شهاب مرادی هم یک طلبه است
شهاب مرادی یک روز درصفحه اینستاگرام خود اعلام کرد که نه هزار نفر در صف انتظار مشاوره با او هستند و از مخاطبان خود خواست تا پیشنهاد دهند که چگونه پاسخ آن ها را بدهد.
اقبال مردم به متخصصین همیشه از ملاک ها و نشانه های موفقیت افراد است. هرچه اقبال بیشتر باشد، معنایش نیاز بیشتر مردم به تخصص آن فرد و نشانه دانش و مهارت نیاز محور اوست. چه بسیار افرادی که دارای تخصص و دانش هستند اما ناشناخته باقی مانده اند و کسی از آن ها سراغی نمی یگیرد. دلیل آن دو چیز می تواند باشد. یا دانش و تخصص آن ها پاسخگوی نیازهای فعلی مردم نیست و با نیازهای آن ها مرتبط نیست و یا مهارت تبدیل دانش خود به پاسخ های روشن و شفاف و کاربردی را ندارد.
به نظر شما حجه الاسلام شهاب مرادی و یا امثال او که در مسیر طلبگی خود توانسته اند اقبال مردم را به دست آورند، چه کرده اند تا بتوانند امروز این جایگاه را پیدا کنند؟ آیا تنها فردی که در حوزه تربیت و خانواده دارای تخصص است، ایشان است؟ آیا متخصصین دیگری وجود ندارند تا در حوزه خانواده و تربیت فرزند به جامعه راه حل ارائه کنند؟
پاسخ روشنی وجود دارد که می تواند الگوی سایر طلاب برای پیمودن راه موفقیت باشد. اما قبل از آن باید بگوییم چه ضرورتی دارد که ما از این الگو تبعیت کنیم.
دینی که ما طلاب متکفل فهم درست ، تبلیغ و اقامه آن هستیم به معنای سبک زندگی الهی در هر عرصه و زمانه است. دین آمده است تا انسان را تربیت کند. رعایت اقتضائات زمانی و مکانی در فهم و تبلیغ دین از مسائلی بوده که فقها و علمای دینی به آن اهتمام داشته اند و کتاب ها و رساله های بسیاری در این حوزه به نگارش درآمده است. نمونه های بسیار زیادی در کلمات و فتاوای امام خمینی (ره) این مرجع وعالم بزرگ و روشن ضمیر دینی وجود دارد که به ما می فهماند در نظر گرفتن اقتضائات زمانه و نیاز جامعه می تواند درفهم دین و سپس تبیلغ آن اثر گذار باشد. مصداق روشن آن نیز فتوای ایشان در تبیین حکم شطرنج بر فرض تغییر موضوع است.
حرکت نیاز محور، درست به معنای رعایت اقئضائات مکان و زمان در فهم و تبلبغ دین است. آنچه امروزه و در ۴۰ سالگی حکومت اسلامی و در ابتدای گام دوم انقلاب از اهمیت فراوانی برخوردار است، ارائه پاسخ های روشن وشفاف دینی به مسائل امروز جامعه و نظام اسلامی حتی در سطح حکومت داری و اداره جامعه است.
مرحوم امام خمینی(ره) در توصیه به طلاب و فقها و عالمان دین به این مضمون فرموده اند، ما امروز نیاز به فقه عکاسی، فقه سینما و تئاتر، فقه محیط زیست و… داریم. و این جز به معنای ارائه پاسخ های روشن دینی در همه مسائل مبتلابه جامعه در هر عرصه و زمانه نیست.
تا زمانی که ما در تحصیل علوم دینی در حوزه های علمیه به دانش موجود در درس و بحث اکتفا کنیم و به دنبال تحصیل علوم بین رشته و روزآمد و مطابق نیازهای کنونی جامعه نرویم و همچنین برای تبدیل دانش و علوم دینی به پاسخ های متناسب با نیازهای فعلی جامعه، مهارت لازم را کسب نکنیم، به راستی نتوانسته ایم رسالت طلبگی خود را به انجام برسانیم.
