1

مهارت هایی که برای زندگی بهتر و موفقیت در مسیر طلبگی لازم است.

قسمت دوم

در قسمت اول این نوشتار درباره مهارت هایی گفتیم که نهادهای رسمی آموزشی، ماموریت و رسالتی برای خود در مورد آموزش آنها قائل نیستند. که البته ما این را یک ضعف بزرگ در حوزه آموزش و پرورش می دانیم. چه آنکه این مهارت های روانی و اجتماعی به ما کمک می کند با نیازها و چالش های زندگی روزمره بهتر و بیشتر کنار بیاییم. بدین معنی که اینها را باید اصول و پایه‌های یک زندگی سالم دانست.

یادگیری سایر دانش ها و مهارت ها بدون تسلط بر مهارت های پیش نیاز زندگی مانند یک بسته بندی شکیل برای یک کالای کم ارزش است. در این قسمت نیز به معرفی چند مهارت عمومی دیگر که برای موفقیت در هر عرصه ای به آن نیاز داریم می پردازیم.

۵- مهارت تفکر

این مهارت از پایه ای ترین و اساسی ترین مهارت های انسان خردمند است. ذهن انسان مستعد و آماده انواع و اقسام خطا هاست لذا پیشگیری از این اشتباهات فکری نیازمند یک مهارت بزرگ به نام تفکر است. از دیرباز متفکرین و دانشمندان بزرگی به این موضوع پرداخته اند و دانش هایی نیز در این زمینه پدید آمده است اما متاسفانه بیشتر جنبه تئوری به خود گرفته  و کمتر در مسائل روزمره زندگی ما کاربرد دارد.

مهارت تفکر به چهار دسته ی تفکر سیستمی، تفکر استراتژیک، تفکر خلاقانه و تفکر نقادانه تقسیم می شود که بیان تفاوت های آنها خارج از حوصله این بحث است و فرصتی جداگانه می طلبد.

۶- مهارت شناخت و حل مسئله

زندگی ما روزانه درگیر دهها و صدها مسئله گوناگون است. بعضی از آن ها مسائلی است که می تواند آینده ما را تحت الشعاع قرار دهد. شناخت دقیق این مسئله ها و چگونگی برخورد و حل آنها یک مهارت راهبردی و خطیر است که جز از طریق تسلط علمی و تمرین حاصل نخواهد شد.

برای شناخت بهتر این مهارت فقط به این نکته اکتفا می کنیم که مسائل اقتصادی یکی از هزاران مسائل هر یک از ماست. حال ببینید کنار آمدن و حل همین یک مسئله چه مهارت وسیعی می طلبد.

۷- مهارت مدیریت احساسات و هیجانات و استرس

بی شک تصدیق خواهید کرد که زندگی در زمانه کنونی بسیار پر تنش و استرس زاست. مسائل مختلف در ما ایجاد احساسات و هیجانات فراوانی می‌کند و بعضاً موجب استرس نیز می شود. چگونگی مدیریت این احساسات و هیجانات و غلبه بر استرس ها بر کیفیت زندگی ما اثر بسزایی دارد و نیازمند آموختن یک مهارت کاربردی است.

۸- مهارت خلاقیت و نوآوری

مدیریت زندگی ما در روزگار کنونی، دیگر تنها با راهکار های قدیمی و سنتی قابل انجام نیست. در این زمانه انسان هایی موفق ترند که می‌توانند خلاقانه به کشف راهکارهای جدید بپردازند. تسلط بر مهارت خلاقیت و نوآوری مرز شفافی بین انسان های موفق و ناموفق تشکیل داده است و در زمان حاضر تقریبا نمی توان انسان موفقی یافت که بویی از این مهارت نبرده باشد.

 

دسته بندی مهارتهای ضروری زندگی، انواع و اشکال مختلفی دارد و ما نیز از دریچه نگاه خود به این ۸ مهارت اشاره کردیم و آنها را الفبای زندگی دانستیم. در مطلب بعدی به مهارتهای تخصصی پیشنهادی که بهره وری ما را به لحاظ شغلی و کاری (بر فرض اینکه تحصیل را نیز یک شغل بدانیم) افزایش خواهد داد، اشاره می کنیم.

برای مشاهده قسمت اول این مقاله اینجا کلیک نمایید




نماز و روزه استیجاری

اگر به دنبال گرفتن نماز و روزه استیجاری هستید این مطلب را نخوانید

اگر برای تامین معیشت خود، گذران زندگی، پرداخت اقساط عقب افتاده و بسیاری از نیازهای مالی خود به دنبال انجام عبادات استیجاری هستید باید بگویم سخت در اشتباهید. چرا که به جای درمان درد خود به دنبال مسکن موقتی هستید که تنها درد شما را تسکین می دهد و پروسه درمان شما را عقب می اندازد. وقتی اثر مسکن از بین می رود دوباره مجبورید از این مسکن موقت استفاده کنید و همچنان درد را به جای درمان، تسکین دهید. این اتفاق آنقدر تکرار می شود تا زمانی که امکان درمان درد از بین می رود و بدنتان قدرت مبارزه با بیماری را از دست می دهد. درست مثل کسی که به مواد مخدر اعتیاد پیدا کرده  و بدن او نمی تواند جایگزین لازم را تولید کند و به مرحله اجبار مصرف می رسد.

اگر امروز به جای آموختن روش های تامین معیشت خود با یک اقدام مثبت و ارزشمند طلبگی و توانمند ساختن خود در عرصه های ارائه خدمات دینی به جامعه و دریافت ما بازاء آن از مردم، سراغ پول هایی رفتید که نیاز به فکر و تولید ندارد، بدانید که در حال از بین بردن شانس موفقیت خود در آینده هستید و با تامین نیازهای فعلی خود با راه حلی کوتاه مدت و عقب انداختن یادگیری یک مهارت لازم برای تولید یک خدمت و محصول دینی مورد نیاز جامعه فرایند توفیق خود در مسیر طلبگی را متوقف و یا اقلا کند کرده اید. مانند تشنه ای که تشنگی اش را با آب شور علاج می کند.

سوال مهمی که باید از طلاب محترمی که برای تامین معیشت خود به خواندن نماز استیجاری روی می آورند پرسید، این است که آیا برای کار کشیدن از جسم خود در انجام عبادات استیجاری، به این همه سال درس خواندن و تلاش در راه شناخت دین نیاز داشتید. آیا نتیجه این تلاش وافر و مستمر در طی سالیان دراز برای یادگیری فقه و اصول که پایه های دین شناسی و مقدمه آموزش دین به جامعه است، این است که ما تنها به خواندن نماز قضای ایشان که به هر دلیلی نتوانسته اند خودشان انجام دهند اکتفا کنیم؟ آن هم به این دلیل که آن ها می توانند با پولشان افرادی را استخدام کنند که بهشت را برایشان در دنیای دیگر بخرند و یا از شعله های سوزان جهنم نجاتشان دهند.

