؟

– چه نوع اطلاعات و فرضیه هایی باعث نتیجه گیری ما می شود؟

– اگر اشتباه کنیم چه اتفاقی می افتد؟

– آیا می توانیم دو منبع نام ببریم که با دلایل ما مخالف بوده و دلیل آن را نیز ذکر کنیم؟

– چگونه به این نتیجه رسیدیم که چیزی را که می گوییم، درست است و حقیقت دارد؟

– آیا برای آن چیزی که می گوییم،می توانیم دلیل دیگری نیز بیاوریم؟

تفکر خلاق:

به تفکری خلاق می گوییم که ابتکار و کشف و نوآ وری در آن وجود دارد. یعنی با این تفکر می توانیم این ویژگی ها را انجام دهیم.        خلاقیت یا خلق کردن یا به وجود آوردن به نوعی فرآیند ذهنی است که مسئولیت تولید ایده ها و مفاهیم جدید و یا ارتباط بین این ایده ها و مفاهیم را به عهده دارد. از نظر علمی به وجود آمدن تفکر خلاق بیشتر به اصالت تناسب موضوع اشاره دارد.

افرادی که اهل تفکر خلاق هستند دارای وِیژگی هایی از قبیل:

– انگیزه برای پیشرفت بیشتر

– کنجکاوی فراوان

– علاقه زیاد به نظم و ترتیب

– قدرت گفتن اینکه من هم هستم و همچنین داشتن اعتماد به نفس

– شخصیت غیر معمول

– پشتکار زیاد

– استقلال

– دارای طرز تفکر انتقادی

– دارای انگیزه های بالا و دانش زیاد

– سرشار از اشتیاق و احساس

– زیبا پسند، اشتیاق فراوان به مسائل اجتماعی دارای قدرت تأثیر گذاری بر دیگر مردم

برای اینکه بتوان به یک تفکر خلاق دست یافت:

– هدف و انگیزه را مشخص کنیم و یا تشخیص بدهیم.

– مهارت های پایه را برای خود ایجاد کرده و به دست آوریم.

– تشویق شدن برای به دست آوردن دانش مربوط به حوزه های مشخص و تخصصی

– برانگیختن و تشویق روحیه کنجکاوی و کشف کردن

– به وجود آوردن انگیزه به خصوص انگیزه های درونی

– تشویق و تقویت نمودن اعتماد به نفس

– دقت و اصرار داشتن در سبقت از دیگران و ارائه توانایی های خود

– بالا بردن سطح باورها و عقاید خود درباره خلاقیت

– ارائه فرصت هایی برای انتخاب و کشف کردن

– گسترش دادن و بهتر کردن توانایی های خود. (مانند: مدیریت؛ مثلاً مدیریت خود) آموزش دادن فنون و راه هایی برای آسان کردن عملکردهای خلاقانه

چگونه می توانیم یک ایده طراحی کنیم؟

حالا نوبت شماست. اولین گام برای ایده پردازی توجه به یک مشکل یا مساله در اطراف خود می باشد که از طریق تفکر انتقادی می توانید به آن دست پیدا کنید. سپس به ترتیب اقدامات زیر را انجام دهید:

  1. اطلاعات لازم در مورد وضعیت آن مساله یا مشکل را جمع آوری کنیم.
  2. اطلاعات مان را دسته بندی کنیم.
  3. تحلیلی در مورد آن اطلاعات ارائه کنیم.
  4. سعی کنیم که این اطلاعات و تحلیل ها را به گونه تازه و نوآورانه یا جدیدی ببینیم. طوری که قبلا کمتر به این شکل تحلیل شده باشد.
  5. راه حل های موجود مسئولین امر (مثلا مدیران حوزه علمیه) برای حل این مساله را در نظر بگیریم.
  6. فرضیه ها و حدس هایی را در مورد راه حل های احتمالی و مناسب آن مساله در نظر بگیریم.

هرکدام از راه حل های شما می تواند یک ایده کاربردی برای حل این مساله باشد. پس هرچه می توانید راه حل های خلاقانه ارائه دهید.