استاد رحیم پور ازغدی در جمع اساتید فقه و اصول حوزه علمیه فرموده اند: امروزه سوالات بسیار زیادی در حوزه مسائل و معضلات جامعه وجود دارد که بسیاری از مراجع و فقها نیز به ارائه پاسخ روشن، دقیق و صحیح دینی نپرداخته و صرفا قواعد کلی فقهی و راه حل های کلی را ارئه فرموده اند. در حالی که ما مطابق روایات و همچنین براهین خاتمیت و جامعیت دین، می دانیم که دین برای باز کردن بن بستها و گره های کور آمده است و هیچ بن بستی در اسلام وجود ندارد.
به راستی چه کسی متکفل شناخت دین، تبلیغ و اقامه آن در جامعه کنونی است؟ آیا جایی غیر از حوزه های علمیه باید بیاید و این خلا بزرگ را نیز پر کند. سبک زندگی در دنیای کنونی مدعیان بسیار زیادی دارد. اما ما به عنوان طلاب حوزه های علمیه ادعا کرده ایم که آخرین، اصیل ترین، جامع ترین و بهترین سبک زندگی را در چنته داریم. ولی برای دردها و نیازهای جامعه نسخه کاربردی نداریم. در این صورت نسخه های کاربردی که در درجه های بعدی قرار دارد جایگزین نسخه شفابخش دین خواهد شد و طبیعتا طلاب نیز جایگاه خود را به عنوان متولیان عرضه سبک زندگی از دست خواهیم داد.
همین حالا که در حال نگارش این سطور هستم همزمان برنامه آئینه خانه را میبینم و باز به این سوال می اندیشم که به راستی چه عاملی موجب موفقیت جناب مرادی شده است و از مجری برنامه می شنوم که خطاب به ایشان می گوید: همین ارتباط خوب شما با مردم است که مردم شما را دوست دارند و به سمت شما گرایش دارند. و چه کم هستند روحانیونی که مثل شما با مردم ارتباط داشته باشند.
ضروری است و راه فراری از آن نیست که ما هم بیاندیشیم، راه برقراری ارتباط با مردم در این زمانه چیست؟ راه مناسب عرضه سبک زندگی به جامعه چیست؟ برای عرضه دین به جامعه و پاسخ به سوالات مهم آن ها به چه دانش و مهارتی نیاز داریم؟
پاسخ به این سوالات سرنوشت طلبگی ما را دچار تغییر و بهبود خواهد کرد. موفق و موید باشید.
در این مقاله میخواهیم راهکارهایی برای طلاب درونگرای شهودی(IN) برای تقویت عملگرایی و غلبه بر ترس از شکست را، ارائه و بررسی کنیم.
چرا مهم است عمل گرا باشیم؟
بسیاری از اوقات برای برخی از ما پیش آمده که درگیر افکار مختلفی شدهایم و به عبارتی در دام چرخه افکار تمامنشدنی افتادهایم.
گاهی اوقات بیرون آمدن از این چرخه افکار مثل افتادن در یک هزارتوی پیچدرپیچ است که به نظر میرسد رهایی از آن غیرممکن است.
گیر افتادن در چرخه افکار و خیالات میتواند مانع عملگرایی ما شود و میزان کار مفید و مؤثری که میتوانیم در طول روز انجام دهیم را کاهش دهد.
وقتی ما کمتر احساس مفید بودن میکنیم، رفتهرفته احساسات منفی هم بر زندگی ما سایه میاندازد و نسبت به خودمان و زندگی احساس بدی پیدا میکنیم.
با افزایش این احساس بد، ترجیح میدهیم به افکار و خیالاتمان ادامه بدهیم و اینجاست که یک چرخه باطل و معیوب شکل میگیرد که باعث میشود هم زمان را از دست بدهیم، هم بعدها حسرت این را بخوریم که چرا آن موقع که میتوانستیم، کار مفیدی انجام ندادیم.
واضح است که این چرخه تمامنشدنی از افکار و تحلیلها جایی باید شکسته شود و لازم است جایی دست به عمل بزنیم و کار مفیدی انجام دهیم.
در واقع باید تعادل مناسبی میان تحلیلگری و عملگرایی ایجاد کنیم و مراقب باشیم سهم هرکدام را بیمورد زیاد نکنیم.
فکر کردن زیاد، بدون اقدام باعث از دست رفتن زمان و ایجاد پشیمانی است و بر عکس، عمل کردن بدون اینکه اقداماتمان را تحلیل و ارزیابی کنیم، کار کردنِ بیمورد و اضافه است.
حتی در کلام ائمه هم میتوانیم به وفور بیابیم که ایشان سفارش به عمل کردن نموده اند.