به عقیده نگارنده دلیل اینکه برخی طلاب این راه را برای تامین معیشت خود یا حتی بخشی از آن انتخاب می کنند، از دوحال خارج نیست:

  1. یا اطلاع ندارند و کسی به ایشان نیاموخته است که چطور می توان از دانش طلبگی، زندگی و معیشت خود را اداره و تامین کنند. که البته تا حدود زیادی حق با ایشان است و کسی در حوزه های علمیه و در کنار آموختن علوم حوزوی به طلاب نیاموخته است که چگونه می توان با ایجاد ارزشهای دینی و تبدیل آن به خدمات و محصولات دینی و توزیع صحیح این خدمات در میان متدینینی که قدردان خدمات طلاب هستند، رسالت خود را به انجام برسانند و معیشت خود را تامین کنند. یک نمونه بسیار رایج و مرسوم، تولید محتوای مورد نیاز جامعه و متناسب با نیازهای روز آن هاست. مانند آنچه که آیت الله مکارم شیرازی در سنین جوانی و قبل از ایام اجتهاد و مرجعیت خود دست به تولید آن زد و با فروش آن به مردم، به قول خود ایشان زندگی خود را از این راه و نه از دریافت وجوهات تامین کردند. تفسیر نمونه یکی از این تولیدات است که هم متناسب با نیاز روز جامعه و زبان قابل فهم مردم است و هم تولید آن منافاتی با تلاش ایشان در راه اجتهاد و رسیدن به غایت طلبگی نداشته است.
  2. یا راهی را آسان تر از این راه و پولی را نقدتر و دم دستی تر و سهل الوصول تر از آن نیافته اند، که اگر این چنین باشد باید به حال خود افسوس بخورند و زخم خود را همچنان کهنه و غیر قابل درمان کنند. که لاجرم درد تنبلی را دوایی غیر از سوزاندن نباشد.

برخی نیز توجیهاتی برای اقدام خود می آورند که پس تکلیف عبادات قضا شده مردم چه می شود که چشم امیدشان به امثال ماست. جواب آن ساده و نقضی است که اگر خیلی به فکر عباداتی که مومنین در حیات خود قضا کرده اند و به اموات پیوسته اند، می توانید تبرعا و به خاطر رسیدن به ثواب اخروی آن، این عبادات را انجام دهید.

حاصل اینکه گرچه این قلم درک می کند که یک طلبه با وجود دریافت شهریه ای ناچیز در وضعیت کنونی اقتصادی کشور و هزینه های بالای زندگی، در کوتاه مدت چاره ای جز تن دادن به اینگونه امور ندارد، اما می توان با یک برنامه ریزی پیشگیرانه در ایام ابتدایی طلبگی، و گام برداشتن به سوی افزایش توانمندی ها و مهارت های فردی در راستای تولید و خلق ارزش های طلبگی برای ارائه به جامعه، علاوه بر تحقق رسالت ها و وظایف طلبگی خود، هزینه های زندگی خود را نیز تامین کنیم.




الفبایی که نیاموختیم


در روزگار کنونی بخش زیادی از عمر هر یک از ما صرف آموزش و یادگیری می‌شود سال ها در کلاس های رسمی و غیررسمی حضور می یابیم تا بیاموزیم و زندگی بهتر و مفیدتری داشته باشیم. خواندن و نوشتن ریاضی و محاسبات تاریخ و جغرافیا، شیمی و فیزیک، علوم اجتماعی و ده ها عنوان دیگر، که بی‌شک تاثیر بسزایی در زندگی ما دارد و نمی توان از آنها به راحتی چشم پوشید و این علوم را نادیده گرفت.

اما نکته حائز اهمیت این است که تمامی این دانش ها از مقولات تئوری است و در مسائل و موضوعات خاص کاربرد و کارکرد دارد. یک فرد دارای مدرک کارشناسی یا سطح دو حوزه به صورت متوسط ۱۶ سال تحصیل کرده است اما در این مدت حتی بدیهی ترین و ابتدایی ترین مهارت ها و علوم کاربردی زندگی به او آموزش داده نشده است.

نه آموزش و پرورش، نه آموزش عالی و نه حوزه علمیه هیچکدام خود را متولی آموزش مهارت های اینچنینی نمیدانند و وظیفه ای در قبال آماده سازی دانش آموزان، دانشجویان و طلاب برای ورود به عرصه زندگی غیرتخصصی برای خود متصور نیستند.

ما سعی داریم تا در این مجموعه مطالب مخاطبین گرانقدر را با برخی از مهم ترین و ضروری ترین عناوینی که می‌توان از آن به عنوان الفبای زندگی یاد کرد آشنا سازیم. می خواهیم مسیری را ترسیم کنیم که افراد بیشتری را به آموختن این مهارت های ضروری رهنمون شود.

پس از مطالعه این سری مطالب، درک خواهید کرد که یادگیری مهارتهای گفته شده جزو ضروریات زندگی است و بهتر است که از سنین کودکی و نوآموزی به آنها پرداخته شود. هرچند هیچگاه و در هیچ سنی نباید از این مسائل غافل شد و شروع آن در همین لحظه بهتر از یک لحظه بعد است. این عناوین و توضیح اجمالی آنها در دو دسته ضروری و پیشنهادی را طی سه مقاله پیوسته ارائه خواهیم کرد.

الف: مهارت های ضروری

یک: مهارت یادگیری: تقریباً تمامی کودکان از سنین پیش از دبستان شروع به یادگیری در مراکز آموزشی می کنند. اما متاسفانه هیچ گاه اصل یادگیری را آموزش نمی بیند. همگی ما در طول زندگی آموزش می بینیم بدون اینکه آموزش دیدن را آموخته باشیم. یادگیری مهارتِ یادگیری می تواند در کاهش زمان یادگیری و افزایش ماندگاری آموخته ها تاثیر بسزایی داشته باشد.

دو: مهارت تصمیم گیری: به قول یکی از دانشمندان علم مدیریت زندگی چیزی جز تصمیم‌گیری نیست. در هر لحظه ما تصمیم می گیریم که چه بکنیم و چه کارهایی را انجام ندهیم. بعضی اوقات این تصمیم‌گیری ها بسیار خطیر و اثرگذار است و تصمیمات اشتباه تمام زندگی یک فرد را تحت الشعاع قرار می دهد. ازدواج، انتخاب رشته تحصیلی، انتخاب شغل و غیره از جمله حساس ترین و مهمترین تصمیمات زندگی هر فرد است.

پر واضح است که مهارت تصمیم گیری نیاز به آموزش دیدن و آموختن دارد و در صورت عدم تسلط به این فن، تصمیمات ما بیشتر وابسته به شانس خواهد بود تا علم و منطق.

سه: مهارت خودشناسی: کمتر کسی است که به اهمیت این مهارت واقف نباشد. کما این که در بیان بسیاری از بزرگان کسب این مهارت لازمه زندگی سالم شناخته شده است. بی شک اگر اندکی درباره این دانش شناخت پیدا کنیم، در می یابیم که موفقیت برای احدی حاصل نخواهد شد، مگر اینکه شخصیت، استعداد، توانایی، ظرفیت و… خود را به صورت صحیح بشناسد و در طول زندگی در مسیر متناسب با آنها گام بردارد.

چه بسیار افراد مستعد و توانمندی که به علت عدم شناخت صحیح ظرفیت‌های خود هیچ گاه – و یا خیلی دیر – به آنچه می باید نمیرسند.

چهار: مهارت ارتباط: در دنیای کنونی روزانه ده ها و صدها ارتباط بین ما و جهان پیرامونمان برقرار می شود که می تواند نقش موثر و حائز اهمیتی در زندگی هر یک از ما داشته باشد. بسیار مهم است که ما شیوه تعامل و ایجاد ارتباط بهتر و موثرتر را بدانیم و بتوانیم تا از این ابزار برای افزایش کیفیت زندگی خودمان و دیگران بهره ببریم.

