1

معنویت در حوزهبررسی برداشتی اشتباه از واقعیت و چیستی معنویت در حوزه های علمیه
این مطلب را با چند سوال مهم شروع می کنیم که شاید بتوان آن را یک برداشت اشتباه و رایج در میان مردم نامید. آیا می توان با ورود به حوزه فردی معنوی شد و به خودسازی پرداخت؟ آیا می توان با هدف خودسازی و بالا بردن سطح معنویت و خوب بودن و خوب ماندن وارد حوزه شد؟ آیا در حوزه علمیه، درس اخلاق و معنویت داده می شود و افرادی که وارد حوزه می شوند، بعد از مدتی به گونه ای، فردی زاهد پیشه و سالک الی الله شده و می توانند بعنوان یک مرجع اخلاقی هدایتگر مردم باشند؟
در پاسخ این سوالات مهم و این تصویر اشتباه از حوزه علمیه به چند نکته اشاره می کنیم:
– حوزه علمیه یک سازمان آموزشی است که در طول زمان تحصیل در آن همانند مراکز تحصیلی دیگر، دروسی آموزشی ارائه می شود. تنها فرق آن، مدل دروس و علومی است که ارائه می گردد. اما سوال اینجاست که صرفا با آموزش تئوری علوم ابزاری برای شناخت دین، مانند صرف و نحو منطق و … افرادی که آموزش می بینند باید اخلاق و معنویت را به صورت عملی فراگرفته باشند؟
– اگر چنین برداشتی صحیح باشد که هر کس به حوزه بیاید، فردی معنوی و سالک می شود، بی اخلاقی هایی که از برخی حوزویان دیده می شود، چگونه قابل توجیه است؟
– ما می دانیم که درس اخلاق در حوزه علمیه به عنوان یک متن آموزشی غیر اصلی است. هرچند برخی مدارس علمیه و مدیران آن، کلاس هایی را صرفا بعنوان درس اخلاق به صورت تئوری و دروس جنبی جزء برنامه درسی آورده اند. و جلسه درس اخلاق نیز هر هفته در روزهای پنجشنبه و در برخی مدارس همه روزه در صبحگاه ها برگزار می شود.
– از طرفی این نتیجه گیری که با توجه به این مطالب، حوزه علمیه هم جایگاه مناسبی برای تقویت معنویت و اخلاق نیست و باید بدنبال راهی دگر بود نیز اشتباه است. چرا که افراد زیادی را می توان نام برد که از همین حوزه های علمیه به مراتب عالی نزد خدای متعال رسیده اند و دستگیری های زیادی از افراد جامعه کرده اند. زیرا حوزه علمیه زمینه را برای رشد معنویت در طلاب فراهم نموده است. اما تضمینی برای تحقق آن در افراد نخواهد داد.
اما نکته مهم تر از آن و حرف اصلی این نوشته این است که تفاوت دیدگاه و جهان بینی درباره حوزه علمیه، رابطه مستقیم و الاکلنگی با نتیجه موفقیت و عدم آن دارد. اگر حوزه علمیه را مکان مقدسی که تنها در آن به عبادت پرداخته و طریق سلوک در آن آموزش داده می شود، تصور کنید، با ورود به آن و روبرو شدن با غیر این موارد، دچار ضعف عقیده شده و اهداف آرمانی خود را یک شبه به باد خواهید داد ولی اگر حوزه علمیه را بعنوان مکانی علمی و آموزشی دانسته که در کنار آن، بستری مهیا و بکر برای پیدا کردن راه رسیدن به ذات اقدس الهی و تقویت اخلاق و معنویت است، قطعا قدم در مسیر بزرگانی گذاشته اید که با وجود تحصیلات عالی و تحمل رنج بسیار در کسب اجتهاد علمی، از سجایای اخلاقی و عرفانی زیادی برخوردار بوده اند و وظیفه طبابت روح را به نحو احسن به انجام رسانیده اند.
این را باید دانست که خوب و بد در همه جای دنیا وجود دارد. از موجودات بی جان گرفته تا حیوانات و گیاهان. از انسان ها در خانواده گرفته تا محل کار. به طور مثال دکتر خوب و بد در همه جا وجود دارد. یک دکتر مانند پروفسور سمیعی و یا دیگر دکترها که جهان در حیرت آنها هستند و بعضی دکترها نیز هستند که چه بسیار بیمارانی که از دستشان گله مند و نالانند. حوزه علمیه هم همینطور است. هم طلبه و آخوند بد و ناشایست داریم و هم طلاب موفق و با اخلاق و معنوی که نام بردن آنها جای دیگر دارد.
این مطلب را بایستی آویزه گوشمان کنیم که: حوزه علمیه وظیفه اش انسان خوب ساختن نیست. وظیفه اش خدمتگذار برای دین ساختن است. و قرار نیست که هر کس به حوزه علمیه آمد انسان خوبی شود. همانطور که هر کس به کلاس شنا می رود قرار نیست که غرق نشود. آن کسی خوب شنا می کند و غرق نمی شود که خودش تلاش کند. طلبه ها نیز اینگونه اند. درست است که برای رشد معنویت در حوزه بستری بسیار متعالی فراهم است اما این بستر فقط برای کسانی کارآمد است که خودشان دست به کار شده اند.
البته توصیه های معنوی بسیاری از بزرگان حوزه به طلاب شده است که با بکار گیری اینها می توان طلبه ای معنوی بشویم. برای مطالعه بیشتر می توانید به کتابهایی همچون سیمای آرمانی یک طلبه، منیه المرید، آفات الطلاب و آداب الطلاب و…. مراجعه کنید.




دیدم که میگم

معرفی یک مدرسه علمیه به زبان آدمیزاد

دیدم که میگم! آخه هر وقت از در مدرسه میرم بیرون یا میام تو و عکس العمل مردم رو نگاه می کنم، کنجکاوی رو تو نگاهشون می بینم که خیلی دوست دارن بدونن تو مدارس علمیه چه خبره؟ مدرسه علمیه چه جور جاییه؟ کلاس هاش چه شکلیه؟ اصلا این حجره که میگن چه جوریاس؟ و خیلی سوالهای دیگه که افرادی که تا حالا پاشون رو تو مدارس علمیه نذاشتن جوابشو نمی دونن.

این شد که تصمیم گرفتم مدارس علمیه رو با چندتا عکس براتون معرفی کنم. خدارو چه دیدی شاید شما هم یه روز خواستین توی همین مدرسه ها روزگار بگذرونین و جزء سربازای امام زمان(عج) بشین.

هر مدرسه علمیه از بخشهای مختلفی تشکیل میشه. این موارد که خدمتتون معرفی می کنم در اکثر مدارس وجود داره. البته طبیعیه که بعضی از مدارس یه چیزایی بیشتر دارن و برخی هم یه چیزایی کمتر. بعضی از اونا به خاطر وجود موقوفه های متعدد و درآمد خوب؛ امکانات بیشتری دارن و بعضی های دیگه به خاطر همت بلند مسئولانش و تلاش مضاعفی که داشتن کیفیت و معنویت بیشتری دارن. هرکدوم هم به نحو خاصی و قوانین مختص به خود اداره میشن که بیشتر منوط به عقاید و سلایق مدیر و دیگر مسئولان مدرسه است، البته ناگفته نماند که همه این مدارس زیر نظر مرکز مدیریت و با اشراف کامل اونجا فعالیت می کنن که این خودش موجب وحدت رویه در کلیت برنامه هاست.

بگذریم! مهمترین بخش هر مدرسه علمیه کلاسهای درس اونجاست که به اونها مَدرَس هم میگن. این کلاسها معمولا مزین به نام علماء و شهدای بزرگ روحانیت است. بعضی از مدارس دراین کلاسها صندلی های تک نفره با دسته های تاشو گذاشتن و برای اساتید هم یک میز و صندلی مجزا قرار دادن و یک تخته سیاه یا سفید هم طبق معمول همه کلاسهای دنیا روی دیوار نصب شده. البته در خیلی از مدارس علمیه خبری از میز و صندلی نیست و طلاب به همراه استاد در فضایی صمیمانه روی زمین میشینن و همین امر موجب قرابت بیشتری بین استاد و شاگرد میشه.

در همه مدارس علمیه یک سالن چند منظوره وجود داره که استفاده های متعددی از اون میشه. هر روز صبح، همه طلاب در ساعت معینی در اونجا جمع میشن ومراسم صبحگاه برگزار می کنن. بعضی از کلاسهای پرجمعیت رو در این مکان برگزار می کنن. ظهر ها نماز جماعت هم در همین  مکان برگزار میشه و در مدارسی که طلاب ناهار را دسته جمعی میل میکنن بعد از نماز سفره هارو هم در همین جا پهن میکنن.