پیامبر اکرم (ص) می فرمایند:
“بعضی از گناهان به وسیله نماز و صدقه هم آمرزیده نمی شوند. سوال شد یا رسول الله!پس چه چیز موجب آمرزش آن است؟فرمود : جدیت و تلاش در طلب معیشت”
در این سری از مقاله قصد داریم این موضوع را بررسی کنیم که برای رهایی از چرخه افکار و ترس از شکست چه اقداماتی میتوان انجام داد.
قبل از اینکه راهکارها را با هم بررسی کنیم لازم است بگوییم مهمترین و اصلیترین پیشنهاد ما در این زمینه، تقویت «عملگرایی» و خاصیت اقدام کننده بودن است.
میخواهیم ببینیم چه عواملی مانع عملگرایی ما میشود تا بتوانیم با این عوامل مقابله کنیم و کنترل افکارمان را در دست بگیریم.
-
کاری انجام دهید، قدمی بردارید، حتی کوچک و ناچیز!
یکی از لذت های بزرگ زندگی هر شخص کسب دستاورد است. از نظر ذهنی، وقتی کاری را انجام میدهیم، مقداری دوپامین در مغز ترشح میشود که به ما احساس خوبِ مفید بودن میدهد و ما را ترغیب به انجام کارهای بیشتر و به دست آوردن اهداف بزرگتر میکند.
خصوصاً اگر از قبل برای کاری یا برای به دست آوردن هدفی برنامهریزی کرده باشیم و اکنون با تلاش و پیگیری، موفق به انجام آن شده باشیم، سطح دوپامین در مغز افزایش مییابد و باعث میشود احساس بسیار خوبی نسبت به خودمان داشته باشیم.
بنابراین انجام دادن کارها (تمام کردن یک کار) برای ما لذتبخش است و بعد از آن احساس خوبی خواهیم داشت.
البته نباید فکر کنید که این کار حتما باید خیلی بزرگ و سخت و دستنیافتنی باشد. نه! سادهترین و کوچکترین کارها هم همین خاصیت را دارند. وقتی انجامشان میدهیم، احساس رضایت درونی داریم.
البته طبیعی است که هرچقدر هدف بزرگتر و پر چالشتر باشد، رسیدن به آن هم لذت بخشتر است و سطح بالاتری از دوپامین را در بدن آزاد میکند.
اما به هر حال، برای رها شدن از چرخه افکار منفی و کم کردن احساس ناخوشایند (و احتمالاً افسردگیِ ناشی از آن) لازم است از کم شروع کنیم.
با انجام کارهای کوچک شروع کنید و بلافاصله دوپامین در بدن شما شروع به ترشح میکند و رفتهرفته حس و حال بهتری خواهید داشت.
کارهای کوچک مثل مسواک زدن، تمیز کردن و گردگیری اتاق، مرتب کردن کمد یا میز کار، ظرف شستن و کارهایی مثل این. که هم کم دردسر هستند و هم سریعاً قابل انجامند.
اگر میخواهید از چرخه افکار رها شوید، باید بلند شوید. از رختخواب بیرون بیایید، از جایتان بلند شوید و کاری انجام دهید. حتی اگر کار کوچکی باشد.
۲.از آزمون و خطا نترسید
یکی از مهمترین جنبههای دست به کار نشدن، بحث کمالگرایی در افراد است. در واقع عاملی که باعث میشود به راحتی خودمان را توجیه کنیم و کاری انجام ندهیم و ایدههایی که در ذهن داریم را عملی نکنیم، همین بحث کمالگرایی است.
یکی از راههای غلبه بر کمالگرایی این است که قبول کنیم کاری که با استاندارد خوب انجام میشود، بسیار ارزشمندتر و بهتر از کاری است که با استاندارد فوقالعاده، انجام نمیشود!
امام علی علیه السلام می فرمایند:
لاتطلب سرعه العمل و اطلب تجويد فان الناس لا يسئلون فيم فرغ من العمل انما يسئلون عن جوده صنعه:
هيچگاه سعي نکن که کار را با عجله به پايان رساني بلکه تلاش کن تا آنرا خوب انجام دهي چون مردم نمي پرسند که در چه مدت اين کار را انجام دادي؟ بلکه از کيفيت آن سئوال مي کنند.