با نگاهی به افراد پیرامون زندگی خود در می یابیم که افراد دارای ارتباطِ بهتر، از سطح کیفی بالاتری در زندگی برخوردار هستند لذا مهارت ارتباط تاثیر مستقیم در زندگی همه ما دارد.

ادامه دارد




مهارت گفتگو و حل مسئله

با سلام و درود. با ما همراه باشید با قسمت جدید از مقالات انسان شایسته. در قسمت های قبلی به بیان چهار ویژگی از حوزه نگرش انسان پرداختیم و ویژگی ها و صفاتی را که یک انسان برای شایسته شدن بایستی داشته باشد را بیان کردیم.

در این قسمت و چند قسمت آینده, ویژگی های انسان شایسته در حوزه روابط را بررسی می کنیم.

انسان در طول زندگی و در طول روز درگیر روابط مختلف و متنوعی هست و می توان گفت تمامی افراد دنیا در هر شغل و منصبی درگیر یک سری روابط هستند. حال این روابط باید مدیریت شود و باید یاد گرفت که چگونه در روابط برخورد نمود که انسان شایسته و موفقی باشیم؟

اولین خصوصیت در حوزه روابط و پنجمین ویژگی انسان شایسته مهارت گفتگو و حل مساله است. البته منظور ما در اینجا حل مساله وگفتگویی که رایج است و مهارتش را در مراکز مختلفی آموزش می دهند، نیست. بلکه مراد این است که انسان شایسته کسی است که در گفتگو ها نگاه و دید اصلی اش به حل مساله باشد.

اکثر گفتگو های ما در روابط روزانه مان به این مدل است که می خواهیم از حرف و ایده خودمان دفاع کنیم و طرف مقابلمان را توجیه کنیم که اشتباه می کند. رویکردی که اکثر انسان ها در گفتگو های در پوزیشن و حالت برابر دارند به این صورت است که به دنبال اثبات سخن خودشان هستند و البته این رویکرد رویکردی بازنده است. بجای اینکه چنین رویکردی داشته باشیم بیایید و تعریف خود را از از گفتگو تغییر بدهیم.

گفتگو یعنی فرصتی که می توانید بشنوید طرف مقابلتان چه صحبتی با شما دارد و چه می گوید؟! شما در گفتگو باید شنونده افکار و احساسات طرف مقابل باشید و تلاش کنید که  افکار و احساسات طرف مقابل را کشف کنید. البته این کشف افکار، از منظر فضولی و جستجو گری در افراد نیست. بلکه بخاطر دلیل دیگری است که جلوتر خواهیم گفت. در فرایند یک گفتگوی عادی باید در تلاش باشید دنیای ذهنی طرف مقابل خود را بشنوید و تشویقش کنید به حرف زدن و بدون سو گیری ذهنی و قضاوت قبلی به حرف هایش گوش کنید و سپس در این گفتگو دو گزینه و پارامتر را چک کنید:

ابتدا میزان آمادگی فرد را برای شروع یک گفتگو بسنجید. فردی که می گوید منعطف است و آمادگی حرف زدن با شما را داشته و مدعی  است با کمک شما می تواند به امور خودش سامان دهد. بزارید واضح تر مطلب را بگویم. دیده اید تا بحال افرادی را که وقتی می خواهند صحبت بکنند فقط در حال سوال پرسیدن و کسب اطلاعات و یاد گرفتن چیز های مختلف هستند؟ وقتی با دکتر صحبت می کند درباره مسائل پزشکی می پرسد وقتی با کاسب صحبت می کند درباره روش کسب و کار، با تعمیرکار درباره خرابی موتور ماشین و …. . اینگونه افراد همان هایی هستند که باید دنبالشان باشید و با آنها گفتگو را آغاز کنید. چرا که باعث رشد و موفقیت شما می شوند.

در مرحله دوم باید بسنجید که طرف مقابلتان در گفتگو چه نگرشی دارد؟ آیا به دنبال حل مساله است یا اینکه می خواهد حرف خودش را به اثبات برساند؟

در حالت دوم، آن فرد، شخصی نیست که بخواهید روی آن حساب کرده و به او اعتماد کنید. پس همیشه دو نکته را در گفتگو ها در نظر بگیرید. هم برای خودتان و هم برای طرف مقابل: یک آمادگی و گشودگی برای یک گفتگو و دوم گفتگو راهی برای حل مساله.

در این صورت است که شما در روابطتان فردی شایسته خواهید بود که در نتیجه موفقیت برای شما دست یافتنی تر و نزدیک تر می شود.

موفق و پیروز باشید و با ما همراه باشید با قسمت بعدی از مقالات انسان شایسته.

[supsystic-tables id=8]

برای مشاهده سایر تکنیک ها کلیک بفر مایید




انسان شایستهشایسته شکست

با سلام و درود. همراه ما باشید با قسمت جدید از سری مقالات انسان شایسته!!

همانطور که مطالعه کرده اید در قسمت های قبلی به بررسی سه ویژگی از صفات انسان شایسته در حوزه نگرش پرداختیم و در این قسمت از صفت چهارم و آخر، از سری صفات انسان شایسته در حوزه نگرش صحبت خواهیم کرد و در قسمت های بعدی به بررسی ویژگی های انسان شایسته در حوزه های دیگری از شخصیت انسان می پردازیم.

چهارمین ویژگی از ویژگی های انسان شایسته استقبال از موانع و شکست ها است. انسان شایسته نسبت به شکست و موانع آغوش باز دارد و از اینکه در شرایطی که امکان شکست در آن هست قرار بگیرد هراس و واهمه ای ندارد. او از تجربه های جدید فرار نمی کند و شکست را بعنوان مسیر طبیعی در رشد خود می بیند. همه قبول داریم که در مسیر طبیعی زندگی و کار و تحصیل شکست هایی رخ می دهد؛ کسب نکردن نمره قبولی، ازدواج نا موفق، انصراف از شغلی که دارید و . . .. اما آنچه مهم است این است که چگونه از این شکست ها عبور کرده و مسیر طبیعی زندگی مان را ادامه دهیم؟

اگر فردی باشید که از تجربه های جدید فراری نیستید و از آنها استقبال می کنید، این خصوصیت که شما، سراغ آزمون ها و تجربه های مختلف بروید، باعث چند اتفاق در شما می گردد:

اول اینکه این رفتار شما باعث می شود تبهر، تسلط و چیرگی شما ارتقا پیدا کند و باعث تسلط فوق العاده شما در کارتان می گردد. برعکس فردی که از بیم شکست ها سراغ کارهای جدید نمی رود، آن آبدیدگی لازم را پیدا نخواهد کرد و از عهده انجام کارها بر نمی آید و به قول معروف دست راست و چپش را نمی شناسد. درست مثل کودکی که برای بار اول فعالیتی را بالاجبار تجربه می کند و به شدت از آن ترس داشته و نمی تواند از پس آن بر بیاید.

دومین اتفاق این است که شما در این مدت زمان، دارای تسلط کافی بوده و توانایی گذر از موانع را پیدا کرده اید. فردی که شکست را تجربه کرده است و بارها با آن دست و پنجه نرم کرده است دیگر می داند که در شکست های بعدی چگونه عمل کند و به چه نحو از پس آن برآید و از آن مانع عبور کند.