بخش دیگری که بدون استثناء در همه مدارس وجود داره، کتابخانه و سالن مطالعه است. البته با این تفاوت که در برخی مدارس هر طلبه یک میز مطالعه اختصاصی داره که لوازم مورد نیاز مطالعه اش رو در همانجا نگهداری می کنه. قفسه های باز کتاب نیز دور تا دور این سالن کنارهم چیده شده و مملو از کتابهای خواندنی است. در اکثر مدارس این کتابخانه توسط خود طلاب اداره میشه و علاوه بر کتابهای درسی و کمک درسی مثل شروح، حواشی و.. رمانها و داستانهای مفید ایرانی و خارجی نیز موجود است که طلاب در اوقات فراغت از آنها استفاده می کنن.

سالن غذاخوری هم بخش دیگری از اکثر مدارس علمیه است که در کنار آن آشپزخانه قرار گرفته. ناگفته نماند که در اکثر مدارس تهیه هر سه وعده غذا رو مدرسه به عهده گرفته تا وقت کمتری از طلاب برای تهیه غذا و آشپزی گرفته بشه. البته در گذشته چنین نبود و فقط یک وعده ناهار برای طلاب آماده می شد. ضمنا مبلغی هم به عنوان کمک هزینه در هر ماه بابت این خدمات و همچنین دو میان وعده از شهریه طلاب کسر می شه که بسیار اندک است. هر شخص موظفه پس از صرف غذا ظروف خودش رو بشوره.

پس از آموزش در هر مدرسه پژوهش حرف اول رو می زنه. به همین دلیل امکاناتی که برای پژوهش لازمه در مدارس علمیه وجود داره که در قالب اتاق پژوهش به طلاب ارائه می شه. در این اتاق به تناسب تعداد طلاب رایانه وجود داره و همگی مجهز به نرم افزارهای پژوهشی و اینترنت هستند و استفاده از اونها برای طلاب در ساعات معینی امکان پذیره.

همونطور که رهبرمون فرمودن در کنار تحصیل و تهذیب، ورزش هم اهمیت ویژه ای داره و در مدارس علمیه به ورزش اهمیت زیادی میدن. در بیشتر مدارس سالن ورزش به همراه لوازم ورزشی آماده شده. این لوازم که عبارتند از میز پینگ پنگ، لوازم و وسایل بدن سازی، فوتبال دستی، تور والیبال، لوازم ورزشهای رزمی و… این امکان رو به طلاب میده که به ورزش مورد علاقه خودشون بپردازن و با توجه به روحیاتشون دست به انتخاب بزنن. مدارسی هم که کوچکترند و سالن ورزشی ندارن با نزدیکترین سالن ورزشی در محدوده خودشون قرار داد بستن و طلاب به طور منظم از آن استفاده می کنن. استخر و آموزش شنا هم در برنامه ورزشی طلاب وجود داره..

و بالاخره طلاب پس از شرکت در کلاسهای درسی، مطالعه، مباحثه و پرداختن به ورزش و نرمش روزانه به مکانی برای استراحت نیاز دارن. محلی برای آرام گرفتن و تجدید قوا برای یک روز تلاش دیگر، مکانی به نام حجره.

حجره چیست؟ حجره کجاست؟

خوابگاه های طلبه هارو از قدیم به نام حجره میشناختن. طلبه های حجره نشین برای اداره امور روزانه حجره خودشون برنامه ریزی میکنن. هر کسی کاری رو به عهده می گیره. یکی مسئول خرید میشه، یکی شستن ظرفهارو به عهده می گیره و دیگری هم به نظافت می پردازه و نوبتی این کارهارو باهم عوض می کنن. زندگی در حجره تجربه حیات دسته جمعی و نمونه ای از یک کشور چند نفره است.

آه! به اینجا که میرسم یاد خاطرات شیرینی از حجره نشینی خودم میفتم چه دوران باصفایی بود. حجره نشینی یک تجربه شیرین در زندگی هر طلبه است.

حجره، دامن گرم مهاجران فی سبیل الله و سالکان طریق الی الله است. میدان مسابقه ای است برای حرکت به سوی تمام ارزش ها.حجره پرورشگاه است نه پروارخانه سکوی صعود به سوی قهرمانی است در تمام ارزشهای انسانی.حجره محیط آزمون خوانده ها و اندوخته هاست در میدان عمل. حجره سیر صعودی است تا رسیدن به تمامی خوبی ها و ابتلاخانه ای است برای رشد و پرورش؛ ادبستانی است جهت آموختن ادب و احترام به حقوق دیگران.

این، همه چیزهایی که در یک مدرسه علمیه وجود داره، نیست!!

شاید به چشم سر در یک مدرسه علمیه جز این دیده نشه اما همه آنچه در این مکان مقدس وجود داره نیست. در یک مدرسه علمیه برادری هست. برابری هست. اخلاق وتذکر هست. صفا و صمیمیت هست. دوستی و یکرنگی و ازخود گذشتگی هست. علم آموزی و تربیت هست. نماز اول وقت، نماز شب، تهجد و شب زنده داری، ارتباط واقعی باخدا، احساس نزدیکی و قرب با امام زمان(عج) به عنوان فرمانده، آماده شدن برای جهاد و سربازی حضرت ولی عصر(عج) و خیلی چیزای دیگه هست که دیده نمیشه اما واقعا هست و کسی درکشون میکنه که بیاد و اونجا زندگی کنه و خودش تجربه کنه هرچیزی رو که باید با چشم دل ببینه و درک کنه.




در این مطلب با سطوح تحصیلی در حوزه علمیه و همچنین با عناوین و کاربرد دروس حوزوی در مسیر طلبگی آشنا خواهید شد. دانستن این مطالب از این جهت اهمیت دارد که شما بدانید پس از ورود به حوزه چه مسیری را پیش روی خود دارید و پیمودن این مسیر چند سال زمان خواهد برد و در هر نقطه از مسیر بتوانید خود را نسبت به مسیر طی شده و راه باقی مانده ارزیابی کنید و نقشه راه را همیشه در ذهن داشته باشید. زیرا هیچ رهرویی بدون داشتن نقشه نمی تواند بدون خطر و آسیب از راهی عبور کند. پس آگاهی از مسیر طلبگی قبل از ورود به آن شرط عقل است و کاری لازم و شایسته، که یک انسان  هوشمند، با دقت آن را به انجام می رساند.

حوزه علمیه از ۴ سطح علمی تشکیل شده است:

سطح یک:

طول مدت این دوره با توجه به مقطع ورودی شما به حوزه علمیه متفاوت است. طول مدت این سطح برای ورودی های مقطع سیکل ۶ سال می باشد که سال اول آن به نام پایه پیشنیاز و بقیه سال ها از پایه ۱تا ۵ خواهد بود. و برای ورودی های دیپلم و بالاتر همان ۵ سال و از پایه های ۱تا ۵ می باشد. دروس اصلی شما در سطح یک به مدت ۳سال برای مقطع سیکل و دو سال برای مقطع دیپلم ادبیات عرب خواهد بود و شما باید بتوانید در این مدت اشراف کاملی به ادبیات عرب پیدا کرده و آن را عمیق و دقیق یاد بگیرید. البته شاید در هنگام آموختن این دانش درکی از اهمیت و کاربرد آن نداشته باشید ولی باید بدانید که این دانش به خودی خود هدف نیست بلکه مانند ابزاری بسیار کاربردی در فهم علوم حوزوی به کار می آید زیرا تمام کتب درسی شما در آینده به زبان عربی خواهد بود و چنانچه بر این دانش مسلط نباشید در ادامه مسیر علم آموزی دچار خسران و چالش خواهید شد. البته در کنار ادبیات عرب نیز دورس ابزاری دیگری مانند منطق خواهید آموخت که روش درست فکر کردن واستدلال را به شما می آموزد

در مرحله بعد پس از تکمیل ادبیات عرب و منطق وارد مرحله جدیدی از کسب علوم حوزوی می شوید. این علوم نیز ابزاری است و شما باید با آموختن آن ها، مهارت و روش استنباط و استخراج پیام خداوند (عقاید، اخلاق، احکام شرعی) از منابع دینی (قرآن، روایات، عقل) را بیاموزید.