خیلی صبر نکنید تا در یک کار به مهارت و توانمندیِ استثنایی برسید و بعد برای آن کاری انجام دهید! این اشتباه است. وقتی احساس میکنید میتوانید یک خروجی با استاندارد قابل قبول تولید کنید، این کار را انجام دهید.
مزیت این کار این است که استاندارد قابل قبول را میتوانید رفتهرفته بهتر کنید. اما اگر دست روی دست بگذارید تا روزی به استاندارد مورد نظر خودتان برسید، تجربه نشان داده که آن روز هیچ موقع نخواهد رسید!
بهترین راه برای مقابله با ذهنیت «هنوز به اندازه کافی خوب نیستم.» این است که مستقیماً و بدون اتلاف وقت، با چیزی که از آن میترسید مواجه شوید. هنوز به اندازه کافی خوب نیستید؟ اشکالی ندارد، دست به کار شوید و یک خروجیِ ملموس ایجاد کنید. رفتهرفته همان را بهتر کنید تا به استاندارد مورد نظرتان برسد.
هیچ کاری در «ذهن» شما به درجه و استاندارد قابل قبول نمیرسد.
در مقاله بعدی با عنوان تقویت عمل گرایی سه راهکار دیگر برای عمل گرایی و تقویت آن را بررسی خواهیم کرد.
شما هم می توانید تجربیات و نظرات خود را با ما به اشتراک بگذارید و اگر نمونه واقعی از موارد ذکر شده را در زندگی خود داشته اید بیان کنید.
برای مشاهده سایر مقالات MBTI کلیک کنید
مشاوره تحصیلی : انسان در طول زندگی خویش همواره در حال انتخاب است. اما اهمّیّت همه ی انتخاب ها به یک اندازه نیست؛ برخی بسیار مهم و برخی کم اهمیت هستند! انتخاب های مهم در تعیین سرنوشت افراد تاثیر بسزایی دارند. یکی از انتخاب های مهم انتخاب رشته ی تحصیلی در دوره ی متوسطه است.
اهمیت انتخاب رشته بدان جهت است که انتخاب رشته در دوره ی متوسطه با انتخاب رشته در دانشگاه مرتبط می باشد و رشته ی دانشگاهی فرد را برای انتخاب شغل خاصی آماده می کند و شغل هر فردی نیز از جنبه های مختلف بر زندگی وی تاثیر زیادی دارد و در واقع «انتخاب رشته، انتخاب راه زندگی است».
مهم این است که فرد آگاهانه و بر اساس ملاک ها و معیارهای صحیح، رشته ی خود را انتخاب نمایند. زیرا انتخاب درست :
موفقیت تحصیلی، رضایت شغلی، پیشرفت در کار، کسب در آمد، لذت از زندگی، موقعیت اجتماعی و شکوفایی استعدادهای فرد را بدنبال دارد و در مقابل انتخاب نادرست به افت تحصیلی، شکوفا نشدن استعدادهای فرد، هدر دادن سرمایه ی گرانبهای عمر، عدم رضایت شغلی و سرخوردگی فرد منجر می شود.
برخی افراد به دلیل انتخاب رشته ی نادرست در سال دوم یا سوم مجبور به تغییر رشته می شوند؛ شاید تعجب آور باشد اما دانشجوی مقطع کارشناسی ارشد هم بوده که از رشته ی تحصیلی خود رضایت نداشته و پس از ۵ تا ۶ سال تحصیل در دانشگاه تصمیم گرفته که مجددا در آزمون سراسری شرکت کند و در رشته ی دیگری ادامه ی تحصیل دهد و این یعنی هدر دادن عمر!
ملاک های انتخاب رشته :
در انتخاب رشته باید به دو اصل اساسی توجه داشت:
الف) شناخت خود
ب) شناخت رشته های دانشگاهی.
اگر در انتخاب رشته ی تحصیلی این دو اصل به طور همزمان مورد توجه قرار گیرد نتیجه ی آن موفقیت تحصیلی و در نهایت رضایت شغلی خواهد بود که این امر در زندگی هر فردی بسیار مهم است. در اینجا هر یک از اصول اساسی انتخاب رشته را به صورت جداگانه مورد بررسی قرار می دهیم :
الف ) شناختِ خود
۱- شناخت رغبت و علاقه ی خود : یکی از عوامل مهم در انتخاب رشته، شناخت رغبت و علاقه ی دانش آموز می باشد. رغبت به معنای میل و اراده است و علاقه یعنی به دل دوست داشتن! رغبت بالا به یک رشته ی تحصیلی باعث پشتکار، جدیت، و لذت بردن از زندگی می شود. برای مشخص شدن این موضوع از دانش آموزان آزمون رغبت سنج استرانگ شغلی به عمل می آید.