و سوم اینکه انسان شایسته با این مدل تفکر و عملکرد، به مرور زمان این توانایی را پیدا می کند که نتایج دلخواه خودش را خلق کند، واقع بین شده و می داند که در چه زمان و مکانی چه عملکردی را داشته باشد و در نتیجه احتمال شکست به حداقل می رسد. مانند تصادف در رانندگی که اگر فردی یکبار تجربه تصادف را داشته باشد، در دفعات بعدی هنگام رانندگی آن دلیلی که باعث صدمه دیدنش در صانحه قبلی شده بود را مد نظر دارد و با دقت بیشتری رانندگی می کند.

اما بالعکس انسان هایی که فاقد شایستگی هستند و انسان هایی که این طرز تفکر را نداشته باشند در مواقعه و مواجهه با شکست سه رویکرد دارند و به سه دسته تقسیم می شوند:

برخی از انسان ها در برابر شکست و مانع سریع تسلیم می شوند و کنار می کشند و دوباره سراغ آن کار نمی روند و از همان دقایق ابتدایی با شکست صلح کرده و خود را کنار می کشند.

دسته دوم افرادی هستند که شکست را نادیده می گیرند و نمی پذیرند که شکست خورده اند و آنقدر ادامه می دهند تا اینکه بیشتر در آن غوطه ور شده و بیشتر شکست می خورند. مثل فردی که در جلسه خاستگاری ملاک هایی را برای شریک عاطفی خود مد نظر داشته ولی طرف مقابلش با آن ها فرق دارد ولی ازدواج می کند و در همان ماه های ابتدایی به مشکل می خورند باز هم ادامه داده و بعد چند سال فرزند دار هم می شوند و این زندگی را سالها با اختلاف ادامه می دهند ولی قبول نمی کند که اشتباه کرده و شکست خورده و در انتها فرزند طلاق و ضرب و شتم و غیره که شکستی سنگین تر را به جان خود می خرد.

دسته سوم افرادی هستند که شکست آنها را زمین گیر می کند ولی طرز فکرش برای مواجهه با شکست آموزش دیده نیست. شروع می کند به گلایه کردن و شکایت کردن از بقیه و نمی پذیرد که برای این شکست باید به دنبال راه حل باشد و آن را حل کند. بجای این کار همه را مقصر شکستی که خودش خورده می داند و از آنها شکایت می کند. در کتاب زندگی نامه الکس فرگوسن، از زبان او نوشته است که تا اشتباهی رخ ندهد گلی در بازی رد و بدل نمی شود. همانطور که مربیان حرفه ای فوتبال بعد از شکست تنها خودشان را عامل شکست می دانند و به داور و بقیه عوامل اعتراضی ندارند، انسان شایسته نیز کسی است که شکست را بپذیرد و به دنبال راه حل برای آن باشد.

فردی می تواند به مرحله ای برسد و نتایج دلخواه خودش را خلق کند که بارها و بارها شکست را تجربه کرده باشد و راه های منتهی به شکست را بشناسد و برای اقدامات بعدی، خودش آن مسیر ها را انتخاب نکند.

نکته آخر اینکه در مواجهه با شکست ها صبور باشید و از آنها درس بگیرید. ان مع العسر یسرا قانونی است که شامل همه افراد می گردد.

[supsystic-tables id=8]

برای مشاهده سایر تکنیک ها کلیک بفر مایید




انسان شایسته

شکست، مقدمه پیروزی

همراه شما هستیم با قسمت دوم از سری مقالات انسان شایسته

در قسمت قبلی درباره صفت اول در حوزه نگرش انسان شایسته صحبت کرده و راهکارهای دستاوردگرایی را مرور کردیم.

در این قسمت به بررسی صفت دوم برای انسان شایسته شدن می پردازیم. دومین صفت در حوزه نگرش و ذهنیت که یک فرد برای موفق شدن باید آن را در خود پرورش دهد معناگرایی است.

معنا گرایی یعنی معنا دادن به رنج و درد هایی که عارضمان می شود. انسان شایسته، دردها و شکست هایی که برایش اتفاق می افتد را تحلیل می کند، می نشیند و شکستش را تحلیل و بررسی می کند و در مقابل فردی که شایسته نیست در این شکست باقی مانده و در درد خودش می ماند و عذاب می کشد.

یک انسان شایسته در تحلیل شکست فرایندی سه مرحله ای را طی می کند

در مرحله اول باید به دنبال منشا درد رفت. باید دید منشا و سرچشمه درد کجا بوده؟ از خودتان بپرسید چرا این اتفاق افتاد؟ چه شد که منجر به شکست شدم؟ سهم من از این شکست چقدر بوده؟سهم عوامل بیرونی چقدر بوده است؟

باید موارد شکست را تفکیک کرده و منشا شکست و درد را بشناسیم. باید دلیل هایی که دست خودمان بوده با دلائل بیرونی را تفکیک کرده تا منشا و دلیل اصلی شکست را بفهمیم.

مرحله دوم برای تحلیل شکست این است که بعد از شناخت منشا درد سوال دوم را از خودمان بپرسیم که آیا می شد از این درد و شکست جلوگیری کنیم یا نه؟ اگر می شد چگونه بود؟ باید بنشینیم و راه حل هایی که میشد از شکست جلوگیری کنیم را بررسی کرده و یادداشت کنیم.

در مرحله سوم باید به این سوال پاسخ بدهیم که چکار کنیم که در آینده دوباره دچار این درد نشویم؟ مشکلی که میان طلاب وجود دارد این است که طلاب تحلیل گرهای بسیار خبره و خوبی هستند. اما تحلیل در گذشته نه در آینده!!! همه ما می گوییم اگر فلان اتفاق می افتاد شکست نمی خوردم!!

اما تحلیل آینده را نمی کنیم. باید بگوییم چه کنم که در آینده دوباره این اتفاق نیافتد و دوباره شکست نخورم. در موارد مشابه این اتفاق در آینده چطور برخورد کنم؟

حال شاید سوال باشد که این مراحل چه نتایجی را در بر خواهد داشت؟

این تحلیل و معنا گرایی در شکست سه تا نتیجه دارد:

  • احتمال تکرار اتفاق و شکست در آینده کمتر می شود.
  • این گونه تحلیل باعث می شود واکنش ما به آن اتفاق و مشابه آن آگاهانه تر شده و مجهزتر و قوی تر به سراغ اتفاقات آینده قدم بر می داریم
  • انسانی با کاریزمای بالا می شوید و تبدیل به فردی شده که در برابر مشکلات و موانع، قوی و نیرومند باشید. به قول نیچه هرچیزی که من را نکشد قوی ترم می کند.

امیدوارم با معنا بخشیدن به درد ها و شکست هایتان تبدیل به فردی قوی شده و با مشکلات بجنگید و انسان شایسته ای باشید.

[supsystic-tables id=8]

برای مشاهده سایر تکنیک ها کلیک بفر مایید




انسان شایسته

بسم الله الرحمن الرحیم

به نام خداوندی که انسان را اشرف مخلوقات خود نامید و کمال و رشد و پیشرفت را برایش نا محدود قرار داد تا جایی که ملائک عرش از رسیدن به آن عاجز ماندند. آری آدمی همواره در مسیر زندگانی اش، قبل از ورود به دنیا، در دنیا و هم در عالم برزخ قابلیت رشد و پیشرفت را دارد. انسانی که با عمری کم می تواند کاری کند که خلائق از هدت و شدت قربش به باری تعالی انگشت حیرت بر دهان کرده و او را ستایش نمایند.