برای مشاهده سایر مقالات کارآفرینی کلیک کنید




آشنایی با ایده و ویژگی های لازم برای یک ایده و انواع ایده

ایده چیست؟؟؟

ایده چیست؟

 ایده فعالیتی ذهنی به منظور حل مسأله که قابلیت تبدیل شدن به محصول، خدمات و یا فرایند جدید را دارد و اغلب شامل ویژگی‌های جدید، خلاقانه و مبتنی بر حل مسأله (بوسیله ارزش ایجاد شده توسط ایده پرداز) است. ایده پروری مصداق واقعی و کامل سخن گهربار امام صادق (ع) است که می‌فرمایند: “اطلب العلم باستعماله” که در آن آموزش‌های سنتی و روتین، به آموزش‌های کاربردی، در لحظه مورد نیاز، متناسب با نیاز واقعی مبدل می‌گردد.

به عنوان نمونه: یکی از مسائل و مشکلات موجود در حوزه علمیه کاربردی نبودن علوم آموخته شده توسط طلاب می باشد. به نظر شما چگونه می توان این معضل را از بین برد. ایده خلاقانه شما برای حل این مشکل چیست؟

یکی از ایده هایی که در این زمینه به ذهن می رسد، تالیف کتاب های جدید درسی مبتنی بر کاربردی کردن علوم اسلامی متناسب با نیازهای روز جامعه می باشد.

ویژگی های لازم برای یک ایده:

١. ساده باشد: به آسانی قابل فهم باشد و موضوع واحدی را در ذهن تداعی کند.

٢. زیرکانه باشد: با درایت راه حلی برای رفع مشکل ارایه دهد.

٣. به خوبی ترسیم و ارایه شده باشد: روابط منطقی میان اجزاء و ماهیت ایده را ماهرانه ترسیم و به سادگی بیان کند

۴. آشنا و مأنوس باشد: دور از ذهن نبوده و مخاطب از گذشته با مفاهیم آن در ارتباط باشد.

۵. قوی و رسا باشد: دارای مفاهیم عمیق بوده و راهکاری قاطع برای حل چالش موجود ارایه دهد.

۶. بتوان آن را در چند زمینه بکار گرفت: بعبارتی برای یک کاربرد خاص طراحی نشده باشد.

۷. تازه و اصيل باشد: قبلا توسط دیگران ارایه نشده و دارای تازگی و اصالت باشد. بعبارتی بازسازی شده نباشد بلکه خلق شده باشد.

۸. انعطاف پذیر و قابل تغییر باشد : بتوان با اندکی تغییرات به سادگی از آن در شرایط جدید استفاده کرد.

  1. بتوان آن را به چالش کشید: ایجاد کننده حس رقابت برای ارائه راه حلی قوی و بهتر باشد.

انواع ایده:

ایده‌های محصول محور: ایده‌هایی هستند که طرح مفهومی یا یک نمونه واقعی از یک محصول با کارکرد مشخص را ارائه می‌کنند.

ایده‌های دانش محور: ایده‌هایی هستند که در ارتباط با خلق دانش جدید یا به کارگیری یا توسعه یک دانش موجود مطرح می‌شوند.

ایده‌های فن‌آوری محور: ایده‌هایی هستند که یک موضوع آنها از جنس فن‌آوری و مرتبط با آن می‌باشد.

ایده‌های خدمات محور: ایده‌هایی هستند که مصادیقی از روش‌ها و خدمات را شامل می‌شوند.

ایده‌های ترکیبی: ایده‌هایی هستند که هم دارای مصادیق دانشی و هم مصادیق فن‌آورانه، یا دارای مصادیق دانشی و مصادیق محصولی باشند.

برای مشاهده سایر مقالات کارآفرینی کلیک کنید




حجت الاسلام والمسلمین دهشت، پیشنهادات و  نظرات خود را در مورد نیاز های طلاب جدید الورود بیان کردند.

پیشگیری قبل از ورود به حوزه علمیه!

