ایده ها و راهکارهای انگیزه بخشی به طلاب

بمانیم و به راه رفته شما بیاییم یا به راه نرفته شما؟
ایده ها و راهکارهای انگیزه بخشی به طلاب
مسیر طلبگی بسی طولانی و طاقت فرساست و پیمودن آن نیاز به انگیزه ای درونی و اراده ای محکم و استوار و متصل به سرچشمه فیض الهی دارد. در این مسیر پرپیچ و خم، خطیر و سراسر لغزنده، گام های بسیاری توان خود را از دست می دهند و به ناچار لنگان لنگان خود را در کنار جاده نگه می دارند و بسیاری نیز راه گریز را انتخاب نموده و به جاده های دیگری که مقصد را کوتاه می کند پناه می آورند. چه بسیاری که از قطار طلبگی پیاده شده و صلاح خود را در حرکت با مرکبی دیگر دیده اند و تنها از دوران خوش تحصیل در حوزه خاطره ای شیرین و به یادماندنی را در صندوقچه ذهن خود، چون گوهری نگه می دارند. دریغ و درد که ما از آنان که هستند و مانده اند، سیاهه ای دقیق و موشکافانه از وضعیت فعلی شان پس از دوران تحصیل نداریم. چه رسد به آن که بدانیم آن ها که از قطار ابدی حوزه پیاده شده اند، چرا چنین کرده اند و اکنون چگونه اند.
پس می مانند آنان که اکنون میان برزخ ماندن و رفتن گرفتارند و لنگ در هوا میان زمین حوزه و آسمان جذابیت های بیرونی، بلاتکلیف و سردرگم، نگاهی به تماشای احوال ناخوش بسیاری از ماندگان و سرنوشت مبهم و ناروشن و گنگ خویش دارند که آی رفتگانِ از این راه، به ما بگویید، بمانیم و به راه رفته شما بیاییم یا به راه نرفته شما؟
کم اند یا زیاد؟ کسی چه می داند. گرچه حتی یک نفر هم از این لشکر مظلوم و بی پناه کم شود، هیمنه را کم پشت کرده است. این لشکری که با همین یک نفرها پر هیمنه شده است. مطهری ها، صدرها، بهشتی ها، خمینی ها و خامنه ای ها. پس یک نفر هم یک نفر است و شاید هم یک لشکر. بداریمشان یا رهایشان کنیم؟
فارغ از چرایی تردید در ماندن و رفتنِ هر فرد از این سربازان با ظرفیت، که کلامی بس پردامنه است، یک ریشه عمیق و تاریخی مشترک، خود را از چشم ناظران احوالات حوزه و دست اندرکاران آن، در عمق فراموشی و خواب زدگیِ دوران مخفی نموده است. اگر چه آنچه عیان تر از عیان است همان است. همان حقیقتی که معظم آنان که مشتاق آمدن اند نمی دانند به کجا می آیند و آنان که در راهند نمی دانند به کجا می روند و چگونه باید بروند؟ کو نقشه ای که راه را چنان که باید بنمایاند؟ کو خضری که دست ما را بگیرد و چشم بستهی ما را به حقایق بگشاید. تا با چشم بسته به دنبالش روان شویم که ستجدنی انشالله من الصابرین. هر چند که حتی با وجود خضر نیز باز هم پیامبری چون موسی طاقت بر چیزی که نمی داند نمی تواند. و کیف تصبر علی ما لم تحط به خبرا (کهف۶۸)
آری! پیمودن هر راه نارفته ای نقشه می خواهد. خصوصا که از پیش رفتگان را در راه، سفیر و سرگردان بیابد. نقشه ای لازم است تا بنمایاند که مقصد کجاست؟ چرا باید رفت و چگونه باید رفت؟ آگاهی از مقصدی دل انگیز، پر جذبه و تاثیرگذار هرگز پای رونده را خسته نمی کند. چونان که پیادگان اربعین هر قدمِ بیشتر را با شوقی بیشتر برمی دارند و با پای پرآبله و ناتوان، بال پرواز برای درک مقصد می گشایند (رزقنا الله و ایاکم کراراو مرارا). آگاهی از مقصد، جور راه را نیز خوشایند و شیرین می کند. اما دریغ که در آغاز و فراخوان راه، خروس قندی را جایگزین شهد جهاد و شهادت می کنیم و راه را وارونه می نمایانیم. بی آن که بدانیم شیرینی زودرس این خروس قندی، همان شرنگی است که تلخی جاودانش در بلند مدت به کام ما می نشیند.