از طرفی اما موانعی نیز مسیر رشد را مسدود کرده و سرعت آن را کند می کند. موانعی که اگر همین انسان در آنها غوطه ور گردد تمامی خلائق از عجز و نا توانی انسان، او را به سخره گرفته و مذمتش می کنند. تا جایی که پسر نوح با بدان بنشست و خاندان نبوتش گم شد و سگ اصحاب کهف روزی چند پی نیکان گرفت و مردم شد.

آدم شدن کاریست بس دشوار و پر از موانع اما آنچه این سختی را آسان می کند، نتیجه ی شیرینی است که چون شهدی زنبوری را بسوی گل می کشاند.

با توفیق و یاری خداوند و با دعای امام عصر ارواحنا له الفدا، تصمیم گرفته ایم در این سری نگارشات در راستای شایستگی، سخنانی با شما همراهان همیشگی مرقوم نماییم. بی شک انسان شایسته شدن از آرزوی های قلبی همگی ماست. اما واقعا چگونه می توانیم انسان شایسته ای باشیم؟

چگونه می شود در دنیا و در اجتماع جزو افراد موفق باشیم؟ و چگونه شایستگی های ذاتی خود را بروز دهیم؟

همه ی ما ویژگی هایی ذاتی در خودمان داریم مثل رنگ پوست، رنگ چشم، تن صدا و غیره. اما یک سری صفاتی وجود دارد که در وجود هر انسانی می تواند نقش آفرینی کند صفاتی همچون دستاوردگرایی، مبارزه با شکست، صبر و .. که این ها ویژه افراد خاصی نیست بلکه هر فردی با تمرین می تواند این ها را در خود تقویت کرده و همچون دیگران جزء افراد شایسته جامعه باشد.

سعی ما بر این است صفاتی که موجب می شود بتوانیم انسان شایسته ای باشیم، را با شما عزیزان مطرح کرده و راهکار های کاربردی و عملی برای تقویت این صفات ارائه دهیم پس همراه با ما باشید تا در  قسمت های بعدی ویژگی های انسان شایسته را بررسی نماییم.

با تشکر

[supsystic-tables id=8]

برای مشاهده سایر تکنیک ها کلیک بفر مایید




در سال های اخیر برای سخنرانی های انگیزشی بارها به مدارس علمیه رفته ام و در میان طلاب حاضر شده ام و با بیان مطالبی که به طلاب انگیزه دهد تا برای انجام وظایف مهم خود در پاسخگویی به نیازهای جامعه آماده شوند، سعی کرده ام قوه تلاش آن ها را تحریک کنم تا هدفمند و با انگیزه درس بخوانند و بتوانند در آینده مفید واقع شوند.

همیشه نیز پس از ارائه مطالب عده ای از آن ها که احساس وظیفه بیشتری می کنند و حال خوبی پیدا کرده اند، دور من حلقه می زنند تا سوالات بیشتری بپرسند. آن ها اکثرا این سوال را مطرح می کنند که آیا برای آن ها کاری سراغ دارم که هم اکنون مشغول شوند و وظایف خطیرشان در جامعه را محقق سازند. در پاسخ به آن ها می گویم کار فراوان است و مطابق آمار برای هر طلبه، ده فرصت شغلی متفاوت و مورد نیاز جامعه وجود دارد. اما سوال این است که شما کدامشان را می توانید انجام دهید؟

اینجاست که وقتی پاسخ آن ها را می شنوم دردم صد چندان می شود و افسوس می خورم که ای کاش می توانستم ریشه این اعتقاد غلط در میان طلاب را خشک کنم تا این گارد بسته کمی باز شود. این غرور نابجا شکسته شود. این توهم فضایی کمی رنگ واقعیت به خود بگیرد. زیرا پاسخی که مکرر شنیده ام و حتم دارم که باز هم خواهم شنید این است:

هر کاری باشد می توانم انجام دهم

سوال این است که ریشه این اعتقاد از کجا سرچشمه می گیرد؟ این توهم همه چیز دانی و همه چیز توانی چگونه به وجود آمده است؟ آیا از آموزه های دینی ماست؟ آیا در حوزه علمیه چنین الغاء شده است که ما علامه دهر هستیم و باید بتوانیم هر کاری را انجام دهیم؟ شما می توانید نشانه های این اعتقاد را در فتار خودمان ببینید. اینکه ما باید برای همه سوالات همه مردم جوابی در خور داشته باشیم، یا اینکه انگار الزامی وجود دارد که باید برای هر مساله ای اظهار نظر کنیم، از سیاست و فرهنگ بگیر تا اقتصاد و خانواده و… این ها بیشتر نشانه های نادانی است تا دانایی.

اما راه حل چیست؟

اولین گام این است که از برج عاج فیل پایین بیاییم. وضعیت فعلی خود را در میان جامعه خوب بشناسیم. و بدانیم که ما در حال حاضر چه جایگاهی در جامعه داریم. گرچه یک طلبه از میان علوم که در روایات به دو قسم تقسیم شده اشرف آن را انتخاب نموده است که همان علم الادیان باشد. اما آیا فراگیری مقدمات فهم آن که حتی طی ۱۵ سال تحصیل در حوزه نیز به دست نمی آید شرافت علم دین را به متعلم آن منتقل می کند. یک طلبه پس از اتمام سطح سه و یادگیری مقدمات تئوری اجتهاد در فقه و اصول تازه وارد ۸ سال درس خارج فقه واصول می شود تا بتواند آن مقدمات تئوری را در میدان عمل فرا بگیرد. و این یعنی تازه یکی از سه بخش اصلی دین را فراگرفته که اتفاقا در روایات به پوسته دین و ظاهر آن مشهور است و فقه اصغر نامیده شده است. پس باز هم ظرف شرافتی که علم دین به متعلمش می دهد ایجاد نشده است.

از نظر کاربرد نیز فراگیری فقه و اصول در جامعه کنونی و با شیوه ای که در حوزه آموزش داده می شود یک خروجی بیشتر نخواهد داشت و آن هم رساله عملیه است که بسیاری از افراد جامعه خود را بی نیاز از آن می دانند و عملا اعتنایی به آن ندارند. و در ثانی اگر مورد ابتلای هر روز جامعه باشد در حال حاضر به قدر کفایت موجود است. و چه بسیار مجتهدانی که تا پایان عمر فرصت انتشار رساله خود را که عمر گرانبها را صرف نوشتن آن نموده اند پیدا نمی کنند.  

گام دوم این است که بپذیریم ما درحوزه علمیه  و با برنامه آموزشی فعلی آن، یک تخصص بیشترکسب نمی کنیم و آن هم شیوه استنباط احکام از منابع دینی است. لذا برای انجام کارهایی که به این تخصص ربطی ندارد لازم است آموزش جداگانه ای ببینیم. به عقیده نگارنده، امروزه بزرگترین چالش پیش روی طلاب، تن ندادن به آموزش های غیر حوزوی و آموزش ناپذیری از غیر حوزویان است.