۲- شناخت استعداهای خود : استعداد از یک نظر یعنی «توانایی بالقوه ای که فرد را برای انجام دادن کار آماده می کند». اگر رشته ی تحصیلی متناسب با استعداد فرد باشد، امکان رشد و شکوفایی استعداد های نهفته فرد فراهم می شود و موفقیت تحصیلی و شغلی را بدنبال خواهد داشت. برای مشخص شدن استعداد دانش آموزان نیزآزمون تشخیص استعداد تحصیلی که شامل ۱۱ خرده آزمون می شود انجام می شود.
۳- شناخت سوابق تحصیلی خود : اینکه دانش آموز در درس های مرتبط با رشته ی تحصیلی مورد علاقه ی خود چه نمراتی کسب کرده به شناخت توانایی های فرد برای انتخاب رشته کمک می کند. سوابق تحصیلی در واقع توانایی دانش آموز را در درس های مختلف نشان می دهد و این مساله در انتخاب رشته مهم است.
۴- شناخت ارزش های خود : ارزش ها یعنی آنچه در تحصیل و شغل آینده برای شما اهمیت دارد. هدف شما از انتخاب رشته و در نهایت انتخاب شغل چیست؟ ارزش های شما کدام است؟ درآمد، شهرت، خدمت، استقلال در کار، امنیت کار، مسوولیت، موقعیت اجتماعی و … یا ترکیبی از اینها؟!
۵- شناخت تیپ شخصیتی خود : تیپ شخصیتی افراد در ارتباط با نوع مشاغل مهم است. جان هالند معتقد است می توان افراد را در یکی از شش تیپ واقعگرا، جستجوگر، هنری، اجتماعی، متهور، و قراردادی طبقهبندی کرد. وی برای هر کدام از این تیپ های شخصیتی شغل های خاصی پیشنهاد می کند. به عنوان مثال تیپ واقع گرا اشخاصی هستند که توانایی بدنی و مکانیکی دارند، ترجیح می دهند با اشیاء ماشینها، ابزارها، گیاهان، حیوانات کار کنند و در فضای باز باشند. شغل های مناسب این تیپ مکانیک – ساخت و تولید، کامپیوتر – سخت افزار ، ورزشکاری، نظامی گری، صنعت و کشاورزی، خدمات حفاظتی، و … می باشد.
و سرانجام اینکه به تعبیر مولوی: «هر کسی را بهر کاری ساختند/ میل آن را در دلش انداختند».
ب) شناخت شاخه ها و رشته های تحصیلی :
برای انتخاب رشته ی تحصیلی، داوطلب شخصا بایستی نسبت به رشته های مختلف یک شناخت نسبی داشته باشد. انتخاب رشته ی تحصیلی حق مسلّم هر فرد است ولی از این حق باید آگاهانه، مسوولانه و با مشورت از دیگران استفاده نماید. به طور معمول هر فردی، شغل یا مشاغل خاصی را برای آینده ی خود در ذهن می پروراند؛ یکی مهندسی، یکی پزشکی، یکی حقوقدان و… بنابراین رشته ای که فرد انتخاب می کند باید با شغل مورد علاقه اش همسویی داشته باشد.