نکته مهم:  کسب دانش و مهارت این کار ( استخراج پیام خداوند) که در اصطلاح به آن اجتهاد می گویند سال ها زمان خواهد برد. اما اولین و مهمترین گام های آن در همین ابتدا برداشته می شود. زیرا یک مجتهد باید به ۹ علم حوزوی تسلط کامل داشته باشد که همه این علوم به عنوان ابزاری برای استخراج حکم خداوند از قرآن و حدیث به کار می آید. پس نگاه شما به این علوم باید مانند نگاه یک تعمیرکار اتومبیل به ابزارهایش باشد که برای حفظ حیاتش باید این ابزارها را مانند جان خود حفظ کند. زیرا بدون ابزار نمی تواند حتی یک پیچ را باز کند.

کار اصلی شما در پایه های ۳ تا ۵ آموختن فقه و اصول می باشد. دانش فقه را در قالب کتاب شریف شرح لمعه فرا خواهید گرفت. این کتاب که در سه سال متوالی با آن سرو کار دارید یک دوره کامل فقه نیمه استدلالی است. یعنی ۵۲ کتاب فقهی مانند طهارت، نماز، روزه، حج، ازدواج و طلاق و… در آن وجود دارد که شما را با همه احکام تکلیفی یک مسلمان آشنا می کند و ضمن آن شما با چگونگی استفاده این احکام از آیات و روایات آشنا می شوید. دانش اصول نیز که در قالب کتاب اصول الفقه مرحوم مظفر آموزش داده می شود به قواعدی که در استخراج احکام از آیات و روایات به کار می رود، می پردازد. مثل این قاعده که آیا همیشه وقتی خداوند در قرآن به چیزی امر می کند، آن امر بر مخاطب واجب می شود یا می توان استحباب را از آن برداشت کرد؟ قواعدی از این دست که در استخراج احکام فقه و دیگر مسائل دینی مانند عقاید و اخلاق از منابع دینی کاربرد دارد. دقیقا مانند یک آچار فرانسه که هر شماره پیچی را باز می کند. پس نباید نگاه کاربردی به آن را فراموش کنید و هرچه می آموزید باید کاربرد آن را نیز بیاموزید.

آخرین نکته در سطح یک این است که در کنار علوم اصلی ادبیات عرب، منطق، فقه و اصول علوم دیگری مانند تاریخ، تفسیر، عقاید، اخلاق و کمی فلسفه را نیز به صورت مختصر خواهید آموخت. نا گفته نماند که در این سطح به آموزش مهارت های پژوهشی مانند خلاصه برداری، یادداشت برداری، روش تحقیق و مقاله نویسی درسی نیز پرداخته می شود. شما در این سطح با موفقیت در امتحانات کتبی و شفاهی در همه دروس می توانید به سطح دو وارد شوید.

مدرکی که در انتهای این سطح دریافت می کنید، معادل فوق دیپلم است. اما اگر با مقطع سیکل وارد حوزه شده اید، تنها برای برخی دانشگاه های حوزوی معتبر می باشد. و برای شرکت در آزمون های مقطع کارشناسی دانشگاه های کشور با عنوان فوق دیپلم معتبر نمی باشد. حتی اگر با مدرک دیپلم وارد حوزه شده اید باز هم به عنوان مدرک فوق دیپلم برای شما کاربرد ندارد و شما می توانید با اتکا به مدرک دیپلم خود در آزمون ورودی دانشگاه ها شرکت کنید.

سطح دو:

طول مدت این سطح دو سال است. شما برای رود به این سطح، دو انتخاب دارید. می توانید به مدارس عمومی بروید و علومی که در این سطح آموزش داده می شود را فرا بگیرید. دروس اصلی این سطح نیز فقه و اصول است. فقه را به صورت کاملا استدلالی در قالب کتاب شریف مکاسب مرحوم شیخ انصاری فرا خواهید گرفت. این کتاب چهار جلد است که دو جلد آن را در سطح دو و دو جلد دیگر آن را در سطح سه فراخواهید گرفت. بر خلاف کتاب شرح لمعه که همه ابواب ۵۲گانه فقه را در بر دارد، در کتاب مکاسب فقط به احکام تجارت یا در اصطلاح بیع (خرید و فروش) پرداخته می شود. این همان معنای نگاه ابزاری به دانش فقه است که هدف از آموزش در این مقطع اصل احکام تجارت نیست بلکه تمرینی برای آشنایی با چگونگی استخراج حکم از آیات و روایات است. آموختن این شیوه و تمرین آن در دانش فقه، ۴ سال در سطح دو و سه و ۸ سال به طور رسمی در سطح ۴ انجام می گیرد.

دانش دیگری که در این سطح آموخته می شود، علم اصول است که در قالب کتاب فرائد الاصول یا همان رسائل مرحوم شیخ انصاری است. توضیحات این دانش نیز در سطح یک گذشت. این کتاب نیز به مدت دو سال در این سطح آموزش داده می شود. دانش دیگری که در این سطح آموزش داده می شود فلسفه است که در قالب کتاب بدایه الحکمه مرحوم علامه طباطبایی است. تفسیر نیز به صورت گذرا از موارد درسی این سطح محسوب می شود. در کنار فلسفه نیز علم کلام که بیان کننده ادله عقاید مذهب شیعه و چگونگی استدلال به آن است در قالب کتاب تلخیص الاهیات آموزش داده می شود.

انتخاب دیگری که در این سطح وجود دارد، تحصیل در رشته های تخصصی در مدارس و مراکز تخصصی یا دانشگاه های حوزوی است. شما می توانید در اواخر سطح یک با انتخاب اگاهانه یکی از رشته ها و مراکز تخصصی متناسب با روحیات، توانمندی و اهداف خود، در آزمون ورودی آن شرکت کرده و در این مراکز و مدارس تخصصی ادامه تحصیل دهید. در این مقطع بیش از ۳۰ رشته تخصصی و مدارس، مراکز و دانشگاه های حوزوی متعددی وجود دارد که می توانید متناسبترین آن ها را با شرایط خود انتخاب نمایید. برخی مدارس و مراکز تخصصی نیز رشته های تخصصی پیئسته در سطح دو و سه ارائه می دهند که با انتخاب آنان سطح دو و سه را در همان رشته تخصصی ادامه می دهید.

شما در انتهای این سطح مدرک معادل لیسانس یا همان کارشناسی را دریافت می کنید و می توانید با این مدرک در کنکور مقطع ارشد همه دانشگاه های کشور شرکت کرده و ادامه تحصیل دهید. و همچنین به عنوان مدرکی برای مراکز استخدامی نیز معتبر می باشد.

 

سطح سه :

طول مدت این سطح نیز در مدارس عمومی دو سال است که دانش های اصلی ارائه شده در آن نیز مجددا فقه و اصول است. در مورد دانش فقه توضیحات کاملی در سطح دو ارائه شد. دو جلد باقیمانده از کتاب شریف مکاسب شیخ انصاری در این سطح آموخته می شود. دانش اصول در این سطح نیز در قالب کتاب کفایه الاصول مرحوم آخوند خراسانی طی دو سال ارائه می شود.

در این سطح در کنار این دو دانش، علوم دیگر حوزوی مانند رجال الحدیث و درایه الحدیث آموخته می شود. در دانش رجال به این موضوع پرداخته می شود که احوال روایان احادیث اهل بیت از نظر عقاید، قابل اطمینان بودن، حافظه خوب داشتن و بسیاری از ویژگی هایی که بتوان به قول آنان اعتماد کرد بررسی می شوند. این دانش در قالب کتاب کلیات علم الرجال مرحوم آیت الله خویی تدریس می گردد.

دانش درایه الحدیث نیز به دسته بندی احادیث پرداخته و به لحاظ چگونگی سند و دلالت، آن احادیث را به دسته های مختلفی تقسیم بندی می کند و ابزاری را برای مجتهد فراهم می کند تا بتواند در هر موردی از حکم خداوند منبع روایی صحیح آن را تشخیص داده و آن حکم را از میان منابع موثق استخراج کند.

در این سطح، فلسفه نیز در قالب کتاب نهایه الحکمه مرحوم علامه طباطبایی و تفسیر از کتب منتخب تفسیری آموزش داده می شود. آنچه توجه به ان لازم است این است که شما در انتهای سطح سه ملزم به ارائه پایان نامه هستید که با اشراف اساتید فن باید تهیه و ارائه گردد. پس از قبولی در آزمون های کتبی و شفاهی دروس این سطح و ارائه پایان نامه شما موفق به دریافت مدرک سطح سه که معادل کارشناسی ارشد یا همان فوق لیسانس می شوید. شما می توانید با دریافت این مدرک در آزمون دکترای تمامی دانشگاه های کشور شرکت کنید.