انگیزه بخشی دمیدن در آتشی است که زیر خاکستر نسیان مدفون شده. اما این گوری که ما بر سر آن زار می زنیم مرده ای ندارد. مرده ای ندارد که حتی نفخه الهی بتواند آن را روح انگیز کند. اگر آتشی در دلی سرد شده می توان در آن دمید و آن را بار دیگر شعله گیر کرد. اما بر دل خامی را که طعم آتش نچشیده، ابتدا باید شعله افکند، سپس در آن دمید و آتش افروزش کرد. و دلی که با آتش حق بسوزد دیگر خام وسوسه های شیطان و نفس نخواهد شد. دیگر حتی فکر عقب گرد هم نخواهد کرد. زیرا می داند که مرهم او در مقصد است و باید بتازد و به دست آورد خنکای وصل را و شفای صدر را به ندای اشف صدر الحسین بظهور الحجه.
راهکارهای انگیزه بخشی ارسالی از طرف مخاطبان ایتا و اینستاگرام
- معرفی حوزه، ایجاد شناخت و تبیین صحیح حوزه و اهداف واقعی طلبگی
آگاهی از مقصدی دل انگیز، پر جذبه و تاثیرگذار هرگز پای رونده را خسته نمی کند آگاهی از مقصد، جور راه را نیز خوشایند و شیرین می کند.
- شناخت تخصصی دین و حفظ میراث علمی گذشتگان
- رساندن پیام اصیل دین به جامعه به شیوه های مختلف و متناسب روز
- حاکم نمودن احکام اصیل دینی بر جامعه و مدیریت دینی در جامعه
نظرات مخاطبین:
- گاهی مخاطبهای ما واقعا مناسب فضای حوزه نیستن؛ گاهی مشکلات شدیدی پیدا کردن که این تصمیم رو گرفتن. اما در موارد عادی که فقط مشکل بیانگیزگی یا سردرگمی یا احساس بیثمری بوده، ما یه تعدادی از طلبهها هستیم که یه سیر مشخص داشتیم و تا به حال در برخوردهای متفاوت خیلی جواب داده. به طوری که مخاطب طلبه چندوقت بعد اقرار کرده که اساسا حرکت تحصیلیش متفاوت شده. اجمالش رو اگه اجازه بفرمایید خدمتتون عرض کنم:
-هر نهادی در جامعه متناظر با یکی از نیازهای انسان به وجود آمده. در غیر این صورت، اون نهاد زیاد پایدار نمیماند. مثلا نهاد آموزش و پرورش برای رفع نیاز انسان به دانشهای مورد نیاز برای زندگی.
-اینکه انسان چه نیازی دارد، به تعریف ما از انسان بر میگردد. اندیشمندان مختلف تعریفهای متعدد از انسان ارائه نمودهاند: حیوان ناطق، حیوان فوق العاده، حیوان عاشق یا…
-تمامی این تعاریف در دو دسته کلی قرار میگیرد؛ تعاریفی که انسان را تک ساحتی و کاملا مادی میبیند؛ و تعاریفی که انسان را دو ساحتی و دارای بعد مادی و مجرد میداند.
-اسلام معتقد است که انسان دارای دو ساحت است. و هویت انسانیِ انسان به ساحت مجرد است.
-انسان بر اساس ساحت مجردش دارای نیازهایی متعالی خواهد بود: نیاز به زیبایی، حرکت و رشد و … . بر همین اساس باید نهادی متناظر با این نیازها در جامعه وجود داشته باشد. نام این نهاد را حوزه میگذاریم.