عضو کمیسیون تبلیغ حوزه علمیه خراسان در جلسه مشاوره و اعتبار سنجی طرح مسیر طلبه که توسط تیم هدایت تحصیلی طلاب ارائه گردید، از تدوین چنین طرحی ابراز خرسندی نموده و نکاتی را در قالب پیشنهاد بیان کردند که به این شرح است.

حجت الاسلام دهشت در این جلسه فرمودند: ابتدا باید بگویم در این که این طرح و ایده شما بسیار عالی و مورد نیاز بوده و شان این تعاریف را دارد،شکی نیست. اما چند نکته را باید مد نظر داشته باشید تا هم از شکست جلوگیری کنید و هم به پیشرفت شما کمک شود.

نکته اول اینکه سعی کنید در کارگاه و ها و مطالبی که بعنوان مهارت ارائه می دهید مطالبی باشد که بعد ها قابل خدشه نباشد.

نکته دوم این است که به عقیده من شما الان یک قدم جلو رفته اید و بایستی یک قدم به عقب برگردید. منظور این است که کاری که شما میکنید درمان است نه پیشگیری. پیشگیری آن است که قبل از ورود به حوزه علمیه افراد را بسنجید و افراد مستعد را به حوزه راهنمایی کنید. این خیلی ارزشمندتر و اثرگذارتر خواهد بود.

نکته بعدی این است که طلابی را پرورش دهید تا برای ده سال آینده جامعه و دنیا آماده باشند و آینده پژوهی را از اصول کار خودتان قرار دهید.

در آخر من از شما خیلی تشکر میکنم که چنین دغدغه ای دارید و ان شاالله خداوند به حق امیرالمونین و امام زمان (علیهما السلام) اجر دنیا و آخرت به شما بدهد.

برای مشاهده سایر اخبار مسیرطلبه کلیک کنید




نیمکره راست و چپ مغز در امور جزئی با هم تفاوت دارند اما با این وجود، آیا یک سمت می‌تواند کنترل امور را به‌دست بگیرد و فرمانروایی کند؟ برخی از افراد فکر می‌کنند که هرکس یا راست‌‌مغز است یا چپ‌مغز و این تسلط نیمکره‌‌های سمت چپ و راست مغز است که رفتار و افکار را می‌سازد. در این متن می‌خواهیم شایعات و حقایقی را که درباره‌ی این نقطه‌نظر وجود دارد، بهتر بررسی کنیم. پس با ما همراه باشید.

هر آنچه درباره عملکردنیم کره راست و چپ مغز باید بدانید

نگاهی کلی به داستان نیمکره‌های سمت چپ و راست مغز

مغز عضوی سخت‌کوش و پیچیده در بدن است و بیش از ۱۰۰ میلیارد نورون یا سلول مغزی دارد که همه‌ی آنها روی هم تنها حدود ۵۰۰ گرم هستند. مغز انرژی زیادی می‌طلبد. با اینکه تنها ۲ درصد از وزن بدن را به خود اختصاص می‌دهد، اما ۲۰ درصد از انرژی آن را مال خود می‌کند.

نیمکره‌های سمت چپ و راست مغز با تعداد زیادی رشته‌ی عصبی به‌هم متصل هستند. در مغزی سالم، این دو قسمت با هم در ارتباط‌اند. البته لزوما نیازی به ارتباط میان این دو بخش نیست مثلا اگر فردی در حادثه‌ای دچار جراحتی بشود و این دو بخش از هم جدا شوند، هردو بخش همچنان قادر به ادامه‌ی فعالیت خود خواهند بود.

نیمکره‌ی سمت چپ در مقابل نیمکره‌ی سمت راست

باور رایج این است که برخی افراد راست‌مغز هستند و برخی دیگر چپ‌مغز و همین داستان است که شخصیت، افکار و رفتار هر فرد را می‌سازد. از آنجا که بعضی اشخاص راست‌دست هستند و برخی دیگر چپ‌دست، چنین ایده‌ای برای مغز آدمی نیز قوت گرفته است.