 

سطح چهار:

در این سطح که هدف از آن ایجاد توانمندی اجتهاد و مهارت استخراج احکام از منابع دینی است، باز هم به تمرین این مهارت با دانش فقه و اصول پرداخته می شود. اما با این تفاوت که در این سطح هیچ کتاب مشخص و معینی وجود ندارد تا به عنوان متن مرجع به آن مراجعه شود. به همین دلیل اسم این سطح و درسی که در آن می خوانند را درس خارج می نامند. زیرا مطالبی که در آن مطرح می شود خارج از یک کتاب خاص است و در کلاس های درس خارج استاد حول محور یک موضوع فقهی یا اصولی نظرات فقها و علمای اصولی را جمع آوری نموده و با بررسی آن نظرات، نظر خود را در تایید و یا رد آن اقوال مطرح می نماید.

طلاب نیز در این سطح وظیفه دارند نظرات استاد خود را یادداشت و آن را با کتبی که در درس مطرح می شود، تطبیق دهند و ادله نظر استاد را به عنوان تقریر، جمع آوری نمایند و در انتهای سال آن تقریرات را در روز امتحان ارائه دهند.

تعداد سال های درس خارج محدودیتی ندارد. زیرا هر کس بتواند زودتر به این مهارت دست پیدا کند می تواند، دیگر نیاز به شرکت در این دروس را ندارد. و به اصطلاح مجتهد شده است. البته در حال حاضر حداقل ۴ سال برای گرفتن مدرک سطح چهار باید در این دروس شرکت کنید.

برای دریافت مدرک سطح چهار باید توجه داشته باشید که، دارا بودن مدرك علمي سطح سه، شركت دست كم چهار سال در دروس خارج فقه و اصول و تفسير، كسب معدل ۱۴ در امتحانات دروس خارج، تدوين رساله و كسب امتياز حداقل ۱۴ و معمم بودن مستمر از شرايط اختصاصي اعطاي مدرك علمي سطح چهار مي باشد.

در سال اول درس خارج نیز ملزم به شرکت در دوره کوتاه مدت مهارت تقریر نویسی هستید.




گزارشی واقعی از یک روز زندگی طلبگی
الله اكبر الله اكبر……….. اشهد ان لا اله الا الله ……..
دیگر وقت آن است که بیدار شوم از روزی که به این جا آمدم همیشه همین موقع بیدار می شوم. بیدار شدنی بسیار شیرین. من که همیشه خواب را از همه چیز شیرین تر می دانستم، حالا این بیداری را به دنیا نمی دهم. عجب انرژی ای دارد سحرها بیدار شدن وضو گرفتن با آب سرد و نمازی با شور و عشق در کنار دوستان.
از این ساعت دیگر کارهایم آغاز می شود. یک روز زیبا، شیرین و پرهیاهو. البته گاهی اوقات از تنبلی چند ساعتی را هم دوباره می خوابم. خوبی این جا این است که کاری به خواب و بیداری ات ندارند. اینجا خود افراد هستند که برای خود و آینده ی خود تصمیم می گیرند.
نماز صبح تمام می شود. کتابی که دوست دارم را انتخاب می کنم و در کتابخانه ی بزرگی که هیچ گاه از مطالعه در آن خسته نمی شوم، مقابل کتاب می نشینم. همیشه با این کتاب حرف می زنم و او همدرد تنهایی من است. کتاب را می گشایم امروزصفحه ی ۱۱۵رمان سهم من ( و این بار بود که تصمیم جدی خودم را گرفتم و تلاش کردم از آن پس روی پای خودم بایستم .چون همسرم از افراد انقلاب کننده بود، هیچ جابه من کارنمی دادند. ولی نباید نا امید شد…)
پس از ساعتی مطالعه دیگر نوبت رسیدگی به شکم بی چاره ام است که صدای غرغرش از صدای خروپف دوستم احسان هم بیشتر شده. اول یک لیوان چای داغ که تازه مهیا شده و سپس صرف صبحانه. آن هم صبحانه ای در کنار دوستان.
از ساعت ۷ کلاس هایم آغاز می شود و تا اذان ظهر ادامه دارد. یقینا اگر این همه کلاس را در یکی دو سال گذشته داشتم کلافه می شدم ولی این جا کلاس هایی با شور و نشاط، با رنگ و بوی خدایی، بحث های علمی ناب و شوخی های اساتید و شاگردان همه را بیش از پیش به کلاس مشتاق می کند. تازه امروز که تفاوتی هم با روزهای دیگر دارد. باید انرژی ام را برای هنرنمایی در ورزش بعد از ظهر ذخيره کنم.
معمولا کلاس ها که تمام می شود همه می روند برای خوابی نیم ساعته قبل از اذان ظهر. اسمش راهم قيلوله گذاشته اند. اوایل نمی دانستم قيلوله چیست. بچه ها که می گفتند برویم قیلوله من هم چون فکر می کردم شاید دعا و يا عبادتی خاص باشد، قرآنی را که مادرم روز اول برایم گذاشته بود، می گشودم و قرآن می خواندم. بعد ها که فهمیدم قیلوله نوعی خواب است به خودم خنده ام می گرفت.
اما بعد از نماز ظهر و عصر و صرف نهارهای خوشمزه ای که هر کس یکی از آنها را بیشتر از بقیه دوست داشت یکی جوجه یکی قورمه سبزی یکی مرغ و من هم که عاشق غذای امروزیعنی آبگوشت بودم. حالا نوبت کارهای شخصی است. تکالیفم را که نوشتم باز سراغ چای می روم به همراه لیوان دسته داری که درونش رنگ زیبای چای، هر کس را به سمت خود می خواند، به اتاق مخصوص اینترنت می روم به تازگی پنج دستگاه جدید هم برای استفاده طلاب مهیا کرده اند و به قول دوستان گشتی در فضای مجازی می زنم. “
اصلا همیشه بعد از ظهرهایم جذاب و شیرین است. هر روز برنامه ای جدید ، پخش فیلم و کلیپ، کلاس های علمی و جذاب و بسیاری از برنامه های دیگر خصوصا اردوهای بیرون شهر که خستگی را از تن انسان دور می کند البته اگر خستگی ای داشته باشد.
با این حال، شب که می شود، ما که تمام عصرهای هفته یک برنامه ی خاص از جمله فوتبال، حرم ، استخر و غیره داریم ، باز هم
روی فراوانی داریم اکثر شب ها بعد از انجام مباحثات (مباحثه یعنی این که درسی را که امروز استاد به ما یاد داده به یکدیگر توضیح میدهیم) مشغول بازی و خنده های از ته دل که خیلی وقت ها یاد دوران کودکی ام می افتم می شویم و باز هم با اجبار به سمت خواب رهنمون می شویم، خوابی که روزی از او جدا نمی شدم .اما چه کنم که حال مرا به زور به خواب می فرستند.
آری این است زندگی. زندگی ای که در آن به دنیا و اطراف خود به چشمی دیگر می نگریم. دیگر نه خستگی نه دعوا مرافعه ، نه کتک و توهین و نه هیچ یک از آن اموری که دوستی را زائل می کند، وجود ندارد. و این است زندگی با طعم قند. زندگی با قلبی گشاده ، به نام زندگی شیرین.




به حوزه بروم یانه؟؟

گام پنجم: سیکل یا دیپلم

یکی از مهمترین سوالات داوطلبان ورود به حوزه این است که از سیکل به حوزه بیایم یا دیپلم؟ گرچه در همین ابتدا نکته مهمی را باید بگوییم که ما نمی خواهیم بین این دو مقطع قضاوت یا توصیه ای بکنیم و شما باید بدانید که هدف ما صرفا کمک به انتخاب آگاهانه شما و تصمیم گیری صحیح است. لذا در این مطلب شما با فرصت ها و تهدیدهای هر دو مقطع آشنا خواهید شد و در نهایت خودتان باید این تصمیم مهم و حیاتی را بگیرید. زیرا بسیاری از بزرگان حوزه این اعتقاد را دارند که اگر فردی با چشم باز و با اطلاع کامل از مسیر طلبگی و سنجش تمام جوانب کار به حوزه بیاید، مقطع ورودی او تفاوت چندانی در سرنوشت طلبگی اش ندارد.