در دنیای کنونی با سرعت پیشرفت علم و تخصصی شدن همه امور، چنانچه مهارت های لازم را برای ورود به جامعه و عرصه ارائه خدمات حوزوی و انجام وظایف خطیر طلبگی کسب نکنیم، نمی توانیم حرفی برای گفتن داشته باشیم. اگر نپذیریم که برای انجام هرکاری باید مهارت ویژه آن را کسب کنیم روز به روز به انزوای بیشتر خود از جامعه و بدبینی جامعه نسبت به طلاب کمک کرده ایم. وقتی اسلام برای کم اهمیت ترین مسائل مبتلابه مسلمانان شیوه های لازم را آموزش داده است، چطور می توانیم ادعا کنیم که صرفا با داشتن دانش مقدمات فراگیری فقه و اصول می توانیم هرکاری را انجام دهیم.

گام سوم که پس از برداشتن دو گام قبلی لازم است برداشته شود، انتخاب عرصه خدمت به جامعه و کسب مهارت های متناسب برای انجام این وظیفه خطیر است. چه بسیار مهارت هایی که برای انجام یک خدمت ساده به جامعه لازم است فرا گرفته شود. فرض کنید برای زمینه سازی برای ظهور و تحقق حکومت امام عصر(عج) شما می خواهید یک مسئولیت ساده را در یک کشور اروپایی به عهده بگیرید. کمی بیاندیشید که برای قبول این مسئولیت چه مهارت هایی را باید فرا بگیرید. زبان مردم آن کشور، فرهنگ حاکم بر آن سرزمین، دینی که مردم آن دیار به آن عقیده مندند، مهارت تشخیص مساله های موجود در آن مرز وبوم، مهارت حل مساله، برامه ریزی، ارائه طرحنامه مناسب با حل مساله در آن منطقه، تیم سازی و کادر سازی و تربیت نیروی انسانی، مهارت مدیریت، مهارت تولید محصول و خروجی متناسب با راه حل و…

شاید با خود بگویید یک طلبه باید صرفا نظریه پردازی کند و میدان عمل را به دست دیگران بسپارد. این همان درد بزرگی است که بسیاری از نظریه پردازان میدان ندیده دارند و به همین دلیل نظراتشا لابلای کتاب های کتابخانه های دنیا خاک می خورد و کسی به غیر از نظریه پردازان بعدی سراغی از آن ها نمی گیرد.

گام چهارم، تجربه کردن اما بدون ادعاست. برای اینکه بتوانید عرصه ای که در آن موفق خواهید بود، آن هم به این معنا که تمام ظرفیت های بالقوه خود را در آن بروز دهید، باید تجربه کنید. ادعا نکنید اما دست به کار شوید. میدان دیده شوید. بدون اینکه مسئولیت کاری را قبل از کسب مهارت آن بپذیرید، درکنار افراد ماهر مشغول شوید و تجربه کسب کنید.

برای مشاهده سایر مقالات کارآفرینی کلیک کنید




آرمانگرایی عامل موفقیت یا مانع پیشرفت…!

من بارها و بارها در میان طلاب حاضر شده ام و هر بار که خواسته ام برای ترسیم آینده ای روشن برای ایشان، راهکار نشان دهم، تقریبا رفتاری مشترک را از ایشان مشاهده کرده ام که انگشت اتهام خود را به سوی مسئولین حوزه علمیه دراز کرده اند و بار مسئولیت را از روی دوش خود برداشته اند.

البته بسیاری از انتقادات طلاب به مسئولین وارد است و این نگارنده نمی خواهد مشکلات عدیده طلاب را نادیده بگیرد و مسئولین حوزه را از هر نقدی مبرّا کند. اما سوال این است که تا کی می خواهیم سرنوشت خود را به دست دیگرانی بسپاریم که اعتقاد داریم تمام مشکلات ما به دست آن ها ر قم خورده است.

 

روی سخنم با طلابی است که گمان می کنند باید فقط درس بخوانند (اگر بخوانند و درست بخوانند) و سپس منتظر بمانند تا کسانی پیدا شوند و از آن ها دعوت کند تا محرابی، منبری، کرسی تدریسی، میز اداره ای یا تریبون نماز جمعه ای را به او بسپارند و با عزت و احترام، او را روی سر خود حلوا حلوا کنند. اما دریغ که چنین رویایی بدون ایجاد لوازم آن، حتی اگر علامه دهر باشیم، محقق نخواهد شد.

 

شاید شما بگویید این را همه می دانند و مطلب جدیدی نیست. آری درست است اما آنچه از آن غفلت می شود ریشه چنین مشکلی است. به نظر شما چرا برخی طلاب دست روی دست می گذارند و تنها به درس خواندن آن هم نه جنبه های کاربردی علمشان بلکه فقط به اندوختن علوم حوزوی (علومی که ارتباط مستقیم با نیاز بالفعل جامعه ندارد و کاربردی نیست) اکتفا نموده و انتظار دارند پس از اتمام درسشان بتوانند وارد عرصه های مهم جامعه شوند و هدایت و رهبری جامعه را به دست بگیرند و وظایف خطیر یک عالم دینی را به عهده بگیرند. سوال این است که آیا آن دسته از عالمانی که اکنون در جایگاه هدایت و رهبری جامعه اسلامی قرار دارند، صرفا به اندوختن علوم حوزوی اکتفا کرده اند و بلافاصله پُستی حساس(از مرجعیت گرفته تا امام جماعت) در نظام اسلامی را به آن ها سپرده اند؟؟

آرمانگرایی!! آری آرمانگرایی ریشه بسیاری از تعلل ها و انتظارات بی جایی است که برخی طلاب را به ورطه بی عملی کشانده است. شاید بگویید تا کنون آرمانگرایی را واژه ای با بار معنایی مثبت تلقی می کرده اید و آن را عامل پیشرفت و ترقی می دانسته اید. پس ادامه این مطلب را با دقت مطالعه کنید تا بدانید چگونه آرمانگرایی می تواند مانع برخی طلاب از رسیدن به تمام آرمان هایشان شود.

نشنیده ام، بلکه بارها و بارها دیده ام که بسیاری از طلاب به خاطر داشتن آرزوهای بزرگی که در سر دارند، از انجام بسیاری از کارهای پیش پا افتاده خودداری می کنند و گمان می کنند که روزی خواهد رسید که با ادامه روند تحصیل در حوزه به جایی می رسند که همان سرمنزل مقصود و منتهای آرزوی آنان است. اما این تفکری اشتباه و معلول همان آرمانگرایی است که مطرح شد. چرا که مسلما با اندوختن دانشِ تنها آن هم دانشی که هیچ رابطه مستقیمی با نیازهای جامعه ندارد، اگر با اقدام و عمل و تجربه اندوزی و مهارت افزایی برای تبدیل دانش به محصول مورد نیاز جامعه همراه نشود، ما را به آرزوهایمان نخواهد رساند.

این روند گاهی ۱۵ سال و حتی بیشتر زمان خواهد برد تا برخی به خود بیایند و بفهمند که راه را اشتباه رفته اند و به خاطر به دست آوردن چیزی که در گذشته موجود بوده به آینده ای مبهم چشم دوخته اند. درست مانند این مصرع پر معنا که می گوید: یار در خانه و ما گرد جهان می گردیم. شاهد گفتارم طلابی هستند که اکنون در درس های خارج مشغول تحصیل اند. افرادی که اگر در یک مصاحبه عمیق از آنان پرسیده شود که با چه هدفی و به چه امیدی در این درس ها شرکت می کنند، اغلب پاسخی مشابه و مبهم می دهند که پرسش کننده خواهد فهمید که اغلب آنان، اهدافی بزرگ در سر دارند اما چیزی در خورجین مهیا نکرده اند که نشان دهد روزگار آن ها در راستای اهدافشان سپری شده و ایشان را به جایگاه مطلوبی رسانده است.

