1

جوهره وجودی روحانیت چیست؟بررسی نقش ها، مسئولیت ها و کارکردهای روحانیون برای تحقق واقعی یک روحانی دین

برای یافتن جوهرة وجودی روحانیت یعنی تشخیص عواملی که موجب می شود تا یک فرد به عنوان روحانی تلقی شود، حقیقتا  باید به این پرسش پاسخ داد که عنصر عمومی روحانیت که آن را از دیگر افراد و اقشار جامعه جدا می سازد چیست؟ برخی آن را در کسوت و لباس خاصی که به آن ملبس هستند و برخی در مدل تامین معیشت آنان جستند. برخی در تمام وقتی و ممحض بودنشان در دین و برخی در داشتن تخصص و دانش و اطلاعات خاص و برخی در احساس مسئولیت سرشاری که نسبت به دیگران دارند و برخی در منش و اخلاق و روحیات عمیق دینی ایشان.

با اینکه نمی توان تاثیر هیچ یک از این عوامل را نادیده گرفت اما باید گفت، عمده ترین عنصر شکل دهنده روحانیت را در نقش و کارکردهای ویژه اي می دانیم که بر عهده می گیرند و لباس متفاوتی که بر تن می کنند و به واسطه آن خود را از دیگران متمایز می سازند.

بنابراین روحانی فردی است با پوششی و لباسی خاص که عهده دار ايفاي نقش و تحقق كاركردهاي ویژه در ارتباط با دین است. حال که در تعریف یک روحانی دو شرط بر عهده گرفتن نقش و ملبس بودن به لباس روحانیت را مطرح کردیم، به این نتیجه می رسیم که افرادی که همان نقش و کارکردها را در غير آن کسوت به انجام می رسانند و ملبسینی که ایفاگر هیچ یک از نقش و کارکردهای مورد انتظار از یک روحانی، حتی در خفیف ترین صورت آن نیستند، از دایره شمول روحانی به معنای خاص مورد نظر این مقاله خارج می افتد.

به دلیل اهمیت شناخت یک روحانی حقیقی از روحانی نمایان و به دلیل اهمیت نقش بسزای روحانیون واقعی در جامعه این مقاله در نظر دارد از جنبه های مختلفی شروط و ویژگی های یک روحانی واقعی را بررسی نماید.

  1. شرط تحقق
  2. شروط صدق
  3. شروط کارکرد
  4. الزامات تبعی

در برداشتن لباس ویژه و متمایز شرط تحقق روحانیت است. بدین معنا که روحانی بودن به معنای خاص، بدون آن محقق نمی گردد. علم و تدین با دینداري شاخص که از آن به تقوا یاد شده، همان مشخصاتی است که با این نماد به آن شخص منتسب می گردد و در واقع از «شروط صدق» آن محسوب می شود. بنا براین می توان گفت فردی که لباس روحانیت به تن دارد اما دانش حوزوی ندارد و یا به اصول اخلاقی و تهذیب پایبند نیست، در آنچه از او ظاهر است، صادق نیست یا لباس بر اندام این شخص، نماد و نمودی از آن ویژگی ها را با خود ندارد.

ملبس شدن به لباس روحانیت علاوه بر ایجاد شباهت به بزرگان دین و داشتن نماد علم و تقوا، به منظور ایفای نقش و کارکردهایی صورت گرفته است که از این چهار مورد بیرون نیست:

  1. تبلیغ و ترویج دین

٢. تعلیم و تعلم دینی

  1. صیانت و دفاع از آن

۴. هدایت و اجرای مناسک

پذیرش این نقش ها و به انجام رسانیدن این وظایف، در واقع از شروط کارکردی روحانیت است؛ بنابراین انتظار می رود فرد ملبس دارای علم و تقوای دینی، عهده دار انجام دست کم یکی از نقش های مذکور باشد؛ در غیر این صورت، ضرورت وجودی آن زیر سؤال می رود و به عامل تفاخر و تمایز تبدیل می گردد.

البته برای به عهده گرفتن نقش های مذکور و تحقق کارکردهای مورد انتظار از یک روحانی لازم است سال های سال برای آموختن دین تلاش کند و لازم می آید آن را به عنوان شغل و حرفه اصلی در زندگی خویش اختیار نماید. از این رو یکی از الزامات تبعي روحانیان، یعنی تمام وقتی ایشان، ضرورت پیدا می کند؛ یعنی روحانی کسی است که به ناگزیر تمامی وقت مفید و مؤثر خود را به انجام یک یا چند وظیفه از نقش های مذکور می نماید و عملا نخواهد توانست به هیچ شغل و فعالیت دیگری که کسب و محل تامین معیشت او باشد، بپردازد.

بنابراین می توان اینطور نتیجه گرفت که لباس شرط ((تحقق)) روحانیت است و تقوا و علم، شرط ((صدق)) آن و قبول نقش و به عهده گرفتن مسئولیت های خاص، از ضرورت های وجودي آن؛ به نحوی که نبود هر کدام، آن را از بی معنا می سازد و از ضرورت می اندازد.

وجود روحانیت به عنوان حاملان، پیام رسانان و مجریان دین، بیش از هر چیز، مبتنی بر یک ضرورت کار کردی است؛ از این رو در تمامی ادیان، حتی در ادیان بسيط و ابتدایی نیز به شکلی موضوعیت داشته است. عمومیت و موضوعیت داشتن روحانیت برای ادیان، بیش از هر چیز ناشی از ماهیت دین است که وجود کسانی را به عنوان حافظ، حامل، ناقل، مروج و به یک معنا، كارگزار دین ضروری می سازد. دین به مثابه یک بسته آموزه ای، یک مجموعه از مناسک عبادی و مراسم شعائری و یک سلسله احکام عملی از جنس شرايع و اخلاق و ممارستهای ایمانی، نیاز به یک گروه متخصص و متمحض تمام وقت دارد تا به تنظیم و تعلیم و ترویج آن بپردازند و از تخریب و تحریف و فراموش شدن آن جلوگیری نمایند.