فرصت ها و مزایای ورودی های سیکل:

  1. اگر ورود به حوزه انتخاب خود شما باشد و آگاهانه انتخاب کرده باشید، باید به شما تبریک بگوییم که از بسیاری از افرادی که از دیپلم یا بالاتر از آن وارد حوزه شده اند جلوتر هستید. شما با اینکه فرصت ادامه تحصیل در دبیرستان و دانشگاه را داشته اید، آن را آگاهانه رها کرده و خود را مفتخر به سربازی امام زمان نموده اید. شما این فرصت را پیدا کرده اید که از ۴ سال از عمر خود که قرار بوده در دبیرستان صرف کنید را در راه رسیدن به هدف اصلی زندگی خود لستفاده کنید و این یعنی از تمام هم سالان خود ۴ سال زودتر تکلیف زندگی خود را روشن کرده اید. و ۴ سال به آینده درخشان خود نزدیکتر از همسالان خود هستید.
  2. قدرت ریسک و تغییر مسیر و بازگشت شما بالاست. شما به این دلیل که به هنوز به سن سربازی نرسیده اید، این فرصت را در اختیار دارید که اگر متوجه شوید که انتخاب حوزه و طلبگی انتخاب درستی برای شما نبوده است، مسیر دیگری را برای آینده خود انتخاب کنید. این از بزرگترین فرصت های ورود به دنیای طلبگی با مدرک سیکل است که می تواند انتخاب شما را ساده تر کند و شما با لمس طلبگی و زندگی در حوزه آن را از نزدیک آشنا شوید و سپس تصمیم قاطع خود را برای ادامه این مسیر اخذ کنید.
  3. برخورد شما با آموزش های حوزه منعطف تر است و پذیرش بسیاری از مسئل در شما بیشتر است. به این دلیل که شخصیت شما هنوز شکل نگرفته است، می توانید با دریافت صحیح عقاید و احکام و آموختن شیوه زندگی طلبگی، مسیر هموارتری را برای خود ترسیم کنید و با تغییرات زندگی جدید راحت تر کنار بیایید. و خود را با شرایط جدید سریعتر وفق دهید.
  4. به این دلیل که شما هنوز با سن مسئولیت پذیری در زندگی فاصله زیادی دارید و اشتغالاتی مثل تامین معاش و اداره زندگی در ذهن شما جایی ندارد، این فرصت را دارید تا فارغ از همه مسئولیت ها به صورت تمام وقت به تحصیل علوم حوزوی بپردازید. این فرصت به شما این امکان را می دهد تا پایه خود را در مسیر طلبگی محکم کنید و قدم هایتان را در این مسیر استوار بردارید.

تهدید ها و معایب ورود به حوزه از مقطع سیکل:

  1. بسیاری از کارشناسان براین باورند که عموم داوطلبان مقطع سیکل هنوز به بلوغ کامل برای تصمیم گیری در این مسئله مهم نرسیده اند. گرچه همیشه استثنائاتی وجود دارد. اما نتایج بررسی های میدانی نیز به ما نشان می دهد که در این سن غلبه عواطف و احساسات برای تصمیم گیری بیشتر است. در نتیجه خروجی تصمیمات ممکن است به صلاح آینده فرد نباشد و در آینده احساس پشیمانی و تردید نماید. از طرفی بزرگترین آفت موفقیت، تردید در پیمودن راهی است که در آن قرار گرفته ایم.
  2. عدم قابلیت درک صحیح از دروس طلبگی و چرایی و چگونگی تعامل با این دروس. یکی از معایبی که دامن گیر طلاب ورودی مقطع سیکل می شود و در سرنوشت طلبگی ایشان بسیار تاثیر گذار است، عدم درک صحیح از هویت و چیستی طلبگی است. این اتفاق، یک سری مشکلات دومینویی به همراه دارد. عدم درک صحیح از هویت طلبگی، عدم درک از چرایی خواندن دروس مقدماتی، بی انگیزگی برای خوب خواندن و فهم عمیق دروس کاربردی، کسب نمرات پایین و عدم فهم عمیق دروس کاربردی برای استفاده در پایه های بالاتر، نگاه بدبینانه به دروس حوزه و متهم شدن به عدم تلاش، بی انگیزگی نسبت به ادامه تلاش برای درس خواندن و در انتها ایجاد احساس ناکارآمدی و سپس تصمیم به خروج از طلبگی یا ماندن با انگیزه های غیر واقعی و غیر مطابق با اهداف حوزه علمیه و طلبگی.
  3. سپری نمودن دوران بلوغ و تجربه تغییر و تحولات جسمی و روحی در حوزه علمیه. به نظر کارشناسان مختلف حوزوی این نکته می تواند به عنوان یک فرصت نیز تلقی شود. اما از این جهت که نوجوان در این دوره حساس زندگی با تغییرات بسیار زیادی مواجه می شود ممکن است یک تهدید بزرگ محسوب شود و روحیات و تفکرات گذشته فرد کاملا تغییر کند و به این نتیجه برسد که مسیری را که انتخاب نموده است اشتباه است. آنچه به این تهدید دامن می زند، لزوم توان غلبه بر غرایزی است که در این دوره به اوج خود می رسد و ممکن است عدم کنترل آن به روحیه پاک افراد ضربه بزند و آن انتظاری که فرد از خود داشته رنگ ببازد و این در ادامه طلبگی او نیز تاثیر گذار باشد. گرچه در اینجا به همین مقدار از اشاره سربسته اکتفا می کنیم و اولیاء داوطلبان عزیز را به مشاوره حضوری با خبرگان در این زمینه دعوت می کنیم.
  4. تکمیل نشدن بلوغ عاطفی در بطن خانواده. این یک تهدید نسبی است و در میان افراد شدت و ضعف دارد. طلاب نوجوانی که به حوزه وارد می شوند یا به دلیل وجود قوانین خاص در بعضی مدارس و یا به دلیل دوری مدارس از محل زندگی، لازم است به صورت شبانه روزی در مدرسه بمانند و تنها در بازه های طولانی مدت به دیدار خانواده بروند. از طرفی به دلیل ایجاد استقلال زودرس در طلاب به لحاظ مالی و دریافت کمک هزینه تحصیلی(شهریه) وابستگی افراد به خانواده نیز کاهش می یابد و این حس استقلال که در ابتدا شیرین به نظر می رسد در او افزایش پیدا می کند. این در حالی است که به لحاظ سن و سال و حساسیت دوران نوجوانی هنوز به بلوغ عاطفی نرسیده و نیاز شدیدی به حمایت والدین دارد. از سوی دیگر نیز والدین که این استقلال کاذب رزند خویش را مشاهده و به این دلیل که در دامان حوزه چنین اتفاقی افتاده است، احساس امنیت می کنند، آرام آرام حمایت معنوی و محبت خود را کاهش داده و او را فردی مستقل و بزرگ می پندارند. اما بسیار مشاهده شده است که در طولانی مدت اثر مخرب این استقلال کاذب و کمبود محبت های لازم در دوران نوجوانی ظاهر شده و در ارتباطات اجتماعی فرد در آینده خود را نشان می دهد و ممکن است زندگی او را با مخاطراتی همراه سازد.
  5. اگر در این مقطع به حوزه نیاید و به دبیرستان برود، احتمال بسیار قوی وجود دارد که دیگر هرگز به حوزه نیاید. بسیاری از مسئولین حوزه و برخی والدین چنین اذعان داشته اند که نوجوان در مقطع سیکل به دلیل تاثیر پذیر بودن از محیط و اطرافیان اگر به دبیرستان برود احتمال اینکه روحیاتش تغییر کند و قید آمدن به حوزه را بزند بسیار زیاد است. لذا با لطایف الحیلی فرزندان خود را به سوی حوزه سوق می دهند. لذا بر فرض اینکه خیر صلاح این نوجوان همین آمدن به حوزه باشد اما به دلیل عدم انتخاب آزادانه و آگاهانه این احساس که مجبور شده یا جوگیر شده و با توصیه اطرافیان به حوزه آمده است، همیشه همراه او خواهد بود و به اندک بهانه ای خود و دیگران را سرزنش نموده و در ماندن در این مسیر تردید و تشکیک می کند.

البته راه حل هایی نیز برای این نگرانی وجود دارد که با وجود رفتن به دبیرستان بتواند روحیات خود را بوسیله برقراری ارتباط با مدارس علمیه و طلاب در قالب جلسات و اردوها و… حفظ نماید و پس از رسیدن به این تصمیم با انتخاب خود به حوزه بیاید.