راه حل:

به راستی آیا این آرمانگرایی که ما را به ورطه بی عملی کشانده راه حلی دارد که به جای مانع بودن، معدّی برای رسیدن به اهدافمان باشد؟

پاسخ ما مثبت است و راه حل آن یک جمله بیشتر نیست. از نردبان باید پله پله بالا رفت.

قطعا شما نمی توانید بدون طی کردن پله های اول نردبان، قدم بر پله آخر بگذارید. اما این همان معنای آرمانگرایی است که عملا ما را به همین اقدام فرا می خواند. ریشه این آسیب بزرگ را باید در سال های ابتدایی ورود به حوزه جستجو کرد که طلاب با آرزوهای بزرگی که در سر دارند وارد حوزه می شوند و می خواهند دنیا را تغییر دهند. و افرادی را الگوی خود قرار می دهند که تاثیر بسزایی در دنیای خود گذاشته اند. اما حاضر نیستند راهی را نیز که او طی کرده و به این جایگاه رسیده طی کنند. خیال می کنند که با قدم گذاشتن در این راه و تنها اندوختن دانش دین خواه ناخواه به آن جایگه می رسند.

آری در بالا گفته شد که آن چه اکنون موجود است را در آینده جستجو می کنیم. سوال این است که آن چیست و چگونه می توان آن را هم اکنون به دست آورد. پاسخ نیز این است که نردبان خود را بیاب و همین الان پای خود را روی اولین پله آن بگذار. شاید این پله چیزی نیست که تو در پی آن هستی اما قطعا بدون آن نیز نمی توانی به پله دوم قدم بگذاری.

 اگر در پی مجتهد شدن هستی پله اول تو تسلط تو بر ادبیات عرب است، اما ادبیات عرب چیزی نیست که تو در پی آن هستی. اگر آرمان تو انقلاب مذهبی شیعه در اروپا است، اولین پله نردبان مهارتی تو زبان آموزی است.

لطف بزرگی به همراهان ما در مسیر طلبه می کنید اگر آرمان خود را در نظرات منعکس کنید و بگویید پله اول برای رسیدن به آرمان تان چیست؟ شاید آرمان شما با افراد دیگری مشترک باشد و به آن ها کمک شود تا پله های نردبان خود را یک به یک و قدم به قدم طی کنند

برای مشاهد دیگر مقالات خودشناسی کلیک کنید

 




امام علی علیه السلام می فرمایند: «إنَّ لیلَک و نهارَک لا یستوعبان حاجاتِک، فاقسمها بین علمِک و راحتِک» همانا شبانه روز تو، تمام نیازهایت را پوشش نمی دهد، پس اوقات آن را بین کار و آسایش خود تقسیم کن.

خدای متعال بندگانش را به مشاهده ی عظمت آسمان و آیات آن فرا خوانده است. و در طلوع و غروب خورشید و ماه درس نظم و زمان بندی به آنان آموخته و مومنان را در هر صبح و شب به ذکر و تسبیح خویش دعوت کرده و برای هر نمازی زمانی را مقرر داشته است.

به هنگام طلوع فجر مومنان را فرا می خواند، در نیمه های روز بار دیگر فرمان می دهد که فریاد تکبیر سر دهند و هنگام غروب به برپایی نماز و یاد خویش دعوت می کند. انسان مومن با الهام از این واجب زمان مند، کارها و فعالیت های خود را سامان می دهد و جایگاه زمانی همه خواسته ها و نیازمندی های خویش را معین می کند.

تعریف برنامه ریزی:

تصمیم گیری پی در پی برای عمل در آینده را برنامه ریزی گویند.

تعریف برنامه خوب:

چینش و جایگزینی خردمندانه و آینده نگر فعالیت ها و نیازمندی ها، در ظرف زمان براساس اولویت ها و متناسب با توان و خواسته اجرا کننده.

آثار و ضرورت برنامه ریزی:

  1. وظایف، کارها و فعالیت ها با پیش بینی و دقت خردمندانه انتخاب می گردد.
  2. خواسته ها و نیازها با اولویت مورد توجه و گزینش قرار می گیرد.
  3. بهداشت جسم و روح و میزان توانایی های آنها مورد توجه قرار می گیرد.
  4. از فرصت ها و امکانات بیشترین استفاده و بهره وری می شود.
  5. عادت های مفید ایجاد می شود و در نتیجه کارها با سهولت بیشتری انجام می گیرد.
  6. بهره وری بیشتر از عمر و توانایی ها به دست می آید.
  7. با انجام پی در پی و بلند مدت کارها و فعالیت ها، آن ها مفیدتر و محبوب تر می شوند.
  8. از فرسایش توان و پراکندگی و نگرانی، تشویش و سرگردانی پیش گیری می شود.
  9. ارزیابی، بررسی و پیگیری از نحوه انجام کار و پیشرفت آن ممکن می شود.

۱۰ نکته ای که در مورد برنامه ریزی باید به آن توجه داشته باشید:

۱ برنامه ریزی کنید

در وهله اول بدانید که تمام انسان های موفق با برنامه هستند و این تنها یک شعار نیست. مخصوصا در بازار رقابتی امروز که سرعت پیشرفت تکنولوژی و اتفاق افتادن حوادث بسیار سریع شده است.

۲ برنامه یعنی بَر نامه

برنامه یعنی بر نامه(کاغذ) نوشته شود. یعنی آن را مکتوب کنید. نگویید من برنامه را در ذهنم دارم. هر کس این را گفت بدانید پس کار خاصی برای انجام دادن ندارد.

۳ هنگام برنامه ریزی کمی از خوش بینی خود بکاهید

معمولا ما زمانی برنامه ریزی را شروع می کنیم که کمی برانگیخته شده ایم و تصمیم گرفته ایم از فردا انسان دیگری شویم. در آن لحظه خوش بینی ما معمولا زیاد است. به فرداهای خود رحم کنید. بدانید این آغاز راه است و روزی به آن برنامه ای که در ذهنتان است خواهید رسید اگر از فردا شیب برنامه را زیاد نکنید.

۴–  به شیوه رباتی برنامه ریزی نکنید و با خودتان مهربان باشید

شما یک انسانید و باید بدانید که امکان دارد امروز زیاد سر حال نباشید. به خودتان سخت نگیرید و با مهربانی با خودتان برخورد کنید ولی تا حدی که دیگر خودتان را نه گول بزنید و نه لوس کنید. اگر برنامه خود را تا ظهر به هر دلیل نرسیدید انجام دهید. مشکلی نیست. از ظهر به بعد را انجام دهید. نگویید نه دیگه امروز خراب شد. اگر تا وسط هفته بر طبق برنامه ریزی پیش نرفت، باشه. از وسط هفته تا آخر هفته را دریابید.

در اوایل برنامه ریزی و عمل به آن کمال گرا نباشید.

۵ برنامه ریزی صلب نکنید

۶ تا ۶:۳۰ خوردن آب گرم و تنفس عمیق و مسواک  – ۶:۳۰ تا ۷ نرمش صبحگاهی – ۷ تا ۷:۳۰ دوش – ۷:۳۰ تا ۸ صبحانه – ۸ تا ۱۰ مطالعه و …

شما انسانید. اکثر اوقات پیش می آید که نرمش صبحگاهی امروز به هر دلیلی ۱ ساعت به طول بیانجامد. شما می بایست کمی بازتر و شناور تر فعالیت ها را ببینید.