– امروز نهاد حوزه معادل نهادی است که در جامعههای پیشین، انبیا و اهل بیت (علیهم السلام) متصدی آن بودند؛ نهادی که با روح انسان در ارتباط است و عهدهدارِ برطرف کردن کلیهی نیازهای روحی و رشد استعدادهای معنوی انسان است. نیازهایی که حقیقیترین نیازهای انسان است. (در مقابلِ دیگر نیازها که در حقیقت، نیازهای جسمِ انسان است نه خودِ انسان)
-متاسفانه در جامعه ما، آنچه تحت عنوان “علوم انسانی” میشناسیم و تماما ناظر به انسانیت انسان است؛ با نگاه مادیگرایانه و تک ساحتی به انسان شکل گرفته است. و این رسالت حوزه است که بتواند نظرات اسلام را در هر رشته از رشتههای علوم اسلامی (روانشناسی، هنر، مدیریت، تعلیم و تربیت و…) استخراج کند؛ مدل ارائه دهد و آن مدلها را اجرایی کند.
-آنچه با عنوان تمدن اسلامی و به عنوان چشماندازِ نهایی جامعه اسلامی میشناسیم، کاملا متوقف بر اسلامی کردن علوم انسانی است.
-متاسفانه درصد بسیاری از طلاب و مسوولین حوزه چنین چشماندازی به طلبگی و جایگاه حوزه ندارند.
-وظیفه ما در این میان چیست؟ ظاهرا جهاد ما در یک حرکت اساسی برای ایجاد چنین اهدافی است.
لازمه این کار آشنایی دقیق با معارف اسلام است؛ یعنی یک تسلط خوب بر جهان بینی اسلام(فلسفه) و یک تسلط خوب بر ابزارهای استنباط از متون اسلامی (فقه، اصول و…) هر کدام از این دو مورد دارای پیشنیازهای ادبیاتی و منطقی و… هستند. مجموعه این دروس، چیزهایی است که به صورت حداقلی در حوزه خوانده میشود و ما اگر چشماندازمان ظهور حضرت است باید در سطحی عمیقتر و به صورت جهادی پیگیری کنیم.معمولا این سیر تبیینی به همراه صحبتهای حضرت آقا و شاهد مثالها و تبیینهای جزئیتر، و البته یک بیانِ خوب، روی مخاطب تاثیر میگذاره. بنده شخصا تجربههایی خوبی از رفقایی دارم که بعد از این صحبتها طلبه شدن یا گفتن، نگاه ما به حوزه و این درسها تغییر کرد…
- سلام بهش بگید بره فکر کنه که حالا که طلبه شده به چه چیز هایی رسیده واگر طلبه نمیشد به چه چیزهای دیگه ای میرسید وهردو را در کفه ترازو قرار بده تا به بینه کدوم از اینا ارزش شون بیشتره. طلبه بودن وطلبگی کردن یا طلبه نبودن وطلبه گی نکردن
- بستگی داره با چه انگیزه ای وارد طلبگی شده فهم انگیزه و هدف ابتدایی او ولو کلی و اجمالی، در راهنمایی او نقش اساسی داره اصلا شاید طبق هدفش واقعا حوزه به دردش نخوره! .
- به او گفت که اگر پیرامون خودت، طلابی را مشاهده می کنی که تو را از راه طلبگی منصرف می کنن، ناشی از عدم شناخت درست راه توسط آن ها یا عدم تن دادن آن ها به مشکلات و مشقت های راه است. .
- اساتید می توانند نقش موثری برای انگیزه دادن به طلاب در هنگام درس داشته باشند. معمولا طلاب نمی دانند درس هایی که می خوانند، قرار است چه مشکلی از مشکلات را حل کند و به چه کار می آید، اگر استاد بگوید که این قسمت از درس، مربوط به فلان چیز در جامعه یا مربوط به فلان اختلاف مذهبی است، طلبه برای خواندن درس، انگیزه بیشتری دارد.