تأکید بر ضرورت کار کردي، نقش پذیری و بر عهده گرفتن مسئولیت توسط روحانیت، این معنا را می رساند که وجود یک روحانی بدون در نظر گرفتن کارکردهایش و بدون انجام یکی از مسئولیت هایش، هیچ ضرورتی ندارد؛ از طرفی به دلیل پیوند ناگسستنی دین و روحانیون نگاه جامعه به این افراد نگاه به خود دین است و از این جهت کارکردهای روحانیون برای جامعه به نوعی نقش های مقدس محسوب می شود و با آنان مانند دیگر متخصصین در امور دیگر مثل پزشک یا معمار برخورد نمی کنند بلکه برای مسئولیت های ایشان احترام و تقدس ویژه ای قائلند. 

نقش و کارکردهای شناخته شده روحانیت در طول تاریخ و در شرایط و موقعیت های مختلف، به اقسام مختلفی تقسیم می شوند. با توجه به موقعیت فعلی جامعه و اهمیت جایگاه روحانیت در تحقق نظام اسلامی و حاکمیت اسلام در کشور و همچنین تحقق تمدن اسلامی برای صدور به شرق و غرب عالم و زمینه سازی ظهور منجی نهایی، ما این نقشها را در هفت دسته زیر شناسایی و از هم تفکیک کرده ایم:

۱. نقش «تبلیغی» که در وعظ و خطابه دینی به عنوان فراوان ترین مصداق، تجلی پیدا کرده است

٢. نقش «تعلیمی» که در حوزه های علمیه و در تشکیل انواع کلاسهای دروس دینی و فعالیتهای تحقیقی و تألیف کتب تفسیری و روایی و کلامی و تاریخی شکل گرفته است؛

٣. نقش «الگويي» روحانیت وقتی است که تجسم عینی آموزه های دینی، خصوصآ از جهات معنوی و اخلاقی باشند و از این حیث مورد رجوع مردم قرار گیرند؛

۴. نقش های «مناسکی» که در قالب امامت جمعه و جماعات و اجزا و هدایت مناسک حج و دیگر عبادات و مراسم جمعی قابل مشاهده است؛

۵. نقش «مرجعیت فقهی» که از بسيط ترین صورت پاسخ به سؤالات شرعی با ارجاع به فتاوي علما تا بارزترین نوع آن در استنباطات فقهی و پاسخ به استفتائات و انتشار رساله عملیه ظاهر شده است؛

۶. نقش های «اجتماعی» نظير مداخله در امر قضا و اصلاح ذات البین، امورحسبیه و سرپرستی اوقاف و جاری ساختن خطبه های ازدواج و طلاق و از این قبيل است؛

۷. و سرانجام نقش «سیاسی» که برخی از روحانیان شاخص را در طول تاریخ در کسوت رهبران سیاسی و پیشروان جنبش های اجتماعی نشان داده است.

تعدادی از این نقشها، همراه با کارکردهای خاص شان، ممکن است بعضا در یک شخص جمع شود و تأثيرات افزون تری بر مخاطبان و مراجعان دینی باقی گذارد؛ همچنین ممکن است در ایفای هر یک از این نقشها، شدت یا ضعفی پدید آید، اما دشوار است بدون ایفای ولو صوري یکی از آنها، بتوان کسی را به صرف ملبس بودن، روحانی قلمداد کرد. قبول و ایفای نقش های خاص، چنان با این مفهوم عجین است که جایز است کسی که خود را ایفاگر هیچ یک از آنها نمی شناسد، از پوشیدن آن لباس منع کرد؛ همان طور که اگر فاقد حداقل های علم و عدالت و تقوا باشد محکوم به خلع می گردد.




سوال از شما:

گاهی طلاب از ما میپرسند رشته قضاوت بهتر است یا روانشناسی یا گاهی می پرسند مدرسه علمیه عالی نواب در مشهد بهتر است یا موسسه امام خمینی(ره) در قم؟ برای ادامه تحصیل در سطح دو چه مسیری باید طی شود؟ چه پاسخی به آن ها بدهیم؟

پاسخ از کارشناس:

اگر هر طلبه به سه سوال اساسی در مورد طلبگی پاسخ روشنی بدهد و بر اساس آن ها مسیر آینده خود را ترسیم کند و خود را از برخی مخاطرات این مسیر محافظت کند قطعا به موفقیت خواهد رسید و می تواند برای دین اسلام و جامعه اسلامی فردی مفید و کارآمد باشد.

اولین سوال این است که من چه توانمندی هایی دارم؟ با توجه به استعداد ها، تیپ شخصیتی و نقاط ضعف و قوتم چه توقعی از خودم دارم؟

پاسخ به این سوال مستلزم تلاشی بلیغ در جهت خودشناسی و شناخت عمیق و دقیق از شخصیت شماست. دانشی که در همه لحظات زندگی به کمک شما می آید و می تواند بسیاری از مشکلات شما در روابط با دیگران و انتخاب های پیش رو را کاهش دهد.

سوال دوم این است که با توجه به نتیجه و پاسخ سوال اول، شما چه مسئولیتی در دنیای طلبگی دارید که دغدغه لازم و علاقه وافر نسبت به انجام آن دارید؟ اگر بپرسید که از کجا باید به وظایف و رسالت های طلبگی پی برد، باید کمی در مورد اهداف و رسالت های طلبگی در منابع موجود از جمله سند چشم انداز ۲۰ ساله حوزه علمیه مطالعه کنید. منابع و مقالات دیگری نیز در این زمینه موجود است که در سایت مسیر طلبه می توانید به آن دسترسی داشته باشید.

نکته مهم و ضروری این است که طبیعتا باید در انتخاب رسالت خود در حوزه علمیه، به متناسب ترین آن با توانمندی های خود و اولویت دار ترین آن ها نسبت به نیازهای فعلی و بروز جامعه توجه کنید.

اما سومین سوال که این نیز بسیار مهم است انتخاب بهترین راه برای آماده شدن شما برای انجام رسالت طلبگی و تحقق وظیفه و مسئولیتی است که به دوش گرفته اید. این راه می تواند تحصیل در یک رشته تخصصی حوزوی یا دانشگاه های طلبگی باشد و یا می تواند کسب مهارت های لازم برای تولید محصول یا خدمات لازم برای ارائه به جامعه باشد

در انتها باید بگویم اگر هدف شما از طلبگی روشن باشد و با توانمندی های بالفعل و بالقوه شما متناسب باشد، انتخاب رشته یا مهارتی که شما را برای تحقق آن هدف آماده می کند بسیار ساده و بدیهی خواهد بود.