در رابطه با شناخت رشته ی تحصیلی، باید به چند سوال اساسی پاسخ داد :
۱- ماهیت رشته چیست؟ یعنی اینکه این رشته در باره چه موضوعی و چه مسایلی بحث می کند؟ آیا این رشته مورد علاقه ی وی می باشد؟
۲- توانایی های علمی مورد نیاز برای تحصیل در این رشته چیست؟ آیا او این توانایی ها را دارد؟ سوابق تحصیلی وی تایید کننده این توانایی ها می باشد؟
۳-توانایی فارغ التحصیلا ن این رشته چیست؟ یعنی فرد پس از فارغ التحصیلی چه کارهایی می تواند انجام دهد؟ آیا او این کارها را می تواند انجام دهد و به آن ها علاقه مند است؟ ارزش ها و تیپ شخصیتی وی با این رشته هماهنگی دارد؟
۴- بازار کار این رشته «به طور نسبی» چگونه است؟ گسترده یا محدود است؟ در همه جا کار هست یا در مناطق خاصی باید کار کرد؟ آیا نیاز به سرمایه ی زیاد دارد یا با سرمایه ی اندکی می توان کار کرد؟ فرد تا چه اندازه می تواند به طور مستقل کار کند؟ صرفا دولتی است؟ یا به طور خصوصی هم می توان کار کرد؟ یا به هر دو شکل می توان مشغول به کار شد؟
۶- شرایط ادامه تحصیل در این رشته چگونه است؟ تا چه مقطعی می خواهد و می تواند ادامه ی تحصیل دهد؟
بهترین راه انتخاب رشته ی تحصیلی آن است که دانش آموز بتواند بین «خود» و «رشته» یک نوع هماهنگی برقرار نماید. یعنی خود را بشناسد (شناخت خود) و در کنار آن ویژگی های رشته ی تحصیلی هم بشناسد (شناخت رشته) و بررسی نماید که آیا شاخه و رشته ی تحصیلی با علاقه، استعداد، سوابق تحصیلی، ارزش ها و تیپ شخصیتی وی هماهنگ می باشد یا نه؟! شناخت ویژگی های شخصی و ویژگی های رشته و ایجاد هماهنگی بین این دو اصل مهم، نتایج ارزشمندی بدنبال خواهد داشت که عبارتند از :
۱- موفقیت تحصیلی ۲- رضایت شغلی
رزاق خواجه زاده – مشاور تحصیلی
برای مشاهده دیگر مقالات رشته شناسی کلیک کنید
خودشناسی آغاز دانش و معرفت است”؛ این سخن معروف را اغلب به سقراط نسبت میدهند. اما دقیقا منظور از “خودشناسی” چیست؟
در این مقاله به ۶ اصل خودشناسی که به شناسایی شخصیت خود کمک میکند، میپردازیم. چنانکه که زندگی روزانه خود را میگذرانید، میتوانید به دنبال سرنخهایی برای این بنا کنندۀ مهم خود باشید.
چرا خودشناسی مهم است؟
مزایای خودشناسی
شاید واضح باشد، اما اینجا بطور خلاصه به چند دلیل که ممکن است شما بخواهید طبیعت خود را بشناسید، اشاره میکنیم:
خوشحالی؛ زمانیکه بتوانید بیان کنید که چه کسی هستید، خوشحالتر خواهید بود. علاوهبراین، بیان خواستههایتان باعث میشود که بدانید چه میخواهید.
تضاد درونی کمتر؛ هنگامیکه اعمال بیرونی شما با احساسات و ارزشهای درونیتان مطابق باشد، درگیریهای درونی کمتری خواهید داشت.
تصمیمگیری بهتر؛ هنگامیکه خود را بشناسید، میتوانید انتخابهای بهتر را در مورد همه چیز انجام دهید. از انتخابهای کوچک مانند انتخاب لباس گرفته تا انتخابهای بزرگ مانند انتخاب شریک زندگی. شما میتوانید راه حلهایی برای حل مشکلات متنوع زندگی خود داشته باشید.
خود کنترلی؛ هنگامیکه خود را بشناسید، میدانید که چه چیزی به شما انگیزه میدهد تا در برابر عادتهای بد مقاومت کنید و عادتهای خوب را توسعه دهید. شما بصیرت خواهید داشت تا بدانید کدام احساسات و ارزشها نیروی ارادۀ شما را فعال میکنند.
مقاومت در برابر فشار اجتماعی؛ هنگامیکه ارزشها و اولویتهای خود را بشناسید، کمتر احتمال دارد “بله” بگویید زمانیکه که میخواهید “نه” بگویید.
تحمل و درک دیگران؛ آگاهی از نقاط ضعف خود به شما در همدلی و درک دیگران کمک میکند.
سرزندگی و لذت؛ خود حقیقیتان بودن به شما کمک میکند سرزندهتر باشید و تجربیات زندگیتان را غنیتر، بزرگتر و هیجانانگیزتر میکند.