۶ تا ۸ خوردن آب گرم . تنفس عمیق . مسواک. نرمش صبحگاهی. دوش. صبحانه

۸ تا ۱۰ مطالعه و …

۶ از امروز برنامه ریزی کنید

از شنبه، از اول ماه، از اول سال ….

این ها حرف های کلیشه ای است که همه ما می زنیم. این حرف ها را دور بریزید.

از امروز برنامه ریزی کنید از همین ساعت، از همین دقیقه

۷ همه منتظرند شما برنامه ریزی کنید

همین امروز برنامه ریزی کنید، یکی از دوستانتان که ۱۰ سال است او را ندیده اید به شما زنگ می زند و می گوید امشب می خواهم ببینمت. شام هم مهمان من هر جای شهر گفتی میریم.

با دوستتان بیرون بروید ولی بدانید این یک حرکت زنجیروار است. فردا صبح دعوت می شوید به سینما، اتفاقا فیلمی که خیلی دوست دارید آن را ببینید.

من اگر جای شما باشم از همان اولی “نه گفتن” را شروع می کنم. می گویید بعضی اوقات نمی شود. قبول از دومی چطور؟

اگر این هم نمی شود، پس وقت خود را برای خواندن بقیه مطالب تلف نکنید. بابت تا همین جا خواندن و وقت گذاشتن شما هم معذرت خواهی می کنم.

۸ اولویت بندی کنید

یکی از دلایلی که برنامه ریزی به شکست مواجه می شود این است که همه کارها با یک درجه اهمیت انجام می شوند.

کارها را براساس اهمیت آن ها اولویت بندی کنید. با A B C و ..

گاهی اوقات سه فعالیت هستند که به نظر شما A هستند. پس با A1 ، A2 ،A3  آن ها را مشخص کنید. پس اول A1 را انجام دهید.

(هرگز همه کارها را با یک درجه اهمت انجام ندهید.)

۹ تا مدتی فقط برنامه ریزی کنید و انجام دهید

به مدت یکی دو ماه اول فقط برنامه ریزی کنید و انجام دهید زیاد مته به خشخاش نگذارید اگر ۷۰ یا ۸۰ درصد هم به برنامه وفادار بودید کافی است.

فقط برنامه ریزی فقط عمل. به هیچ چیز اهمیت ندهید.

۱۰ گزارش گیری

بعد از یکی دو ماه شروع کنید به رصد کردن خودتان و میزان پیشرفت و رشد. حتما این کار را انجام دهید. این تبدیل می شود به سوخت شما برای ادامه این مسیر شیرین و لذت بخش توام با موفقیت و رضایت.

موفقیت یک روزِ نیست، ولی حاصل تلاش های روزانه است.

ویژگی های یک برنامه ریزی خوب

یک برنامه ریزی خوب دارای ویژگی هایی است که به برخی از آن ها اشاره می کنیم:

  1. جهت گیری به سوی اهداف تعریف شده و تامین اهداف رفتاری: تعیین هدف از اساسی ترین گام های برنامه ریزی به شمار می آید، هدف آن چیزی است که ما را همیشه در حرکت نگه می دارد و به آینده امیدوار می سازد.
  2. فراگیری زمانمند همه ی وظایف و فعالیت ها و نیازهای لازم براساس اولویت ها:
  3. هماهنگی وتناسب با توانای ها و خواسته ها
  4. رعایت بیشترین بهره وری و پوشش کامل زمان.
  5. تنوع و توجه به نشاط و شادابی و تامین بهداشت جسم و روح.

مراحل برنامه ریزی:

برای تنظیم یک برنامه باید مراحل زیر در نظر گرفته شود:

  1. تعیین اهداف اصلی و فرعی
  2. فهرست کردن خواسته ها و نیازهای لازم
  3. فهرست کردن وظایف و کارها و فعالیت های لازم برای وصول به اهداف
  4. تعیین اولویت ها و ارزش گذاری فهرست های بالا (با امتیاز دادن به آن ها از یک تا پنج)
  5. زمان سنجی برای هر یک از نیازها و فعالیت ها
  6. چینش مهم ترین وظایف و کارها و نیازها در ساعات شبانه روز، اوقات هفته و ماه و سال
  7. اجرای آزمایشی برنامه و تصحیح و تکمیل آن پس از اجرای یک ماهه
  8. ارزیابی پی در پی برنامه

برنامه زندگی طلبه

این برنامه، طرحی پیشنهادی برای طلاب متوسط است که در آن تلاش شده است، مجموعه نیازهای یک طلبه درنظر گرفته و برای رفع آن تدبیری اندیشیده شود.

برنامه شبانه روز

در طول دوران طلبگی برای شبانه روز چنین برنامه های ثابتی قابل پیش بینی است:

خواب * ۷:۳۰ ساعت
غذا و ورزش ۳ ساعت
عبادت ** ۳ ساعت
مطالعه کتاب غیر درسی ۳۰ دقیقه
آشنایی با مسائل سیاسی و اجتماعی روز (اخبار) ۳۰ دقیقه
جمع کل ۱۴:۳۰ ساعت

* بهتر است زمان خواب را به دو قسمت تقسیم کنیم: خواب شب که به مدت ۷ ساعت باشد و خواب قیلوله که قبل از نماز ظهر و عصر باشد و به مدت نیم ساعت

** شامل نمازهای یومیه به جماعت و تعقیبات آن، تلاوت قرآن، نماز شب و خواندن دعاهای معروف ایام می باشد.

زمان مفید باقی مانده براساس این برنامه، ۹:۳۰ ساعت است، که باید برای آن در هر یک از مقاطع زمانی زیر برنامه خاصی در نظر گرفت:

  1. روزهای درسی، شنبه تا چهارشنبه
  2. روزهای پنج شنبه و جمعه
  3. روزهای درسی تعطیل (اعیاد و شهادت ها)
  4. تابستان

برنامه هفتگی

شنبه تا چهارشنبه پنج شنبه جمعه
برنامه مدت به ساعت برنامه مدت به ساعت برنامه مدت به ساعت
درس ۴ درس ۲ نظافت و بهداشت ۲
مطالعه و پیش مطالعه ۲ مطالعه و مباحثه ۲:۳۰ برنامه های عبادی (نمازجمعه، دعای ندبه و …) ۲
مباحثه ۲:۳۰ برنامه های عبادی (دعای کمیل، هیئت و …) ۱ ورزش و تفریح ۳
مطالعه مورد نیاز ۱ امور شخصی و خانوادگی ۲ دیدار با دوستان و اقوام ۲
فعالیت های فرهنگی و … ۲
جمع کل ۹:۳۰

می توان در پنج شنبه ها، برنامه عبادی و فعالیت های فرهنگی را با هم ترکیب کرد.

برنامه تعطیلات رسمی

برنامه مدت به ساعت
درس های فوق برنامه ۳
آشنایی با موضوع تعطیلی، مطالعه مناسب به مقتضای روزها ۲
شرکت در مراسم، برنامه های جمعی و جلسات، تعظیم شعائر ۴:۳۰

برنامه تابستان

فعالیت در مراکز فرهنگی

مطالعات مورد نیاز

مرور درس های گذشته

کسب آمادگی برای درس های سال آینده

اختصاص زمان بیشتر به ورزش و تفریح

و ……

برای مشاهده سایر تکنیک ها کلیک بفر مایید