- حضرت خضر به موسای نبی علی نبینا و آله و علیهما السلام : (وکیف تصبر علی ما لم تحط به خبرا) [سورة الكهف ۶۸]. حال اگر طلبه ای از هدف وجودی خود و آینده ی روشن خود بی خبر باشد، نمی تواند صبر و انگیزه ای داشته باشد. باید او را از مفید بودنش برای جامعه آگاه ساخت و مهم تر از همه نمونه های عملی از افراد برای او بیان کرد، تا از حصار افرادی که پیرامون او قرار گرفته و موجب فقدان انگیزه در او شده، بیرون آید و افق وسیعتری را در جلوی چشمان قرار دهد و بفهمد که طلبگی فقط خلاصه در افراد پیرامون او نمی شود بلکه کسانی دیگر هستند که با زحمت و تلاش، الان مثمر ثمر هم برای خود و هم برای جامعه هستند. .
- دوست عزیز سلام ، امیدوارم تا اینجا که موفق بودی بعد از این هم موفق باشی نمیخوام حرفای باکلاس بهت بگم ، نه ، چون منم مثل خود شما طلبه ام . خیلی از اوقات خیلی از افراد ، راهی رو با داشتن یک هدف شروع میکنن تا رسیدن بهش تلاش میکنن چون اون هدف نقطه ی اوجشون هست . خیلی از این افراد هم توی این راه ناامید میشن و منصرف میشن ، اونم با بهانه های مختلف . که این تنها فقط یک دلیل داره اونم اینه که اون هدفی رو که به خاطرش تا به حال تلاش کردن از یاد بردن و یا کم اهمیتی کردن بهش و براشون کم رنگ شده ، در حالی که همون هدف تحصیلی که میخوایین با رسیدن بهش موفق بشین ، موتور محرک شما هستش که بهتون انگیزه و امید میده .
دوست عزیز ، شما هنوز به هدف خودتون ایمان ندارید و به خاطر همین هم ناامید شدین ، اول به خدا توکل کنید ، بعد هدفتون از درس خوندن رو برای خودتون مشخص کنید و بعد با قدرت همین مسیر رو طی کنید ، بعد از رسیدن به هدف تحصیلیتون و موفق شدن ، شیرینی این موفقیت رو به خوبی حس میکنید و تمام سختی هایی که کشیدین از یادتون میره . .
پس ناامید نباشین و با توکل به خدا و با قدرت ادامه بدین ، و این رو بدونید که شیطان در کمینه تا شما رو ناامید و منصرف کنه پس مواظب باشید ان شاءالله که کمکتون کرده باشم أجركم عندالله
- به اهداف اولت فکر کن تو همون آدمی با همون اهداف که یادت رفته پس زودتر حرکت کن.
- تجدید نظر کنه در اهدافش. اهدافش نمره نبوده این مشکلات با سعی و تلاش حل میشه.
- خودشو بیشتر بشناسه اعتماد به نفس بهش بدیم.هدفشو بشناسه اگه تو حوزه بهش میرسه الکی دور نزنه.
- شناخت و اهداف حوزه رو براش ترسیم کنیم .
- اول باید هدفش رو تعیین کنه تا بهش بتونیم کمک کنیم.
- از کجا آمده ام آمدنم بهر چه بود حوزه به تنهایی هیچ علمی نمیده ولی بهترین مسیر برای رسیدن به آرامش قلبی است.
- ایجاد احساس کارآمدی و تبیین افق های پیش رو
اگر بدونیم در هر لحظه از مسیر طلبگی خودمون، میتونیم یکی از مشکلات جامعه رو حل کنیم یا یکی از وظایفی که طلاب به عهده دارند رو به خوبی محقق کنیم هیچ وقت از ادامه مسیر دلسرد نمیشیم.
- شناخت توانمندی ها و استعدادها
- شناخت رسالت ها و وظایف طلبگی
- شناخت نیازها و انتظارات جامعه از ما
- در نهایت انتخاب یکی از افق های پیش رو
نظرات مخاطبین:
- سلام علیکم سعی می کنیم بررسی کنیم مشکل از کجاست اگر ترس از آینده مبهم باشد از ابهام خارج می کنیم
- معمولا طلاب با دیدن طلاب سطح بالاتر و مشاهده عدم کارآیی آن ها برای جامعه و حتی سخنان مستقیم آن ها مبنی بر این که ما اشتباه کردیم، به حوزه آمدیم و عمر خود را تلف کردیم و از این قبیل حرف ها، انگیزه ی خود را برای ادامه ی راه طلبگی از دست می دهند. اگر فردی به چنین آفتی مبتلا شده باید راه را برای او درست تبیین کرد و از اهمیت طلبه برای جامعه بیان داشت، البته از بیان سختی ها و مشقت های راه نیز غافل نبود. .