فرصت ها و مزایای ورودی های دیپلم

  1. کسی که در این مقطع به حوزه می آید، با این پیش فرض که به مرحله ای رسیده است که می تواند برای آینده خود آگاهانه تصیم بگیرد، وقتی به حوزه می آید با تصمیم محکمتر و استوارتری این اقدام را انجام می دهد. به این معنا که همان اول دل خود را یک دله نموده و تردیدها را برای طلبه شدن و طلبه ماندن از خود دور می کند.
  2. استقلال بیشتری برای انتخاب دارد و به این ترتیب می تواند از تصمیم خود در برابر افرادی که معمولا در اطرافیان و دوستان پیدا می شوند تا طلبه را از تصمیمش منصرف کنند، دفاع کند.
  3. قدرت درک بالاتری دارد و می تواند اهداف مسیر طلبگی را درک کند و بداند علومی که در ابتدای طلبگی می خواند در آینده به کار او می آید و صبر بیشتری برای تحمل سختی های پیش روی طلبگی دارد. از طرفی به دلیل پیچیدگی و عربی بودن متون دروس حوزوی و به این دلیل که در دوره دبیرستان با زبان عربی آشنایی نسبی پیدا کرده است، بهتر می تواند محتوای مطالب را درک کرده و بادروس حوزه ارتباط بیشتری برقرار کند.
  4. به این دلیل که دوران بلوغ را در فضای بیرون حوزه تجربه کرده است و از آزادی های نسبی در ذهن و روان خود برخوردار بوده است و درگیری های ذهنی کمتری در دوران تغییر و تحولات روحی و جسمی داشته است، حالا که به حوزه وارد می شود، احساس امنیت روانی بیشتر به همراه حس خوب معنویت و پاکی را پس از یک دوره هیجانات منفی به دست می آورد و این اتفاق، حس خوب رشد معنوی و تغییرات مثبت را در او ایجاد نموده و تجربه این حس خوب تا سال ها در او باقی می ماند و موجب می شود تا به عنوان پیشرانی در مسیر طلبگی از آن بهره ببرد.

تهدید ها و معایب ورود به حوزه از مقطع دیپلم:

  1. نسبت به سایر طلابی که از مقطع سیکل به حوزه آمده و اتفاقا در صد خیلی بیشتری نیز هستند، احساس عقب ماندگی می کند. این احساس نوعی یاس و ناامیدی را در او تزریق می کند و در دل همیشه به همسالان خود که حالا ۴ سال از او جلوتر هستند و او هرگز نمی تواند این عقب ماندگی را جبران کند، غبطه می خورد. این حس عقب ماندن در ابتدای طلبگی به شدت انسان را آزار می دهد و به عنوان تهدیدی برای پایدار ماندن در مسیر طلبگی محسوب می شود.
  2. قدرت تغییر و قدرت ریسک او بسیار پایین است. این افراد به این دلیل که به سن سربازی رسیده اند و پس از آن به حوزه آمده اند، چنانچه به هر دلیلی تشخیص دهند که انتخاب مناسبی انجام نداده اند و مسیر درستی را برای آینده خود انتخاب نکرده اند، بین دو راهی ادامه این مسیر اشتباه و رفتن به سربازی مردد خواهند ماند. این افراد تهدیدی به نام سربازی را همیشه بالای سر خود احساس می کند و از طرفی پیمودن مسیر اشتباه را نیز به صرفه نمی بینند. لذا این تردید و ریسک بالای خروج از طلبگی و رفتن به سربازی، ایشان را مردد، بی انگیزه و بی هدف در این مسیر نگه خواهد داشت. این بی انگیزگی و بی هدفی نیز آسیب های جبران ناپذیری به کیان طلبگی او خواهد زد و او را از موفقیت در این مسیر بازخواهد داشت.
  3. به دلیل بالا بودن سن ورود او به حوزه و احساس نیاز به تشکیل خانواده و پاسخ به غرایز طبیعی خود تمرکز لازم را برای ممحض بودن در از دست می دهد و چنانچه ازدواج زودهنگام انجام دهد و با مشکلات زندگی و تامین معیشت روبرو شود بسیار سخت می تواند از پس اهداف والای طلبگی و رسیدن به اجتهاد در دین برآید.
  4. به دلیل طولانی بودن دوره کسب مقدمات در حوزه علمیه و دیر رسیدن به اصل مباحث طلبگی نوعی احساس بطالت و تلف نمودن عمر به او دست می دهد و احساس می کند طلایی ترین اوقات زندگی و عمر مفید جوانی اش بدون هیچ دست آورد ملموسی از بین می رود و چون در سنی قرار گرفته است که نیاز به برداشتن گام های مهم و بلند زندگی دارد احساس می کند در آینده طلبگی نیز افق روشنی وجود ندارد و از این جهت ممکن است دلسرد و پشیمان شود.
  5. یکی دیگر از پیامدهای طولانی بودن دوره مقدمات که برای ورودی های دیپلم به عنوان تهدید محسوب می شود، این است که وقتی طلبه در سال های ابتدایی تحصیل که نمی تواند نتیجه ملموسی از تلاش خود کسب کند و به تبع آن احساس ناکارآمدی و اتلاف عمر به او دست می دهد، برای جبران آن به فعالیت های جنبی طلبگی می پردازد تا این احساس خسران را، اقلا در ذهن خود تبدیل به فرصت نماید. اما نمی داند که در گذر زمان این فعالیت های جنبی به فعالیت اصلی او تبدیل شده و در نتیجه دیگر علاقه و احساس نیاز به علوم طلبگی را از دست می دهد و طلبه ای بی بهره از دانش عمیق دینی باقی خواهد ماند.




معرفی یک مدرسه علمیه




پاسخ به سوالات مهم طلبگی
حوزه علمیه چیست
نظام آموزشی و مدرک دهی حوزه به چه صورت است
معنای درس خارج چیست و چرا به آن خارج می گویند؟
پذیرش حوزه در چه مقطعی انجام می شود؟
در چه سنی می شود طلبه شد
مراحل پذیرش در حوزه چگونه است؟
دوره اختبار و تثبیت چیست؟
فارغ التحصیلی در حوزه چگونه است
شهریه طلبگی چیست؟
سکونت و تغذیه طلاب به چه گونه است
طلبه ها از چه زمانی می توانند معمم شوند
آیا عمامه گذاشتن برای طلبه ها اجباری است؟
به جز فقه و اصول چه رشه هایی در حوزه وجود دارد؟
از چه زمانی می توان رشته های تخصصی را شروع کرد
وضعیت نظام وظیفه و سربازی طلاب چگونه است
طلبه ها و روحانیون چه شغل هایی پیدا می کنند؟




داستان تولد حوزه علمیهبرای اینکه بدانید با ورود به حوزه در چه مسیری قدم گذاشته اید، لازم است این داستان را بخوانید.

از آنجا که هدف خلقت انسان رسیدن به کمال است و این هدف به خودی خود محقق نمی شود و از طرفی هم دشمن قسم خورده ی ما یعنی شیطان همیشه در تلاش است تا انسان را از هدف اصلی دور سازد، خداوند مهربان اراده کرد تا افرادی که از تمایلات نفسانی بدور هستند را انتخاب کند و بوسیله آن ها مردم را به سوی خدا دعوت کرده و راهنمای زندگی انسان ها باشند.

به این دلیل خداوند پیامبرانی را مبعوث کرد که در طول قرن های بسیار، هماره در تلاش بودند تا این وظیفه خطیر الهی که برعهده ایشان بود را به نحو احسن به سر انجام برسانند و نسل به نسل این پرچم را به پیامبر بعدی می دادند. تا اینکه صلاح خداوند بر این شد که پیامبر خاتم و آخرین ایشان یعنی حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) مبعوث شود و رسالت خود را به گوش جهانیان برساند.

اما این پایان راه نبود و چون انسان ها همیشه در زندگی خود نیازمند راهنمایی هستند، با لطف بی دریغ خداوند، امامان دوازده گانه شیعه با امامت اولین فرد از این خاندان یعنی حضرت امیرالمومنین علیه السلام در غدیر خم اتفاق افتاد. در این میان دشمن نیز بیکار نبوده و برای مبارزه با این هدف بزرگ، راه های زیادی را پیش روی خود قرار داده بود. از جمله این راه ها دست بردن به شمشیر و به شهادت رسانیدن ائمه شیعه بود. اما قدرت خداوند بالاتر از هر قدرتی است و با حکمت الهی صلاح بر این شد که آخرین امام شیعیان یعنی حضرت مهدی عج از نظر ها غایب شود تا هم از گزند دشمنان در امان بوده و هم آمادگی مردم برای تحقق دین الهی در جامعه بشری مهیا گردد.

اما در طول غیبت امام عصر افرادی باید باشند که بشریت به بیراهه نروند و احکام و دستورات زندگی خود را به صورت صحیح دریافت کنند. این وظیفه سنگین بر عهده کسانی قرار گرفت که با کسب دانش لازم، بتوانند دستورات لازم و البته صحیح را از روایات و احادیث ائمه و همچنین قرآن دریافت و استخراج کنند و به سمع و نظر مردم برسانند. البته این وظیفه تنها ذره ای از وظائف علما است که بر عهده آنان است. علاوه بر آن اخلاق مداری، همراهی با مردم در طول زندگی و همانند امام  پدری مهربان برای مردم بودن از دیگر وظائف آنهاست. البته با توجه به نیاز های شدید مردم و تکامل روز افزون عقل و علم و تمدن بشر بایستی دانشمندان دینی نیز توانایی پاسخ به این نیاز ها را داشته باشند. لذا از همان اوایل غیبت امام زمان، حوزه های علمیه تاسیس شدند و علمای صدر اسلام، شاگردانی را برای ادامه این راه تربیت کردند.