اکنون که متقاعد شدهاید که خودشناسی ارزشمند است، به نشانههای VITAL خودشناسی میپردازیم:
حروف کلمۀ VITALS مخفف ۶ بنا کندۀ شماست:
ارزشها (V = Values)
ارزشها مانند “کمک به دیگران”، “خلاقیت”، سلامتی”، “تامین مالی” و … راهنماییهایی برای تصمیمگیری و انگیزه برای اهداف هستند. تحقیقات نشان میدهند که تنها فکر کردن ویا نوشتن ارزشها باعث میشود فعالیتهای سالم انجام دهیم. براساس آزمایشهای روانشناسی انگیزهای که ارزشهای ارزنده ایجاد میکنند، به شما را در ادامۀ مسیر کمک میکنند حتی اگر خسته باشید. اگر انگیزه میخواهید، ارزشهای خود را بشناسید!
علایق (I = Interests)
علایق شامل احساسات، سرگرمیها و آنچه که توجه شما را در دورۀ زمانی پایدار به خود جلب میکند، است. برای کشف علایقتان، این سوالات را از خودتان بپرسید: به چه چیزی توجه میکنید؟ دربارۀ چه چیزی کنجکاوید؟ چه چیزی برایتان مهم است؟ وضعیت ذهنی متمرکز برای علاقه به چیزی، زندگی را خرم و سرزنده میکند و میتواند شما را در عمیق ترین احساسات راهنمایی کند. بسیاری از مردم حرفۀ خود را براساس علاقۀ شدید به چیزی ساختهاند.
فطرت (T = Temperament)
فطرت ترجیحات و اولویتهای ذاتی شما را توصیف میکند. آیا انرژی خود را از تنهایی (خویشتن گرای) بازسازی میکنید یا از بودن با دیگران (برون گرای)؟ آیا خودتان برنامهریزی میکنید یا از رد پای دیگران میروید؟ تصمیمات خود را بیشتر براساس احساسات میگیرید یا براساس تفکرات و واقعیات؟ جزئیات را ترجیح میدهید یا ایدههای بزرگ؟ دانستن پاسخ سوالات فطرتی مانند اینها میتواند به شما در گرویدن به مسیری که میتوانید رشد کنید و در دوری از مسیری که موجب پسرفتتان میشود، کمک کند.
فعالیتهای بیوقفه (A = Around-the-Clock Activities)
این متد به زمانی اشاره دارد که شما دوست دارید کاری را انجام دهید. آیا فرد صبح هستید یا فرد شب؟ برای مثال، در چه زمانی از روز انرژیتان در اوج است؟ اگر فعالیتهای خود را زمانیکه در بهترین حالت هستید انجام دهید، به بیولوژی ذاتی خود احترام گذاشتهاید.
ماموریت زندگی و اهداف پرمعنی (L = Life Mission and MeaningfulGoals)
“مهمترین رویداد زندگیتان چیست؟” این سوالی بود که یک مشاور شغلی از مراجعهکنندگان خود میپرسید. زنی ۴۰ ساله با چشمانی پر از اشک این چنین پاسخ داد: “برای من مراقبت از پدرم که بستری شدن در بیمارستان را نمیپذیرد بطور باور نکردنی مهم است. من میتوانم کنارش باشم و هنگام مرگ دستش را بگیرم.” هنگامی که او درمورد روزهای سخت آخر زندگی پدرش حرف میزد، آهی کشید و متوجه شد که میخواهد پرستار بیمارستان باشد.
شما نیز این سوال را از خودتان بپرسید. میتوانید سرنخهایی از شخصیت پنهان، حرفه و رضایت زندگی خود کشف کنید.
نقاط قوت (S = Strengths)
نقاط قوت فقط شامل تواناییها، مهارتها و استعدادها نیست بلکه همچنین شامل تواناییهای شخصیتی مانند صداقت و وفاداری، احترام به دیگران، عشق به یادگیری، هوش هیجانی، عدالت و … است. شناخت نقاط قوت خود یکی از پایههای اعتماد به نفس است. عدم توانایی شناخت قدرتهای بالای خود شما را در مسیر عزت نفس پایین قرار میدهد. فردی که “خوب عمل میکند” باشید، به تعاریف گوش دهید و به مهارتهایی که میتواند سرنخهایی برای نقاط قوتتان باشد، توجه کنید. همچنین، شناخت نقاط ضعف خود به شما کمک میکند تا درمورد چیزهایی که در آنها خوب نیستید، با خود صادق باشید. شما ممکن است تصمیم بگیرید روی نقاط ضعف خود کار کنید و یا سعی کنید آنها را بخش کوچکی از زندگی شخصی و شغلی خود قرار دهید.