- .به نظرم اگه طلبه هایی که موفقن اما دلسرد شدن را وارد کارهای عملیاتی بکنید که بدونه چیزی که تا الان خونده به کارش آمده. چون تو حوزه آدم ارمان گرا تربیت میشه خوبه ولی وقتی به چیزهایی که میخواد نمیرسه کاملا دلسرد میشه. . کلی کار میشه تو فضای مجازی کرد و کلی طلبه دلسرد بیکار داریم، و اینم میدونیم که طلبه ها حتی اگه پول نگیرن یا کمم بگیرن بازم اگه جایی نیاز باشه حضور پیدا می کنند (البته اینم خودش مایه دلسردیه که تو فعالیت های مذهبی از افراد می خوان فی سبیل الله کار کنند ) البته اینم باید گفت که پیشنهاداتی که دوستان بدن مثل درمان سر پایی میمونه باید از ریشه و اساس مشکل حل بشه که بیشتر بر میگرده به برنامه ها و عملکرد مسولین حوزه که روند فرسایشی داره متاسفانه
- مرحله سوم موقعیت های کاری یک طلبه را درآینده نه به صورت شغلی بلکه به صورت فعالیت ترسیم می کنم.
- ضمن اینکه هیچ نصیحتی در موضوع انصراف بهش نمیگم؛ به نحوی با یکی از کارویژه ها درگیرش می کنم مثلا مدتی در مسجد و کارهای فرهنگی یا مثلا چند آخر هفته به عنوان کمک مبلغ در روستاهای اطراف یا کمک گرفتن تو پروِه های پژوهشی متناسب با توانش همچین چیزایی و البته هم تر از همه، باید به نحوی غیرمستقیم موفقیت خودم رو بهش نشون بدم و اگر نمیشه، از طلبه موفقی که مشناسم میخوام کمک کنه و همه این کارهای بالا رو اون برای این دوستمون انجام بده .
- بگرده ببینه به چه چیز تمایل داره رفتن کاری رو درست نمی کنه بره مهارت هاش تقویت کنه .
- اگر مشکلش مالیه در حد تلاش باید کار مناسبی براش جور کرد اگر دچار فرسایش شده از الان کم کم مهارت ها رو تقویت کنه .
- استعداد خودش رو بشناسه و بروز بده و خروجی کارش رو ببینه .
- احتمالا دلیل بی انگیزگی عدم تاثیر در جامعه است پس براش یک کار کوتاه مدت جور کنیم مثل حلقه صالحین .
- اگر احساس کارآمدی کنه اعتماد به نفسش هم بالا میره و اون ذهنیات پاک میشه .
- کارهای مرتبط با طلبگی که حس مفید بودن و ارزشمندی رو باید احساس کنه .
- تلنگر ، بیداری و ایجاد انگیزه های معنوی
انگیزه های معنوی محرک بسیار قوی برای تقویت اراده ما در مسیر طلبگی است. اصولا یکی از فلسفه های وجودردرس اخلاق در پایان هفته های درسی تقویت انگیزه های طلبگی بوده است.
- توجه به موقعیت طلبگی و ارزش های علمی و اخلاقی آن در جامعه
- توسل به امام زمان علیه السلام و درک نسبت سربازی طلبه با ایشان
- توکل به خداوند و ضمانت ایشان برای تضمیت رزوق اهل علم
- و…
نظرات مخاطبین:
- پیشنهاد بنده .
عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ اَلْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ يَعْقُوبَ اَلسَّرَّاجِ وَ عَلِيِّ بْنِ رِئَابٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ : أَنَّ أَمِيرَ اَلْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ لَمَّا بُويِعَ بَعْدَ مَقْتَلِ عُثْمَانَ صَعِدَ اَلْمِنْبَرَ وَ خَطَبَ بِخُطْبَةٍ ذَكَرَهَا يَقُولُ فِيهَا أَلاَ إِنَّ بَلِيَّتَكُمْ قَدْ عَادَتْ كَهَيْئَتِهَا يَوْمَ بَعَثَ اَللَّهُ نَبِيَّهُ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ اَلَّذِي بَعَثَهُ بِالْحَقِّ لَتُبَلْبَلُنَّ بَلْبَلَةً وَ لَتُغَرْبَلُنَّ غَرْبَلَةً حَتَّى يَعُودَ أَسْفَلُكُمْ أَعْلاَكُمْ وَ أَعْلاَكُمْ أَسْفَلَكُمْ وَ لَيَسْبِقَنَّ سَبَّاقُونَ كَانُوا قَصَّرُوا وَ لَيُقَصِّرَنَّ سَبَّاقُونَ كَانُوا سَبَقُوا وَ اَللَّهِ مَا كَتَمْتُ وَسِمَةً وَ لاَ كَذَبْتُ كَذِبَةً وَ لَقَدْ نُبِّئْتُ بِهَذَا اَلْمَقَامِ وَ هَذَا اَلْيَوْمِ
بدانيد كه بار ديگر همانند روزگارى كه خداوند، پيامبرتان را مبعوث داشت، در معرض آزمايش واقع شده ايد. سوگند به كسى كه محمد را به حق فرستاده است، در غربال آزمايش، به هم درآميخته و غربال مى شويد تا صالح از فاسد جدا گردد. يا همانند دانه هايى كه در ديگ مى ريزند، تا چون به جوش آيد، زير و زبر شوند. پس، پست ترين شما بالاترين شما شود و بالاترينتان، پست ترينتان. واپس ماندگانتان پيش افتند و پيشى گرفتگانتان واپس رانده شوند. به خدا سوگند، كه هيچ سخنى را پنهان نداشته ام و دروغ نگفته ام كه من از چنين مقامى و چنين روزى آگاه شده بودم.
خوب است که کسی به عنوان نصیحت به این طلبه کمک کند اما این را در نظر داشته باشید که طلبه امروزی نسبت به زمان های قبل خیلی زندگی مرفه تری دارد و کسی که این را هم نمی تواند تحمل کند بهتر است ادامه ندهد چون امتحان ها برای او سخت و سخت تر میشود و در این مسیر به نظر می رسد استعداد مهم نیست بلکه خدمت یا به تعبیری پوست کلفتی!!!
- بنده در مرحله اول “تو بندگی به شرط مزد چو گدایان مکن “را توضیح می دهم .
- توسل به امام زمان علیه السلام.
- از این مسیر جدا شدن تصورش هم دردناکه باید سنگینی یک بدهی دائمی به امام زمانش روتحمل کنه زندگیش گره میخوره .
- انجام مطالعات و بازخوانی مطالب انگیزشی
انسان به دلیل قوه فراموشی ذاتی که دارد، نیاز به تلنگر و تذکر دارد. از این رو قرآن نیز به پیامبر(ص) توصیه می کند که پیوسته به مومنین تذکر دهد تا بندگی خدا را فراموش نکنند.
- مطالعه کتاب های انگیزشی با چاشنی آیات و روایات
- نصب العین قرار دادن برخی آیات، روایات و جملات بزرگان با مضمون کوشش و جهاد
- همنشینی و دوستی با افراد پرتلاش و خستگی ناپذیر
- و…
نظرات مخاطبین:
- ادله که میتونه کمک حال باشه،اگه بنده تو اون شرایط باشم،میتونه این باشه که مطالعه مستندی تاریخ و کلیپ های انگیزشی ظهور
- من به اون طلبه میگم تا اینجا که اومدی آخرشو خراب نکن به قول یکی از اساتید بزرگ حوزه بناب فرد با استعداد و با سواد رو درجا شکار میکنن ولی بیسوادا رو کاری باهاش ندارن .باید به فکر بهترین موسسات و مراکز حوزوی باشی نه اینکه این همه زحمت رو خراب کنی منم پایه۴ هستم قصد ترک داشتم ولی وقتی اعضای فامیل و اساتید باهام حرف زدن و نظرم عوض شد اینا بیشتر حقه شیطانه.