طلبگی عزت است

در این مقاله شما راه کارهای عملی افزایش اعتماد به نفس و عزت نفس را خواهید آموخت.

هر فردی برای اینکه بتواند در زندگی خود به بهترین نحو عمل کند و به موفقیت های بزرگ در زندگی دست یابد، باید دارای صفات برجسته ای باشد که او را از سایرین متمایز کند. صفت، حالتی عرضی در انسان است که با توجه به شرایط، محیط، تربیت و تمرین بر انسان عارض شده و می تواند شامل صفات خوب و بد باشد. مثلا طلبه ای که برای کتاب های خود اهمیت و احترام قائل می شود و از کتاب های خود با دقت استفاده می کند، این صفت را در محیط خانواده خود و یا در محیط مدرسه خود تحت آموزش ها و نصایح اطرافیان در خود ایجاد کرده است.

یکی از صفاتی که یک انسان موفق و همچنین یک طلبه موفق باید از آن بهره برده باشد و اگر فردی از این صفت برخوردار نباشد به هیچ وجه نمی تواند در زندگی شخصی و اجتماعی خود پیشرفت کند، برخورداری از عزت نفس است.

همه ما می دانیم سر راه طلبه و در مسیر طلبگی مشکلات و موانع فراوانی قرار دارد. اما طلبه ای که عزت نفس داشته باشد می تواند با چالش هایی که وجود دارد هوشمندانه برخورد کند و در مواجهه با سختی، بهترین واکنش را از خود نشان دهد و طلبه ای که از عزت نفس کافی برخوردار باشد، به هیچ وجه در این مواقع، خود را نخواهد باخت؛ چون به خودش اعتماد دارد و ارزش وجود خود را می داند.

باید گفت سخن گفتن از اینکه حواسمان باشد اعتماد به نفس کاذب باعث ایجاد غرور در ما نشود و. . . برای شما طلابی که خود، اهل تقوا و ایمان راسخ هستید، زیره به کرمان بردن است و ما نیز از این امر صرف نظر کرده و سعی می کنیم مباحث جدیدی را ارائه دهیم.

راههای افزایش اعتماد به نفس:

درست است که اتفاقات گذشته باعث شده اند که عزت نفس ما پایین بیاید ولی حالا به عنوان یک طلبه می توانیم احساس و درک خود از خودمان را تغییر دهیم و با انجام چند تمرین ساده به صورت روزانه می توانیم عزت نفس خودمان را تقویت کنیم. اما قبل از بیان راهکارهای عملی، عزت نفس را از دیدگاه اسلام در قالب حدیثی بیان کرده و این مقاله را با این حدیث متبرک می نماییم.

قال الصادق علیه السلام:  إِنَّ اللَّهَ فَوَّضَ إِلَى الْمُؤْمِنِ أُمُورَهُ كُلَّهَا وَ لَمْ يُفَوِّضْ إِلَيْهِ أَنْ يَكُونَ ذَلِيلًا أَ مَا تَسْمَعُ اللَّهَ تَعَالَى يَقُولُ- وَ لِلَّهِ الْعِزَّةُ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِلْمُؤْمِنِينَ فَالْمُؤْمِنُ يَكُونُ عَزِيزاً وَ لَا يَكُونُ ذَلِيلًا قَالَ إِنَّ الْمُؤْمِنَ أَعَزُّ مِنَ الْجَبَلِ لِأَنَّ الْجَبَلَ يُسْتَقَلُّ مِنْهُ بِالْمَعَاوِلِ وَ الْمُؤْمِنَ لَا يُسْتَقَلُّ مِنْ دِينِهِ بِشَيْ‏ءٍ.

خداوند اختيار همه كارها را به مؤمن داده اما اين اختيار را به او نداده است كه ذليل باشد. مگر نشنيده اى كه خداى تعالى مى فرمايد: «عزت از آن خدا و رسولش و مؤمنين است»؟ پس، مؤمن عزيز است و ذليل نيست. [در ادامه] فرمودند: مؤمن از كوه محكم تر است، زيرا از كوه با ضربات تيشه كم مى شود اما با هيچ وسيله اى از دين مؤمن نمى توان كاست.

تهذيب الاحکام (تحقیق خرسان) ج۶، ص۱۷۹، ح۳۶۷

افرادی که اعتماد به نفس بالایی دارند، خود و دیگران را تشویق به انجام کارهای خوب کرده و برای خوب بودن و شناخت دیگران به عنوان انسان‌های خوب تلاش می‌کنند. آنچه در ادامه می‌خوانید راهکارهایی عملی برای افزایش عزت نفس و افزایش اعتماد به نفس است:

۱- در مقابل آینه بایستید و از خود تعریف کنید: این کار در کسب اعتماد به نفس و افزایش عزت نفس، بسیار مؤثر است. هر روز صبح چند دقیقه این کار را انجام دهید. سعی کنید هنگام نگاه کردن در آینه به موارد مثبت چهره خود نگاه کرده و از آن تعریف کنید.
۲-  در حال زندگی کنید: اگر در حال زندگی کنید و تمام انرژی خود را متوجه زندگی در لحظه نمایید، فردای شما هم تضمین خواهد شد. چرا که فردای شما محصول عملکرد صحیح امروز شما است. اگر عمر خود را در حسرت دیروز با نگرانی فردا سپری کنید، لحظه‌ها را از دست خواهید داد و این به معنی از دست دادن فردا نیز می‌باشد.
۳- دست دادن خودرا محکمتر کنید: به اصطلاح شل و وارفته دست ندهید، به خصوص اگر ورزشکار هستید، محکم و قدرتمند دست بدهید و همچنین گرم و صمیمانه.
۴-  به موفقیت‌های خود نگاهی بیندازید: از موفقیت‌هایی که تاکنون داشته‌اید، برای خود لیست تهیه کرده و همراه خود داشته باشید و هرگاه احساس عدم اعتماد به نفس کردید، نگاهی به آن بیندازید.
۵- به خودتان تبریک بگویید: حتی از گفتن جمله‌هایی مانند شب بخیر و دوستت دارم به خود امتناع نورزید. حتی برای خود جشن تولد بگیرید و در کل به خودتان برسید.
۶-  نیروی نگاه خود را تقویت نمایید:
افراد نظامی به خصوص آن‌هایی که در شغل فرماندهی بوده‌اند ناخودآگاه نیروی قدرتمندی دارند، اگر می‌خواهید به این مرحله برسید، تمرین مؤثر زیر را انجام دهید: “ساچمه‌ای سیاه را در وسط سینی قرار دهید، و سعی کنید با نگاه خود از فاصله ۲ متری آن را حرکت دهید”
۷- همیشه با خود مبلغی پول داشته باشید: وجود مقداری پول در جیب و کیف شما، عزت نفس و اعتماد به نفستان را زیاد می‌کند، تاکنون شما شاید این موضوع را بسیار تجربه کرده باشید.
۸-  مهم‌تر از همه، نه گفتن را یاد بگیرید: بسیاری از افراد، قدرت نه گفتن را ندارند و این موارد برای آنان مشکل‌هایی ایجاد نموده است. اگر پیشنهاد یا درخواستی به شما می‌شود که میل ندارید آنرا بپذیرید، با قاطعیت اما با احترام بگویید نه.
۹- فکر کنید که اعتماد به نفس بی‌نظیری دارید: هرگز این فکر را به خود راه ندهید که اعتماد به نفس ندارید، همیشه سعی کنید نسبت به خود فکرهای مثبت و والایی داشته باشید. اگر خودتان فکر کنید که اعتماد به نفس ندارید، چه‌طور انتظار دارید که دیگران فکر کنند که شما اعتماد به نفس دارید. فراموش نکنید که به هرچه فکر کنید، به سرتان می‌آید. اگر فکر کنید که کاری را نمی‌توانید انجام دهید به طور حتم نمی‌توایند. آنچه مهم است، فقط افکار شماست.

۱۰-  سرعت راه‌رفتن خود را بیشتر کنید: کسی که اعتماد به نفس دارد گام‌های مستحکم بر می‌دارد و هدفمند راه می‌رود. قوی، قدرتمند و پر انرژی باشید.
۱۱- سر خود را بالا نگه دارید: این کار باعث می‌شود جریان خون از قلب به مغز (خون شریانی) و از مغز به قلب (خون وریدی) به آسانی انجام پذیرد. حجم ریه‌ها افزایش یابد و در واحد زمان، اکسیژن بیشتری با خون مبادله شود. راه‌های هوایی از قبیل نای، نایژه‌ها، حلق وبینی تا حدودی در یک امتداد قرار گیرند و تنفس، راحت‌تر شود، میزان دید بیشتر شود، به برازندگی ظاهری شخص کمک کند و از همه مهم‌تر، اعتماد به نفس شخص را زیاد می‌کند.
۱۲- با ترس خود روبه‌رو شوید: مطمئن باشید چیزی که از آن ترس دارید به آن بدی که شما فکر می‌کنید نیستند. روبه‌رو شدن با آنچه شما از آن می‌ترسید باعث افزایش عزت نفس  و افزایش اعتماد به نفس می‌شود.
۱۳- صحبت کنید: اغلب اوقات در مورد یک موقعیت با یک شخص دچار توهماتی می‌شویم که درست نیستند، اگر شک و تردید و سؤالی برای شما پیش بیاید و آن را رفع نکنید، این شک و تردید روی رفتار شما تأثیر می‌گذارد.
۱۴-  مغلوب نشوید: چیز دیگری را انتخاب کنید. شما با یک تجربه ناموفق مغلوب نمی‌شوید، به این فکر کنید که آیا هیچکس قبل از موفقیت شکست نخورده است؟ تنها چیزی که احتیاج دارید یک راه متفاوت است.
۱۵- عذر تراشی نکنید: شایع‌ترین بهانه‌ای که می‌تواند در برابر هر تغییر مثبتی آورده شود، این است که من ذاتاً این‌طور هستم یا من این‌طور بزرگ شده‌ام، خیر، عذر شما پذیرفته نیست.
۱۶- مهارت‌های ارتباطی خود را گسترش دهید: در واقع خود باوری و افزایش عزت نفس و اعتماد به نفس ریشه در ارتباط با دیگران دارد. داشتن ارتباط اجتماعی به افراد کمک می‌کند تا واقعیت‌هایی را در مورد خود بدانند. این افراد می‌آموزند که در درون اجتماع برخی از افراد توانایی‌های بیشتر از آن‌ها و برخی دیگر توانایی‌های کمتر از آن‌ها دارندو در واقع آن‌ها می‌آموزند که کم توان‌ترین افراد جامعه در همه ویژگی‌ها نیستند.
۱۷- در اجتماع بودن را تمرین کنید: به فعالیت‌هایی ملحق گردید که همواره در ارتباط با دیگران باشید، مانند: باشگاه، کلاس‌های ورزشی، حلقات صالحین و تبلیغ های گروهی. در این محیط‌ها همواره باید اجتماعی بوده و با مردم معاشرت کنید. پس از مدتی خواهید دید ارتباط با دیگران برایتان عادی و راحت می‌شود.
۱۸- از طرد شدن نهراسید: یکی از عامل‌های اصلی در اعتماد به نفس پایین، ترس از عدم پذیرش (طرد شدن) است. آنچه را که فکر می‌کنید درست است انجام دهید. به یاد داشته باشید این انتظار اشتباهی است که بخواهیم همیشه مورد پذیرش و تأیید دیگران باشیم.
۱۹- نگرش مثبت داشته باشید:
سعی کنید به موفقیت‌ها و نکات قدرت خود فکر کنید. ترفند کار در این است که خود آگاه (تمرکز حواس به خود) نباشید. اعتماد به نفس پایین، تردید و دودلی هنگامی رخ می‌دهد که شما به عیوب و نقایص خود فکر می‌کنید. در عوض افکارتان را سراسر به شخصی که در حال گفت‌وگو هستید متمرکز گردانید. هم شما اضطراب خود را از خاطر خواهید برد و هم اینکه طرف مقابل از توجه شما خرسند و مشعوف خواهد شد.
۲۰- توقعات خود را کاهش دهید: همیشه عالی بودن غیر ممکن است افرادی که می‌خواهند همیشه عالی باشند هیچ‌کاری را انجام نمی‌دهند.