این آموزش و تربیت شاگرد نسل بعد از نسل اتفاق افتاد تا این سیر ادامه یابد و به زمان ما و نوبت ما برسد که با قدرت در این راه قدم بگذاریم و مسیری را ادامه دهیم که پیامبر اسلام (ص) در آن گام نهاده است. امامان ما آن را ادامه داده اند و در حفظ این راه بسیار رنج و سختی دیده اند و اکنون ادامه راه را به ما سپرده اند و از ما خواسته اند تا مانند ایشان تمام همت خود را تا پای جان برای حفظ دین به خرج دهیم. ناگفته پیداست که قدم گذاشتن در مسیر طلبگی هم لذت آفرین است و هم پیچیده و دشوار. از این رو که در جاده ای قدم می گذاریم که رهروان پیشین آن، عزیزترین افراد عالم بوده اند و مراد ما محسوب می شوند، لذتی بالاتر از آن را نمی توان تصور کرد. اما از سوی دیگر، توان لازم برای پیمودن این راه و فاصله بسیار دوری است که ما با پویندگان گذشته این راه داریم، رنج و مرارت بسیار می طلبد تا به آن برسیم.

با این وجود اگر طالب چشیدن شیرینی پیمودن این مسیر و دریافت لذت اتصال به منشا هستی و ذات اقدس الهی هستی و دوست داری طعم وصال به اهل بیت را در کام خود حس کنی، و نسبت سربازی امام عصر(عج) را در خود ایجاد کنی، باید سختی ها، دشواری ها، رنج ها و نقشه راه پیمایش این مسیر را بشناسی و آگاهانه در این مسیر قدم بگذاری. زیرا که شناخت پیچ و خم مسیر طلبگی استقامت تو را بالا خواهد برد و تو را به هدف نزدیک خواهد کرد.

داستان تولد حوزه علمیه




به حوزه بروم یا نه؟؟

گام اول:

برای اینکه پاسخ این پرسش بسیار مهم را که اعتقاد دارم تا حل نشده است نباید قدم از قدم بردارید را دریابید، لازم است هرچه الگوی ذهنی از طلبگی دارید را فراموش کنید و تنها به واقعیت های موجود توجه کنید. زیرا ورود به دنیای طلبگی مانند انتخاب رشته نیست تا بعد از چند سال آن را تغییر دهید.

ابتدا باید دلیل فراموشی الگوهای ذهنی تان را بگویم. آنچه شما به عنوان نمونه های شاخص روحانیت در جامعه می بینید (روحانیون خوش نام و تاثیر گذار مانند رهبری و سایر مراجع تقلید، روحانیون رسانه ای مانند حجج اسلام قرائتی، عالی، انصاریان، شهاب مرادی و…) تنها یک درصد از جامعه حقیقی روحانیت هستند که عمدتا و قریب به اتفاق ایشان دارای توانمندی های شخصی بوده و راز موفقیتشان تلاش فردی خودشان بوده است و حوزه علمیه تنها زمینه را برای رشد آنان فراهم نموده است. به اعتراف آقای قرائتی توجه کنید که فرموده اند راز موفقیت من این است که هرچه در حوزه به من آموختند، من عکسش را انجام دادم. در نتیجه این افراد شاخص مناسبی خوبی برای تصمیم گیری شما نخواهند بود.

پس اولین نکته ای که شما را برای گرفتن این تصمیم راهنمایی می کند، پیگیری سرنوشت آن ۹۹ درصدی است که دیده نمی شوند. سرنوشت آن هاست که می تواند برای شما نیز اتفاق بیفتد و شما باید غالب افرادی که به این راه آمده اند را برای ورود به ایت عرصه مدنظر داشته باشید. 

گام دوم:

هدف خود را از ورود به دنیای طلبگی روشن کنید. شخص نگارنده این مطلب با بیش از ۳ هزار نفر از طلاب جدیدالورود به حوزه در دو سال اخیر مصاحبه کرده ام. اغلب آنان در اولین پاسخ به این پرسش دو هدف سربازی امام زمان علیه السلام و خدمت به مردم را مطرح می کنند. اما وقتی از آنان می پرسیم که در پادگان امام زمان (عج)کدام قسمت را مد نظر دارند پاسخی دریافت نمی کنیم. البته این روی خوب سکه است. روی دیگر آن اهداف شخصی افراد برای ورود به حوزه است. اهدافی از قبیل خود سازی، پاک ماندن در جامعه فعلی که خبری از اخلاق در آن نیست، قضاوت، وکالت، مشغول شدن در عقدیتی سیاسی نیروهای نظامی، معلم شدن در آموزش و پرورش، فرار از سربازی، اجبار یا تشویق والدین و دادن وعده های مادی مثل خرید موتور، دوچرخه، لبتاب و…

گرچه ما درصدد قضاوت اهداف داوطلبان برای ورود به حوزه نیستیم. و حتی نمی خواهیم وجود این اهداف و تحقق آن ها را در حوزه انکار کنیم. اما افرادی که می خواهند به حوزه بیایند باید نکته بسیار مهمی را مد نظر داشته باشند. شما باید بدانید که حوزه علمیه مانند یک سازمان است که خود اهداف مشخصی را دنبال می کند. شما با به ورود دنیای طلبگی و حوزه علمیه ابتدا باید اهداف این سازمان را بدانید و سپس با انتخاب یکی از آن اهداف که مطابق استعداد و علاقه شماست، تلاشتان را برای تحقق آن هدف حوزه و سازمانی که به عضویت آن درآمده اید به کار ببندید.

در نتیجه شناخت اهداف وجودی حوزه و انتخاب یکی از آن اهداف که با استعداد و علایق شما مطابق تر است بسیار مهم است. هدف اصلی تشکیل حوزه علمیه آموزش دین اسلام به طلاب است تا آن ها نیز دین را فراگرفته و به جامعه بیاموزند. مطابق آیه نَفر (فلولا نفر من کل فرقه منهم طائفه لیتفقهوا فی الدین و لینذروا قومهم اذا رجعوا الیهم ) که دلیل اصلی تشکیل حوزه علمیه و ندای دعوت خداوند برای ورود به حوزه علمیه و آموختن دین و ابلاغ و اقامه آن در جامعه است، سازمان روحانیت و طلابی که به آن وارد می شوند سه وظیفه اصلی به عهده دارند:

  1. تفقه در دین: شناخت عمیق و همه جانبه دین اسلام که برای تحقق این هدف به افرادی با استعداد تحصیلی بالا، هوش، ذکاوت و دقت و حوصله فراوان نیاز است تا سال های متمادی یعنی در حدود ۱۵تا ۲۰ سال، تنها به آموختن علومی بپردازند که به عنوان ابزارهایی برای شناخت دین به حساب می آیند. یک طلبه برای آموختن اجتهادی دین باید ۹ علم را به قدری خوب بیاموزد تا بتواند همانطور که یک مکانیک ماهر اتومبیل از ابزارها و آچارهای تعمیرگاه خود استفاده می کند، از این علوم استفاده کند تا نظر دین را در مورد مسائل مختلف از متن قرآن و احادیث و سیره اهل بیت استخراج کند. این علوم عبارتند از: صرف، نحو، لغت، منطق، فقه، اصول، رجال، درایه و تفسیر. پس این علوم حوزوی هیچ کدام به تنهایی کاربرد ندارند و هدف از آموختن آنها این است که به عنوان ابزار در خدمت طلبه باشند تا بتواند نظر دین را بفهمد و از دل متون دینی استخراج کند.
  2. ابلاغ دین: به معنای رساندن پیام دین به جامعه است. یک طلبه پس از این که دین را آموخت، باید آن را به جامعه منتقل کند. زیرا اگر تنها به آموختن آن اکتفا کند و آن را به دیگران منتقل نکند هدف حوزه را محقق نکرده است و وظیفه خود را به انجام نرسانده است. گرچه برای انجام این رسالت، یک طلبه می تواند در هر مرحله ای از طلبگی خود اقدام به تبلیغ دین مبین اسلام نماید و نیازی نیست تا شخصا دین را به صورت اجتهادی آموخته باشد. بلکه می تواند دین را به صورت تقلیدی بیاموزد و با استفاده از عرصه های مختلف تبلیغ آن را به جامعه برساند. عرصه های بسیار زیادی برای فعالیت در حوزه ابلاغ دین وجود دارد که هر طلبه مطابق استعداد و توانمندی های خود می تواند هریک از آنها را انتخاب و به انجام برساتد. بسیاری از مشاغل طلبگی در این عرصه دسته بندی می شود.
  3. اقامه دین: پس از اینکه دین به جامعه ابلاغ شد سازوکاری باید باشد که ضمانت اجرای احکام دین در جامعه اسلامی را فراهم کند. افرادی که از دستورات دینی سرپیچی می کنند و موجبات اخلال در جامعه اسلامی را به وجود می آورند آگاه و آن ها را به اصلاح رفتار خود دعوت کنند. بسیاری از مناصب حکومتی و مشاغل اجرایی در کشور که طلاب در آن مشغول هستند در این عرصه دسته بندی می شود.