گفته می‌شود که افراد چپ‌مغز چنین هستند:

  • تحلیل‌گر؛
  • منطقی؛
  • جزئی‌نگر و حقیقت‌گرا؛
  • محاسبه‌گر؛
  • مایل به فکر کردن در قالب کلمات.

افراد راست‌مغز نیز بیشتر دارای این ویژگی‌ها هستند:

  • خلاق؛
  • آزاداندیش؛
  • دارای نگاهی کلان به موضوعات؛
  • شهودی؛
  • مایل به اندیشیدن در قالب تصاویر (بیشتر بصری هستند).

تحقیقات چه می‌گویند؟

تحقیقات ثابت می‌کند که آنچه درباره‌ی راست‌مغز و چپ بودن گفته می‌شود، صحت ندارد. در مطالعه‌ای در سال ۲۰۱۳، تصاویر سه‌بعدی مغز هزار نفر مورد بررسی قرار گرفت و با استفاده از اسکنر MRI، میزان فعالیت هردو نیمکره اندازه‌گیری شد. نتایج نشان می‌داد که هر انسان، از هردو نیمکره مغزی خود بهره می‌برد و بخشی بر دیگری غالب نیست.

با این وجود، فعالیت مغزی افراد بنا به کاری که مشغول انجامش هستند، متفاوت خواهد بود یعنی گاهی از نیمکره چپ و گاهی نیز از نیمکره راست استفاده می‌شود. مثلا مرکز زبان در نیمکره‌ی چپ مغز قرار دارد درحالی‌که احساسات و ارتباطات غیرکلامی مربوط به نیمکره راست مغز هستند.

تحقیقات درباره‌ی تقسیم‌بندی وظایف مغز در سال ۱۹۶۰ میلادی برای راجر. و .اسپری، جایزه نوبل به ارمغان آورد. البته اغراق در برخی ابعاد این دستاوردها، باورهایی مبنی بر چپ‌مغز بودن یا راست‌مغز بودن و تاثیرات آن بر شخصیت افراد را در میان عوام رواج داد.

عملکرد و ویژگی‌های نیمکره‌های مغزی

هرچند که با توجه به دستاوردها و تحقیقات دانشمندان اکنون می‌دانیم که چیزی به نام راست‌مغز یا چپ‌مغز دیگر وجود ندارد اما با این وجود، ویژگی‌های هریک از این دو نیمکره با هم متفاوت است. مثلا:

۱احساسات

در انسان و سایر پستانداران، نیمکره راست مغز مسئول مدیریت احساسات است. احساسات هر فرد از سوی نیمکره راست درک و ابراز می‌شود.

۲زبان

نیمکره چپ مغز در تولید واژه‌ها و صحبت کردن فعال‌تر است. در بیشتر افراد، دو بخش اصلی زبانی یعنی ناحیه‌ی ورنیکه و بروکا در نیمکره چپ مغزشان قرار دارد.

۳زبان علامت و اشاره

زبان‌های مبتنی بر تصویر و بصری نیز در سمت چپ مغز قرار دارند. افراد ناشنوا با تماشای زبان اشاره، از فعالیت‌های سمت چپ مغزشان برای درک مفهوم بهره می‌گیرند.

۴راست‌دستی یا چپ‌دستی

افراد چپ‌دست و راست‌دست از قسمت چپ و راست مغزشان به شیوه‌ای متفاوت از هم بهره می‌برند. برای مثال، فردی چپ‌دست برای انجام امور دستی و عملی خود از سمت راست مغز استفاده می‌کند و فرد راست‌‌دست از قسمت چپ مغزش.

راست‌دست بودن یا چپ‌دست بودن امری ذاتی و مادرزادی است و حتی زمانی‌که نوزاد در رحم مادرش، اوقات می‌گذراند نیز این موضوع قابل شناسایی است. مثلا در ۱۵ هفتگی، نوزادان شروع به مکیدن انگشت دستان سمت چپ یا راست خود می‌کنند. این موضوع می‌تواند تکلیف راست یا چپ دست بودن آنها را مشخص کند.