- مطالعه مطالب انگیزه بخش و هدایتگر در مورد مسیر طلبگی.
- مطالعه زندگینامه علما .
- سال آخره حیفه انصراف بده.
- مشاوره بگیره ازمرکز مشاوره حوزه.
- مطالعه کتابهایی که طلبگی رو کاربردی نشون میده مثل کتابهای استاد صفایی و شهید مطهری.
- الگوگیری و پیروی از افراد موفق در طلبگی
مطابق فرمایش امام علی علیه السلام: هر انسانی برای موفقیت در راه بندگی موظف است به افراد بالادست خود نگاه کند و راه آنان را در پیش بگیرد
- مطالعه زندگی نامه عالمان و دانشمندان بزرگ و موثر
- الگو قرار دادن طلاب موفق در عرصه علم و جهاد برای خدمت دینی به جامعه
- ایجاد یک چشم انداز مثبت، شفاف و روشن از آینده طلبگی برای خود
- و…
نظرات مخاطبین:
- افراد موفقی که حتی با اتمام سطح دو تونستن وارد عرصه های تبلیغ یا تحقیق یا تدریس البته غیر از حوزه (چون برا تدریس تو حوزه پوستت کنده میشه بخوای بهش برسی، البته همونم میشه بدستش اورد) بشن رو بهش معرفی میکنم حتی یه فرصتی میزارم تا باهاشون صحبت کنه چون اینکه خود ادم با طرف صحبت کنه خیلی بهتره تا از زبان یکی دیگه بشنوه.
- سلام و عرض ادب . به نظر من افراد موفق حوزه رو باید نشون داد . افرادی که از حوزه وارد هیئت علمی دانشگاه شدند . افرادی که در دانشگاه تدریس میکنند . افرادی که موسسات موفقی تاسیس کردند افرادی که مدارس پردرامدی تاسیس کردند افرادی که مشاوران موفقی هستند و ….البته توجه به علاقه و نیاز طلبه اهمیت ویژه ای داره مثلا اگر دغدغه ی فرد مسائل مالی هست افراد موفق حوزه که درامد خوبی دارند باید الگو قرار گیرند …یاعلی.
- مرحله دوم زندگی تمام اساتیدی که ۳۰ سال پیش همین وضعیت را داشتند بیان می کنم که الان هم از نظر معنوی هم از نظر زندگی ظاهری هم موقعیت اجتماعی دارند بیان میکنم .
- ضمن یادآوری استعدادهاش باید متخصصین موفقی که همین استعداد رو داستن و الان منشا اثرن بهشون نشون بدید.
- تجربه فضاهای دیگر در کنار طلبگی
گاهی لازم است یک طلبه برای ایجاد نشاط علمی و بازیابی قوای تحلیل رفته خود، تنوعی در شیوه تحصیل و فضای آموزشی خود ایجاد کند تا از طریق آشنایی با شیوه های جدید و افراد و اساتید متنوع دوباره بتواند انگیزه های تحصیل را بالا ببرد
- تغییر شهر و یا مدرسه علمیه محل تحصیل
- هدف گیری تحصیل در موسسات تخصصی و دانشگاه های حوزوی
- ایجاد تنوع در محتواو مفاد آموزشی مانند ثبت نام در کلاس های زبان آموزی و مهارت آموزی
- و…
نظرات مخاطبین:
- سلام. بسیار مطلب خوبی بود. انصاف مطلب اینه که با آن فرض، هر حرفی را هم که بزنیم و هر راهی را که بهش بگوییم آن حرفها و راهها مسکّنی بیش نبوده و چند صباحی انگیزه او را بالا نگه می دارد نهایتش یک سال است. به نظر بنده باید فقط کنار تحصیل حوزه خود تحصیل در دانشگاه برند ایران مثل فردوسی یا … را آغاز کند در همان رشته فقه و اصول یا تفسیر یا ادبیات یا … که بسیار به او انگیزه می دهد. با این کار هم در خانواده اش سرش بالا می رود و هم در جامعه و هم پیش خودش. خدا وکیلی بسیار راه خوبی است اگر به آن دقت شود. ضمنا گفته نشود که با این کار از طلبگی جدا می شود زیرا فرض آن بود که او م یخواهد همین الآن انصراف دهد پس با این کار ما او را دوباره به حوزه برگرداندیم هرچند با قدرت نصفه و نیمه ولی بالاخره بهتر از رفتن از اصل حوزه است. ما حوزویان خوشمان بیاید یا نیاید حضرت عباسی دانشگاه اونقدر جذبه ظاهری و دنیوی دارد و اونقدر اسمش دهان پر کن هست که سالهای سال فیتیله انگیزه او را بالا نگه می دارد. .