قطعا این موارد تنها موارد موجود نیستند و آنچه باید مورد توجه باشد این است که هر فردی با توجه به شرایط شخصی خودش، راهکارهای خاص خود را برای افزایش اعتماد به نفسش دارد که این شرایط و راه حل های ویژه باید توسط کارشناس و مشاوران بررسی گردیده و بیان گردد. اما تمرین کردن برای جذب صفت جدید در آدمی امری مورد انتظار است و شما می توانید با توجه به موارد مذکور تمرین کنید تا اعتماد به نفس خود را افزایش دهید.

در قسمت های بعدی این مقاله، راهکارهای عملی بیان شده توسط کارشناسان مسیر طلبه را بیان می کنیم و همچنین به بیان تفاوت اعتماد به نفس و عزت نفس و تعریف آنها پرداخته و راهکارهای افزایش اعتماد به نفس در برابر دیگران و علائم کمبود اعتماد به نفس را ذکر کرده و در انتها جملاتی که اعتماد به نفس دهنده هستند را لیست خواهیم کرد.




چهارشنبه ۲۷ شهریور ۱۳۹۸ گعده ای با حضور حجت الاسلام روح بخش مدرس کارآفرینی در ساختمان مرکز نوآوری و شکوفایی حوزه علمیه خراسان برگزار شد.




تخصص گرایی

یک طلبه باید جامع تمام علوم دینی باشد تا بازدهی بیشتری داشته باشد یا متخصص در یک گرایش؟

در زمانه کنونی باید پذیرفت که یک روحانی وارث تمام وظایف پیامبر اسلام نیست. بلکه وظایف سنگین انبیا بر دوش نهاد بزرگ روحانیت است و هر فرد در این سازمان بزرگ باید متناسب با دانش، توان و مهارت های خود متعهد انجام بخشی از این رسالت گسترده باشد.

این کلام نغز از شیخ بهاءالدین عاملی که از نوابغ علمای شیعه در طول تاریخ است مشهور است که پیوسته می‌گفت: «من بر کسانی که متخصص در همة فنون هستند غلبه کردم اما همواره متخصصان در یک فن بر من غلبه کرده‌اند.

حتی در امر تبلیغ که یکی از رساالت های طلاب از میان صدها وظیفه بزرگ و کوچک است نیز تخصص یک ضرورت است. کسی نمی‌تواند هم توان فعالیت فرهنگی در دانشگاه را داشته باشد، هم در روستا، هم در شهر، هم در زندان، هم در کودکستان، هم در اینترنت، هم برای زنان، هم برای ایرانیان، هم برای کشورهای خارجی (آسیایی، اروپایی، آفریقایی و.. . ) ، هم به صورت مکتوب، هم به صورت کلامی، هم به صورت تصویر و نمایش و شیوه‌های نوین هنری، هم.. . . و سخن محکم و قالب متناسب تحویل دهد! وجود چنین پدیده‌ای واقعا دیدنی و اعجاب آمیز است. گویا این اَبَر انسان‌ها تنها در عالم اوهام و فیلم‌های تخیلی پدید آمده‌اند!

اگر بخواهیم مثالی بزنیم تا مطلب واضحتر شود باید بگوییم برای ساختن یک بنا هرگز لازم نیست همة کارگران همه کاره باشند بلکه اگر هر یک از آنان تنها یک هنر داشته باشد از دو جهت بهتر است؛ یکی افزایش کیفیت کار و دوم کوتاه شدن زمان آموزش و الحاق یک نیروی عملیاتی به این پروژة ساختمانی.

بنابراین تخصص‌گرایی یک ضرورت اجتماعی و مقتضای تقسیم کار و توزیع نقش‌ها است که با پیچیده شدن بافت جوامع و افزایش نیاز‌ها، دانش‌ها و مهارت‌ها روز به روز بدیهی‌تر می‌گردد و مقتضیات خود را به انسان‌ها بیشتر تحمیل می‌کند.

ضرورت مهارت آموزی در یک گرایش تخصصی از گرایشات مختلف طلبگی برای پاسخگویی به نیازهای روز جامعه یک اصل اجتناب ناپذیر و یک راه حل مسلم برای رغم زذن آینده روشن طلبگی و به تبع آن هدایت صحیح جامعه و پاسخ به نیازهای دینی آنان از طریق ابزار روز است.

طلبه اگر مسئولیتی در قبال اجتماع نداشته باشد از مطالعه انواع کتاب‌ها و آشنایی با دانش‌ها و مهارت‌های مختلف بسیار احساس رضایت می‌کند و خوش خواهد بود، اما اگر بنا باشد خدمتی ارائه کند لازم است در یک زمینه متمرکز شود یعنی توان و فرصت خود را بدان معطوف دارد و آن را با همه وجود دریابد.

بنابراین برنامة آموزشی و تربیتی طلاب همواره مشترک نیست و مسئولان آموزشی و پرورشی حوزه نباید اصرار داشته باشند که الگوهای مشابه و یکسانی از طلاب پدید آورند؛ زیرا از آنان نقش‌ها و کارکردهای متفاوت انتظار می‌رود و آمادگی‌های مختلفی باید در آنها فراهم آمده باشد.

با توجه به اینکه مأموریت طلبه فعالیت فرهنگی است، یعنی طلبه از خود آثار فرهنگی به جای می‌گذارد طبعا تخصص طلبه نیز تخصص فرهنگی است. هر اثر فرهنگی چنانچه پیش‌تر نیز گفتیم دارای سه بعد مخاطب، قالب و محتوا است. یعنی طلبه می‌کوشد محتوای معینی را در قالب خاصی به مخاطبی عرضه کند. بدون این سه بُعد هیچ اثر فرهنگی قابلیت تحقق ندارد. به یک لحاظ می‌توان تخصص‌های فرهنگی را از این سه زاویه برش داد. می‌توان کسی را فرض کرد که تخصص در محتوای خاصی (مانند مهدویت، زن یا اخلاق) دارد یا کسی که برای مخاطب خاصی (مانند جوانان، کودکان یا دانشجویان) به صورت تخصصی می‌تواند آثاری عرضه کند یا کسی که در استفاده از قالب مشخصی (همچون نشریه، سخنرانی یا مناظره) تخصص دارد و آثار ویژه‌ای خلق می‌کند.