۵توجه

نیمکره چپ و راست مغز به موضوعات متفاوتی توجه می‌کنند. نیمکره سمت چپ بیشتر جلب موضوعاتی می‌شود که به دنیای درونی فرد مرتبط هستند و نیمکره سمت راست بیشتر درگیر مسائل دنیای خارجی می‌شود. مطالعات نشان می‌دهد که مردان و زنان از نظر عملکرد نیمکره‌های مغزی مشابه هم عمل می‌کنند و هیچ‌گونه تفاوتی میان‌شان وجود ندارد.

عملکرد نیمکره‌های مغزی در افراد متفاوت

قسمتی از مغز که برای هر فعالیت مورد استفاده قرار می‌گیرد، در افراد گوناگون شبیه هم نیست. به‌کارگیری نواحی مختلف مغزی برای انجام امور متنوع تا حدی در گروی راست‌دست یا چپ‌دست بودن افراد است. مطالعه‌ای در سال ۲۰۱۴ نشان داد که مرکز یادگیری و کنترل زبان در ۹۹ درصد از افراد راست‌دست، در سمت چپ مغزشان بود و این موضوع درباره‌ی ۷۰ درصد از چپ‌دستان نیز صادق بود.

تسلط نیمکره‌های مغزی در مغز هر فرد با دیگری متفاوت است. علم هنوز راه درازی برای دست‌یابی به اطلاعاتی کامل و جامع در این باره دارد.

جان کلام

هنوز علم نتوانسته است به دستاورهای دقیقی درباره‌ی چپ‌مغز یا راست‌مغز بودن برسد. هرچند برخی از افراد این فرضیات اثبات‌نشده را با ویژگی‌هایی که در خود می‌بینند، هم‌سو و درست می‌دانند اما علم در این مورد نظری قطعی نداده است. واقعیت این است که ساختار نیمکره چپ و مغز متقارن نیست و در افراد متفاوت نیز عملکردی متنوع دارد.

برای مشاهد دیگر مقالات خودشناسی کلیک کنید




یکی از راهایی که باعث میشود انسان از انجام کاری خودداری کند تحریک هسته های تنبیه در هیپوتالاموس وی است. یک روش ساده ی روانشناسی برای جلوگیری از حواسپرستی در حین درس خواندن همین است .کش پولی را دور دست خود ببندید در صورتی که ذهن شما خواست از مطالعه دور شود به آرامی آن را بکشید پس از مدتی ذهن شما بین افکار مزاحم و درد کش ارتباط برقرار کرده و تکرار نمیکند. موارد حواس پرتی را روی یک کاغذ بنویسید و به خود قول دهید بعدا به انها فکر میکنید.

برنامه ریزی:

برای تمام فعالیت های درسی و غیردرسی برنامه ریزی کنید. حتی زمان معین و را در طول روز، برای اندیشیدن درباره موضوعات مختلف با تخیلات و افکار مزاحم، اختصاص دهید.

طرح سوال:

در هنگام مطالعه، نمی توان بدون تمرکز، پاسخ سؤالات را پیدا کرد. بعد از خواندن مطلب و با طرح سؤال، توان میزان فراگیری خود را ارزشیابی کرده، به نقاط قوت و ضعف خود پی می برید. طرح سؤال، سبب ایجاد نظر انتقادی نسبت به مطالب در فرد می شود و موجب می شود تا خواننده در مطالعات بعدی، برای از بین بردن نقاط ضعف خود، با دقت و تمرکز بیشتری مطالعه کند.

تند خوانی:
تندخوانی، باعث توجه و تمرکز بیشتر و فهمیدن مطالب و در نتیجه، باعث یادگیری بهتر می شود. فکر و ذهن ما قادر است هزاران کلمه را در دقیقه از خود عبور دهد؛ ولی اگر سرعت مطالعه ما پایین باشد، ذهن، وقت اضافی می آورد و ناچار به این شاخه و آن شاخه می پرد و در نتیجه، حواس پرتی ایجاد می شود.