با خود رو راست باشید
حتی اگر نشانههای VITAL خود را بشناسید، سخت است که با خود رو راست باشید زیرا شما دائما در حال تغییر هستید و ارزشهای اجتماعی با خود شما مقابله میکند.
Gretchen Rubin، نویسنده عادات مشترک، در یکی از سخنان خود میگوید:
حکم اول من “Gretchen بودن” است. شناخت خودم خیلی سخت است. من کاملا گیج شدهام از اینکه آنچه آرزو میکنم هستم و یا آنچه فرض میکنم هستم، که درک آنچه که واقعا درست است را از دست دادهام.
برای همۀ ما خودمان بودن از آنچه در حقیقت است، راحتتر بنظر میرسد! اما چند نشانه وجود دارد. هنگامی که یک مورد از نشانههای VITAL خود را کشف میکنید، احساس هیجان به شما دست میدهد. فعالیت براساس خودشناسی به شما انرژی میدهد و انرژیتان را ذخیره میکند. آزادانهتر و قدرتمندتر احساس میکنید، زیرا دیگر مدت زمان طولانی را برای اینکه چگونه باید احساس، فکر و عمل کنید، صرف نمیکنید.
برای مشاهده دیگر مقالات خودشناسی کلیک کنید
در مورد اهمیت خود شناسی سخن های بسیاری از بزرگان علم روانشناسی گفته شده تا جایی که به قول سقراط خودشناسی آغاز دانش ومعرفت است. اما ما که با تمام وجود به فرستادگان الهی باور داریم و دل در گروی کلام خدا و معصومین علیهم السلام داریم، یک توصیه قرآن و یک اشاره از سوی اولیای خدا ما را بس است تا حتی بدون پی بردن به فواید خودشناسی که در نهایت به خودمان بازمی گردد، این در گرانبها را جستجو کرده و در پی علم و یقین به خود باشیم.
توصیه قرآن به سیر در آفاق و انفس و کلمات گهربار امیرمومنان علی علیه السلام در رابطه با خودآگاهی حجت را بر ما تمام کرده است. ایشان در کلام کوتاه و پرمغزی می فرماید:
((معرفه النفس انفع المعارف؛ خودشناسى سودمندترين دانش هاست.))
و ما می دانیم که اگر شناخت و آگاهیِ سودمندتری وجود داشت حضرت نمی توانست اسم تفضیل را در خودشناسی به کار ببرد. ایشان همچنین در مورد مذمت عدم توجه به شناخت خود می فرماید:
((لاتجهل نفسك فان الجاهل معرفة نفسه جاهل بكل شىء؛ نسبت به خويشتن خود نادان مباش زيرا كسى كه به شناخت خويش نادان است به همه چيز نادان است.))
شاید مهمترن دلیل این توصیه های صریح و مکرر که در منابع دینی نمونه های زیادی از آن مشهده می کنیم این باشد که شناخت و آگاهی ریشه تمام تغییر رفتارهای ماست. کافی است تا به یک مثال ساده توجه کنیم تا بدانیم چگونه آگاهی موجب تغییر رفتار می گردد. وقتی اطلاع از سرمای هوا موجب تعویض لباس شما می شود و یا خبردار شدن از باریدن باران شما را وادار به برداشتن چتر می کند، آگاهی از پیچیدگی های روحی و جسمی شما موجب چه تغییر رفتارهایی در شما خواهد شد؟؟
در مقاله ضرورت انتخاب آگاهانه دانستید که ما انتخاب بزرگی در پیش داریم که باید کاملا آگاهانه صورت گیرد و چنانچه به آن بی توجهی کنیم عواقب غیر قابل جبران ناشی از آن در ناکامی ما موثر خواد بود. و همچنین گفتیم که یکی ار مهمترین مراحل انتخاب آگاهانه خودشناسی است. وقتی از این منظر به خودشناسی نگاه می کنیم که قرار است زمینه انتخابی بزرگ و سرنوشت ساز را برای ما فراهم کند، اهمیت آن برای ما بیش از پیش نمایان می گردد. پس بیایید از جهتی به خود شناسی بپردازیم که بیشترین تاثیر را در انتخاب رشته تحصیلی دارد.