اقتباس از راه و رسم طلبگی دفتر ۵ ص۷

مشاهده سایر مقالات مرتبط با طلبگی کلیک نمایید.

برای مشاهده دیگر مقالات رشته شناسی کلیک کنید




((فروشگاه اینترنتی محصولات حوزوی))

ارائه محصولات حوزوی در بستر سایت و اپلیکیشن و حمایت از تولیدکنندگان خانگی از میان طلاب و خانواده های ایشان و کمک به تصحیح سبک زندگی در میان مشتریان

 

اهداف:

ایجاد سبک زندگی اسلامی

ایجاد برند متمرکز در زمینه های مذهبی

امکان خرید و دسترسی سریع و آسان و مقرون به صرفه

 

جامعه هدف:

عموم طلاب و روحانیون ساکن در شهرستانها و خانواده های تولیدکننده طلاب

 

سال شروع فعالیت: ۱۳۹۷

تعداد اعضای باشگاه مشتریان: ۳۰۰نفر

پایگاه اینترنتی




انسان شایسته

امکانات و منابع!!!

با قسمت جدید از سری مقالات انسان شایسته با ما همراه باشید. در قسمت های قبلی از دو ویژگی و صفت انسان شایسته در حوزه نگرش و ذهنیت صحبت کردیم . راهکارهای دستاورد گرایی و معنا گرایی را لیست کردیم. اگر برای بار اول است که این مقاله را می خوانید پیشنهاد می کنم حتما قسمت های قبلی را نیز مطالعه بفرمایید.

سومین ویژگی برای یک انسان شایسته

سومین ویژگی برای یک انسان شایسته در حوزه نگرش این است که انسان استفاده حداکثری از داشته ها و منابع را داشته باشد.

اصولا در دنیا انسانی را شایسته و موفق می نامند که یاد گرفته باشد از چیزهایی که فی الحال در اختیار اوست استفاده کامل و حداکثری داشته باشد.

بحث درباره اینکه آیا همه افراد منابع و امکانات یکسانی دارند یا خیر و اینکه فلانی امکاناتی را داشته که من ندارم و بالعکس، تکرار مکررات است چرا که حداقل طلاب با این مساله آشناییت دارند که اولا عدالت مساوات نیست و در ثانی همه افراد به یک اندازه منابع و امکانات دارند علاوه بر این باید گفت فرضا که امکاناتی فرازمینی در اختیار فردی قرار بگیرد که تا دیروز به نداشتن امکانات ناله می کرد و از آنچه داشت استفاده نمی کرد. چه ضمانتی دارد که این فرد از امروز فردی پرکار و پر تلاش و موفق باشد؟ فردی که تا قبل از این فقط اعتراض می کرد و از همان حداقل امکاناتی که داشت استفاده نکرده بود؟

این طرز نگاه کردن و نگرش است که متفاوت است. یک انسان شایسته می گوید چطور می توانم بیشترین استفاده را از این امکاناتی که در اختیار من است داشته باشم!! اما انسانی که شایسته نیست این امکانات را نمی بیند و خود را درگیر چیزهایی می کند که ندارد.

به طور کلی برای استفاده حداکثری از داشته ها و برای ایجاد این نگرش، سه قانون وجود دارد:

اول اینکه از داشته و امکانات فعلی خودتان نهایت استفاده را داشته باشید که در این باره به اندازه کافی صحبت شد.

دومین مطلب این است که به منابع آینده امید نبندیم. امید نبستن یعنی اینکه منابع آینده و آتی که در دست شما نیست را بیخیال شده و تمرکز خودتان را از آنچه در دسترستان نیست برداشته و روی داشته هایتان بگذارید و تلاش کنید از آنچه دارید کامل استفاده کنید.

سوم اینکه آن اقدامی را که الان می توانید انجام دهید را به بعدها که شرایط بهتر شود موکول نکنید. موکول نکردن یعنی اینکه شرط نگزارید برای اقداماتتان که اگر اینطور شود من این کار را می کنم، از شنبه شروع به مطالعه می کنم، بعد از اتمام کلاس هایم فلان کار را شروع می کنم، بعد از اتمام سطح یک  و این قبیل شرط گذاشتن که باعث می شود شایستگی شما از بین برود. مگر عمر آدمی چقدر است که لذت بردن و استفاده از منابع و زندگی را موکول می کنیم و به تاخیر می اندازیم. مگر نه این است که دنیا مزرعه ایست که برای آخرت بایستی در آن زراعت کرد؟ اگر کشاورزی در زمان کاشت بذر، تعلل کرده و بگوید که الان که تراکتور من خراب است پس باشد تا زمانی که درستش کنم، دیگر محصولی نخواهد داشت. کشاورز شایسته آن است که در زمان کار حتی با بیل و یا دست آن چه لازم است را انجام می دهد.

دیوید دیدا می گوید: هرلحظه که به انتظار می گذرد یک لحظه تلف شده است

پس از دست روی دست گذاشتن بپرهیزید و همین الان شروع کنید تا شایستگی شما به همه نمایان شود

و اما منابع و داشته ها که از آن صحبت کردیم یعنی چه؟ منابع یعنی هر امکاناتی که در اختیار ماست: زمان، انرژی، تجهیزات، عمر و همه آنچه روی میزتان قرار دارد. هر چه در اختیار دارید، بیشترین استفاده از آن را که ممکن هست را پیدا کنید و شروع کنید. انسان شایسته در مواجهه با هرچیزی می گوید چطور می توانم از این امکان، بهترین و بیشترین استفاده رو داشته باشم. برخی از ما در کودکی و زمان مدرسه وقتی مدادمان کوچک می شد آن را عوض کرده و دور می انداختیم در مقابل برخی بودند که تا لحظه آخر از این امکانی که مداد داشت استفاده می کردند. عمر و انرژی و امکانات و منابع ما همگی در اختیارمان است؛ شایستگی خودتان را نشان دهید. کاغذ و قلمی بردارید و همه آنچه را دارید لیست کرده و بنویسید چه استفاده ای می توانید از اینها داشته باشید!!