خواندن اجمالی:

روش خواندن اجمالی، مبتنی است بر یک نمونه گیری سریع از نکات اساسی و صرف نظر کردن از جزئیات. با این کار دشواری مطلب و بنابراین  میزان زمان مطالعه سنجیده میشود.

نت برداری:

سر کلاس نت برداری کنید و در خانه خلاصه ای از مطالب را یادداشت کنید تا در فضای روانی درس و مطالعه قرار داشته باشید، نه اینکه به دنبال افکار و ذهنیات خود باشید.

جدیت در مطالعه:

به محض نشستن پشت میز مطالعه، خواندن را با جدیت شروع کنید؛ زیرا اگر سریع مشغول به کار مطالعه شوید، تمرکز حواس زود به دست می آید تصمیم بگیرید و مقدار زمانی را برای مطالعه مشخص کنید و خود را به مدت زمانی خاص محدود کنید. به خود تلقین کنید که فرد با اراده ای هستید و می توانید هر درسی را به خوبی یاد بگیرید.با علاقه بخوانید.

استفاده از راهنما:

یکی از شیوه های برقراری تمرکز حواس، استفاده از یک راهنما، چون انگشت سبابه، مداد و… به هنگام مطالعه است؛جلوگیری از برگشت برای دوباره خواندن و اتلاف وقت و جلوگیری از خستگی چشم و ذهن می شود.

 

تعیین زمان مطالعه با توجه به عادات فرد :

بعضی از افراد ساعات خلوت و بی سرو صدای شب را ترجیح میدهند و بعضی افراد با ساغات اولیه صبح حس یادگیری بیشتری دارند . تین مطلب را باید فرد تشخیص داده و با توجه به آن برنامه ریزی کند.

.هنر نه گفتن:

در زمان مطالعه به دعوت دوستان خود برای انجام کارهای دیگر نه بگویید. حتی اگر آنها ناراحت شوند. شما هدف بالاتری دارید .

اگر تخیل خواننده با اراده اش هم سو نباشد، خواننده نمی تواند تمرکز حواس کافی و لازم داشته باشد. گر تخیل خواننده با اراده اش هم سو نباشد، خواننده نمی تواند تمرکز حواس کافی و لازم داشته باشد. وقتی دانشجویی کتابی را باز می کند و به مطالعه آن اقدام می کند، پس از مدت کوتاهی، افکاری به ذهنش خطور می کند؛ مثلا با دوستانش فوتبال بازی کند یا با هم به سینما بروند یا فلان فیلم را تماشا کنند. این تخیلات، باعث می شود تا خواننده، تمرکز خویش را از دست بدهد و سرانجام از خواندن کتاب منصرف شود. برای غلبه بر این مشکل، خواننده وقتی مایل به مطالعه درباره موضوعی خاص باشد، بهتر است خود را در حال و هوای مخصوص آن موضوع قرار دهد؛ مثلا اگر کتاب پزشکی می خواند، خود را در حال و هوای پزشک در هنگام معالجه بیمار قرار دهد تا از این طریق، خیال و اراده را با هم هماهنگ کند.

داشتن خواب کافی و غذای مناسب به تمرکز کمک میکند . در سکوت مطلق درس نخوانید در جاهایی با سرو صدای کمتر بخوانید تا ذهن شما به سکوت مطلق شرطی نشود.

نظم مکانی داشته باشید.

به خود بگویید حالا اینجا باشبرای مثال، شما در کلاس درس هستید و توجه تان از سخنان استاد به تکالیفی که دارید یا به قرار ملاقاتتان معطوف می شود. در این هنگام، به خودتان چنین بگویید: «حالا این جا باش» و دوباره حواستان را متمرکز کنید و تمرکزتان را به سخنان استاد برگردانید

مقاله های مرتبط : رفع خواب آلودگی در مطالعه

برای مشاهده سایر تکنیک ها کلیک بفر مایید