- من خیلی وقت پیش یه پیشنهادی داشتم و انتقالم دادم ولی از اون جایی که یسری مسولین یسری حرف ها رو جدی نمیگیرن، و اگه همون حرفت رو خودت بری دنبالش و محققش کنی بعد برات دست و هورا میکشن و منصوبش میکنن به خودشون، هیچ ترتیب اثری داده نشد به حرف، البته یکی مثل من پوست کلفته ولی خیلی از طلبه های موفق به جهت عملکرد های نادرست دلسرد شدن و خودتون دارید نتیجه اش رو تو ورودی های حوزه مشاهده میکنید.
- طرحم این بود که چقدر خوبه مثل بچه های دبیرستانی که مشاور تحصیلی دارند تو حوزه هم مشاوره تحصیلی برای بچه ها بگذاریم. البته مشاور تحصیلی باشه واقعااا. کسی که همه دانشگاه ها و موسسات مرتبط با حوزه را بشناسه کسی که همه زیر شاخه های علوم انسانی را بدونه و محیط های کار طلبه ها رو هم بدونه. (شاید نخواهید بچه ها از حوزه بیرون برند ولی اگر برای آینده شغلی بخواهیم طلبه ها نیاز دارند که کنار حوزه دانشگاه هم برند من چون خودم تجربه کردم و افراد مثل خودم را زیاد دیدم میبینم موفق تر هستند، و اینکه اگه طلبه ای بر فرض بخواد کارهای مربوط به وکالت و حقوق را انجام بده یا کارهای مشاوره تو مراکز مشاوره معتبر نیاز به مدرک دانشگاهی داره، چون تو این زمینه ها دانشگاه خیلی جلوتره) .چون رشته های علوم انسانی خیلی شاخه های زیادی داره و حتی اگه طرف بتونه بیاد قم که کلی موسسه و دانشگاه هست یا حتی اصفهان، بچه های حوزه مجتهده وقتی ارشد دانشگاه اصفهان را دادن به راحتی قبول شدن چون بچه های حوزه دست پرن و عمیق درس خوندن.
- باید دید دغدغه این طلبه چیه و باتوجه به دغدغه ای که داره راهنمایش کرد. بچه های ما راحت میتونن وارد رشته های مشاوره و حقوق، تاریخ، ادیان و… بشند که هم دنیا رو داره هم اخرت رو. من خودم به شاگردام از محاسن مادی و معنوی که حوزه داشته می گفتم و اگه کسی توانایی ویژه ای داشت اونو معرفی اش می کردم به موسسات یا حتی کلاس های آموزشی که برای ارتقاش وجود داشت.
- شاید اول خیلی تخته گاز رفته بگین یه خورده استراحت کنه .
- یه خورده به خودش فرصت بده و از فضا جدا بشه ولی احساسی عمل نکنه .
- بره یه جای خوب و موسسه تخصصی درس بخونه و در کنارش یک هنر درآمدزا داشته باشه که به خاطر تامی معیشت از حوزه نره .
- جاهای دیگه خیلی جذابه و پرستیژ داره.
پاسخها