امکانات و منابع خودتان و طریقه استفاده از آنها را با ما به اشتراک گذاشته و تجربیات خود را برای دوستانتان بیان کنید

[supsystic-tables id=8]

برای مشاهده سایر تکنیک ها کلیک بفر مایید




دستاورد گرایی اولین رمز پیشرفت

دستاورد گرایی اولین رمز پیشرفت

در قسمت اول از سری مقالات انسان شایسته درباره اولین صفت یک انسان شایسته سخن می گوییم. ما انسان ها برای موفق تر شدن باید صفاتی را در خودمان پرورش دهیم. با پرورش یکسری خصوصیات، می توانیم آنها را بعنوان ماهیت در خودمان قرار داده و در آینده به موفقیت های بزرگی دست پیدا کنیم. آنچه ما در این سری مقالات با شما مطرح می کنیم صفات انسان شایسته در سه حوزه اصلی نگرش،روابط و عملکرد می باشد.

بی شک انسان های موفق و شایسته نگرش و فکر و ذهنیتی شایسته و موفق نیز دارند. پس اولین قدم برای انسان شایسته شدن تغییر نگرش خودمان است. وقتی نگرش و ذهنیت انسان تغییر کند، عملکرد و کارایی او نیز به همان سمت و سو حرکت خواهد کرد.

اولین صفت از صفات انسان شایسته که در حوزه نگرش می باشد دستاوردگرایی است. همانطور که از اسمش معلوم است انسانی شایسته است که در امور روزمره اش به دستاورد برسد. یعنی باید ببینید چقدر برایتان اهمیت دارد کارهایی را که شروع می کنید به پایان برسانید و چقدر اهمیت دارد که کارهای تمام شده تان ملموس باشد. انسان این مدلی در یک مدت زمان مشخص تبدیل به یک فردی با دستاوردهای بزرگتری می شود. ذهنیت شما باید به یک انسان دستاوردگرا تبدیل شود. باید یک فلسفه ذهنی بسازید برای خودتان. یک ذهنیتی که باعث شود به مرور زمان نتیجه بگیرید.

حال برای اینکه یک انسان دستاوردگرایی باشیم چه باید بکنیم؟ پاسخ این است که برای دستاوردگرایی بایستی چند ویژگی را در خودتان پیدا و تقویت کنید تا در نتیجه به فردی دستاوردگرا و در انتها به موفقیت برسید.

ویژگی اول: وقت صرف کردن

وقتی می خواهید کاری را انجام دهید( درس خواندن، امتحان دادن،رانندگی، مطالعه آزاد، ورزش، نوشتن مقاله و . . .) هر مقداری که می خواهید کارتان تاثیر گزار باشد و نتیجه بهتری داشته باشد، به همان مقدار باید برای کارتان وقت صرف کنید. اگر فرضا برای امتحانات درسی نمره ۱۸ یا ۲۰ می خواهید باید به همان مقدار وقت صرف کنید. این یک قانون نانوشته است. همانطور که مشابه این قانون ضرب المثل هرچقدر پول بدهی همان قدر آش میخوری وجود دارد، باید بگویم هر چقدر وقت صرف کنید برای کارتان، همان قدر هم نتیجه بهتری می گیرید. انسان های موفق و شایسته برای کارهایشان وقت صرف می کنند و حتی شب ها بیداری کشیده و برای انجام بهتر کار تلاش می کنند.

دومین ویژگی برای دستاوردگرایی: تمرکز است. معنای این ویژگی واضح است و نیاز به توضیح خاصی ندارد. هرکاری که انجام می دهید فقط و فقط تمرکز و حواستان شش دانگ به همان کار و مساله باشد. امروزه اکثر افراد گوشی هوشمند دارند و دسترسی به اینترنت همگانی شده است و فعالیت در فضای مجازی هم ضمیمه اینها شده و در حین انجام کار، مطالعه، سر کلاس درس و غیره باعث می شود که در یکی دوساعتی که مشغول انجام فعالیتی هستیم، حواس و تمرکزمان تقسیم به چند مورد شده و در نتیجه آن مقدار بازدهی را که فعالیت و کارمان باید داشته باشد را نداشته و دستاورد کمتری نصیبمان می گردد. افراد موفق دنیا راز موفقیت خودشان را با این سه کلمه بیان می کنند: تمرکز تمرکز و تمرکز

ویژگی سوم دستاورد گرا شدن تعهد است. متعهد بودن،پایبندی،وفاداری. اینها باعث می شود در انجام کاری که عهده دار آن هستید موفق بوده و نتایج ایده آلی را بدست بیاورید.وقتی کاری را شروع می کنید متعهد باشید که آن کار را تا انتها پیش برده و تمامش کنید. رها کردن کار در اواسط آن بی تعهدی شما را رسانده و نتیجه نیز در بر ندارد. این را همیشه توجه داشته باشید که شروع کردن کار اصلا سخت نیست و همه می توانند کاری را شروع کنند اما آنچه اهمیت و ارزش دارد تمام کردن کار است. شاید شما نیز مثل من بارها تصمیم به مطالعه منظم دروس حوزه گرفته و یا تصمیم به نوشتن مقالات، خلاصه نویسی و حتی کتاب گرفته باشید اما در هفته های ابتدایی آن را رها کرده و فراموشش نموده اید!! دلیلش این است که به آن کار متعهد نبوده اید. تعهد و وفاداری و پایبندی کلید موفقیت در امور است .

ویژگی چهارم برای دستاورد گرایی را در قالب مثالی می گویم. حتما تا بحال زوج هایی که به تازگی ازدواج کرده اند را دیده اید؟! افرادی که به تازگی وارد رابطه عاطفی شده اند. وقتی این ها را می بینیم آنچنان درگیر معشوق خود شده اند که هیچ اتفاق دیگری را اطراف خود مشاهده و درک نمی کنند و حتی زمان را نیز فراموش می کنند. همه می گویند عاشق است و عشق کورش کرده است. البته بعضی افراد بعد از گذشت مدتی این درگیری را ندارند و حتی شاید حواسشان به همه چیز باشد به جز شریک عاطفی شان.