در نتیجه یک طلبه باید با توجه به این سه وظیفه و رسالتی که حوزه علمیه به دوش طلاب می گذارد، هدف خود را از ورود به مسیر طلبگی تعیین و خود را برای انجام آن آماده سازد.

دانلود کتاب کمک آزمون ورود به حوزه علمیه

مشاهده گام سوم




به حوزه بروم یا نه؟؟

گام اول:

برای اینکه پاسخ این پرسش بسیار مهم را که اعتقاد دارم تا حل نشده است نباید قدم از قدم بردارید را دریابید، لازم است هرچه الگوی ذهنی از طلبگی دارید را فراموش کنید و تنها به واقعیت های موجود توجه کنید. زیرا ورود به دنیای طلبگی مانند انتخاب رشته نیست تا بعد از چند سال آن را تغییر دهید.

ابتدا باید دلیل فراموشی الگوهای ذهنی تان را بگویم. آنچه شما به عنوان نمونه های شاخص روحانیت در جامعه می بینید (روحانیون خوش نام و تاثیر گذار مانند رهبری و سایر مراجع تقلید، روحانیون رسانه ای مانند حجج اسلام قرائتی، عالی، انصاریان، شهاب مرادی و…) تنها یک درصد از جامعه حقیقی روحانیت هستند که عمدتا و قریب به اتفاق ایشان دارای توانمندی های شخصی بوده و راز موفقیتشان تلاش فردی خودشان بوده است و حوزه علمیه تنها زمینه را برای رشد آنان فراهم نموده است. به اعتراف آقای قرائتی توجه کنید که فرموده اند راز موفقیت من این است که هرچه در حوزه به من آموختند، من عکسش را انجام دادم. در نتیجه این افراد شاخص مناسبی خوبی برای تصمیم گیری شما نخواهند بود.

پس اولین نکته ای که شما را برای گرفتن این تصمیم راهنمایی می کند، پیگیری سرنوشت آن ۹۹ درصدی است که دیده نمی شوند. سرنوشت آن هاست که می تواند برای شما نیز اتفاق بیفتد و شما باید غالب افرادی که به این راه آمده اند را برای ورود به ایت عرصه مدنظر داشته باشید. 

گام دوم:

هدف خود را از ورود به دنیای طلبگی روشن کنید. شخص نگارنده این مطلب با بیش از ۳ هزار نفر از طلاب جدیدالورود به حوزه در دو سال اخیر مصاحبه کرده ام. اغلب آنان در اولین پاسخ به این پرسش دو هدف سربازی امام زمان علیه السلام و خدمت به مردم را مطرح می کنند. اما وقتی از آنان می پرسیم که در پادگان امام زمان (عج)کدام قسمت را مد نظر دارند پاسخی دریافت نمی کنیم. البته این روی خوب سکه است. روی دیگر آن اهداف شخصی افراد برای ورود به حوزه است. اهدافی از قبیل خود سازی، پاک ماندن در جامعه فعلی که خبری از اخلاق در آن نیست، قضاوت، وکالت، مشغول شدن در عقدیتی سیاسی نیروهای نظامی، معلم شدن در آموزش و پرورش، فرار از سربازی، اجبار یا تشویق والدین و دادن وعده های مادی مثل خرید موتور، دوچرخه، لبتاب و…

گرچه ما درصدد قضاوت اهداف داوطلبان برای ورود به حوزه نیستیم. و حتی نمی خواهیم وجود این اهداف و تحقق آن ها را در حوزه انکار کنیم. اما افرادی که می خواهند به حوزه بیایند باید نکته بسیار مهمی را مد نظر داشته باشند. شما باید بدانید که حوزه علمیه مانند یک سازمان است که خود اهداف مشخصی را دنبال می کند. شما با به ورود دنیای طلبگی و حوزه علمیه ابتدا باید اهداف این سازمان را بدانید و سپس با انتخاب یکی از آن اهداف که مطابق استعداد و علاقه شماست، تلاشتان را برای تحقق آن هدف حوزه و سازمانی که به عضویت آن درآمده اید به کار ببندید.

در نتیجه شناخت اهداف وجودی حوزه و انتخاب یکی از آن اهداف که با استعداد و علایق شما مطابق تر است بسیار مهم است. هدف اصلی تشکیل حوزه علمیه آموزش دین اسلام به طلاب است تا آن ها نیز دین را فراگرفته و به جامعه بیاموزند. مطابق آیه نَفر (فلولا نفر من کل فرقه منهم طائفه لیتفقهوا فی الدین و لینذروا قومهم اذا رجعوا الیهم ) که دلیل اصلی تشکیل حوزه علمیه و ندای دعوت خداوند برای ورود به حوزه علمیه و آموختن دین و ابلاغ و اقامه آن در جامعه است، سازمان روحانیت و طلابی که به آن وارد می شوند سه وظیفه اصلی به عهده دارند:

  1. تفقه در دین: شناخت عمیق و همه جانبه دین اسلام که برای تحقق این هدف به افرادی با استعداد تحصیلی بالا، هوش، ذکاوت و دقت و حوصله فراوان نیاز است تا سال های متمادی یعنی در حدود ۱۵تا ۲۰ سال، تنها به آموختن علومی بپردازند که به عنوان ابزارهایی برای شناخت دین به حساب می آیند. یک طلبه برای آموختن اجتهادی دین باید ۹ علم را به قدری خوب بیاموزد تا بتواند همانطور که یک مکانیک ماهر اتومبیل از ابزارها و آچارهای تعمیرگاه خود استفاده می کند، از این علوم استفاده کند تا نظر دین را در مورد مسائل مختلف از متن قرآن و احادیث و سیره اهل بیت استخراج کند. این علوم عبارتند از: صرف، نحو، لغت، منطق، فقه، اصول، رجال، درایه و تفسیر. پس این علوم حوزوی هیچ کدام به تنهایی کاربرد ندارند و هدف از آموختن آنها این است که به عنوان ابزار در خدمت طلبه باشند تا بتواند نظر دین را بفهمد و از دل متون دینی استخراج کند.
  2. ابلاغ دین: به معنای رساندن پیام دین به جامعه است. یک طلبه پس از این که دین را آموخت، باید آن را به جامعه منتقل کند. زیرا اگر تنها به آموختن آن اکتفا کند و آن را به دیگران منتقل نکند هدف حوزه را محقق نکرده است و وظیفه خود را به انجام نرسانده است. گرچه برای انجام این رسالت، یک طلبه می تواند در هر مرحله ای از طلبگی خود اقدام به تبلیغ دین مبین اسلام نماید و نیازی نیست تا شخصا دین را به صورت اجتهادی آموخته باشد. بلکه می تواند دین را به صورت تقلیدی بیاموزد و با استفاده از عرصه های مختلف تبلیغ آن را به جامعه برساند. عرصه های بسیار زیادی برای فعالیت در حوزه ابلاغ دین وجود دارد که هر طلبه مطابق استعداد و توانمندی های خود می تواند هریک از آنها را انتخاب و به انجام برساتد. بسیاری از مشاغل طلبگی در این عرصه دسته بندی می شود.
  3. اقامه دین: پس از اینکه دین به جامعه ابلاغ شد سازوکاری باید باشد که ضمانت اجرای احکام دین در جامعه اسلامی را فراهم کند. افرادی که از دستورات دینی سرپیچی می کنند و موجبات اخلال در جامعه اسلامی را به وجود می آورند آگاه و آن ها را به اصلاح رفتار خود دعوت کنند. بسیاری از مناصب حکومتی و مشاغل اجرایی در کشور که طلاب در آن مشغول هستند در این عرصه دسته بندی می شود.

در نتیجه یک طلبه باید با توجه به این سه وظیفه و رسالتی که حوزه علمیه به دوش طلاب می گذارد، هدف خود را از ورود به مسیر طلبگی تعیین و خود را برای انجام آن آماده سازد.

دانلود کتاب کمک آزمون ورود به حوزه علمیه