مقصود ما قسمت اول ماجرا است. شرط موفقیت و دستاوردگرایی درگیر شدن است. وقتی کاری را شروع می کنید درگیرش بشوید. خواب و زندگی تان بشود آن کار و حتی در زمان تفریح نیز به آن کار فکر کنید و آن کار در پوست و خونتان جای بگیرد. باید عاشق کاری باشید که آن را شروع کرده اید. وقتی عشق باشد قطعا موفق خواهید شد.

امیدوارم با تمرین بر روی این چهار ویژگی نگرش شما تبدیل به فردی دستاوردگرا شود و در نتیجه انسان شایسته تری باشید. در قسمت بعدی درباره ویژگی دوم انسان شایسته در حوزه نگرش صحبت خواهیم کرد.

شما هم می توانید تجربیات و نظرات خود را با ما و دیگر همراهان به اشتراک بگذارید.

[supsystic-tables id=8]

برای مشاهده سایر تکنیک ها کلیک بفر مایید




طلبه منظم

چگونه یک طلبه منظم باشیم؟یکی از مسائل مهم و کاربردی در زندگی طلبگی، منظم بودن در تمامی عرصه های فعالیت است.

برخی از افراد در درس منظم هستند اما در منزل طور دیگرند. برخی اتاق منظمی دارند اما در محل کار رفتار غیرمنظمی از خود ارائه می دهند.

در هرصورت کمتر افرادی را مشاهده می کنیم که از بی نظمی دور باشند و زندگی کاملا منظم، دقیق و مشخصی داشته باشند. البته این مدل زندگی کاملا منظم و با برنامه های دقیق و بسیار جزئی، شاید امکان پذیر نباشد و ما هم قصد نداریم فرمول این روش را به شما ارائه دهیم.بلکه در این نوشته سعی ما براین است از بی نظمی در زندگی شما کاهش داده و روش هایی کاربردی را برای فرآیند بهتر خود در مسیر زندگی به اشتراک بگذاریم.

برای منظم تر شدن روش ها و تکنیک های بسیار زیادی هست اما شما سه ایده اساسی را در نظر بگیرید:

  • سبک شخصی خودتان را پیدا کنید.

خیلی وقت ها اشتباه بزرگ ما این است که می خواهیم با زور و فشار خودمان را  مجبور کنیم از یک مدل خاص برنامه ریزی استفاده کنیم و شاید چند وقت یکبار از کلاس های برنامه ریزی و یا مطالب اینترنتی استفاده کرده ایم. این اشتباه است، خودتان را وادار به تبعیت از یک مدل برنامه ریزی خاص نکنید چون در آن صورت برنامه ریزی برایتان تبدیل به عذاب می شود و بزودی آن را رها می کنید. ویژگی های شخصیتی ما و شرایط زندگیمان خیلیی تعیین کننده است در این که چه سبکی برای من مناسب است. مدلی که شما برنامه ریزی می کنید و از آن جواب می گیرید ممکن است برای من اصلا جواب ندهد. پس اول سبک شخصی خودتان را پیدا کنید. آن روش برنامه ریزی که شما با آن راحتید. این شناخت یکی از مسائل مهم زندگی هر فرد است که در اسلام هم بارها به آن سفارش شده و قبلا درباره این موضوع صحبت کرده ایم.

  • رتبه نهایی را بزنید، به هر روش ممکن

یک اشتباه بزرگ دیگر که مانع منظم شدن ما می شود این است که بیش از اندازه درگیر این می شویم که چطور برنامه ریزی کنم؟ از چه روشی؟ به چه شکلی؟ چقدر؟ چه ساعتی شروع کنم و چه ساعتی تمام کنم؟ و …

وارد این چرخه بی مورد از جزئیات اجرایی برنامه ریزی نشوید شما یک رتبه مشخص دارید که باید آن را بزنید و به آن برسید. این که از سبک ابوعلی سینا استفاده می کنید یا خواجه عبدالله انصاری یا روش خاص خودتان، اصلا مهم نیست. مهم خروجی است که شما باید به آن رسیده باشید.

  • روزانه سه کار مهم و تاثیر گذار را انجام دهید

به جای اینکه یک لیست طویل و طولانی از کارهای بی اهمیت تهیه کنید فقط سه کار بزرگ و مهم را هرروز برای خودتان تعیین کنید و آن سه کاری که شما را جلو می اندازد انجام دهید. لیست طولانی، سطح تمرکز را پایین می آورد، ذهن را خسته می کند و شما را نسبت به برنامه ریزی تان بدبین و بی تعهد می کند. سعی کنید از جزئیات فاصله گرفته و برنامه های کلی تری را برای خود تعیین کنید و برای تحقق  این کار ها روش های خاص خودتان را به کار بگیرید.

شما هم تجربیات خود را در برنامه ریزی های خود و روش هایی که موفق به انجامش شده اید با ما به اشتراک بگذارید.

برای مشاهده سایر تکنیک ها کلیک بفر مایید




حکمت طلبگی

وقتی یک روان پزشک اتریشی پس از سه سال اسارت در اردوگاه های کار اجباری آلمان آزاد شد، به یک نتیجه مهم علمی دست یافت که  بعد ها یکی از مکاتب روانشناسی به نام معنا درمانی شد.

او در پی تجربه شخصی و مشاهده زندانیان دیگر نتیجه گرفت که انسان ها قادر هستند هر رنج و مشقتی را تحمل کنند، مادام که در آن رنج و مشقت حکمت خاصی را درک کنند. به عنوان مثال اگر دو برادر که از همه نظر همسان هستند را به مدت سه سال هر روز به بدترین شکل کتک بزنند و به اولی بگویید کتک خوردنش جزئی ازیک تمرین ورزشی است و به دومی هیچ دلیلی برای کتک خوردنش ارائه ندهید، برادر اول بعد از سه سال به ورزشکاری قوی با اعتماد به نفس بالا و برادر دوم به انسانی حقیر و سرشار از عقده ها و کینه ها تبدیل می شود.

کتک خوردن و رنج برای هر دو یکسان است اما تفاوت در حکمتی است که می تواند به رنج کشیدن معنا بخشد. یکی به امید روزهای بهتر رنج می کشد و دیگری با هر ضربه، خُرد تر و حقیر تر می شود.

این مکتب و یا تفکر را می توان همان وجود حکمت و یا تلقین مثبت رایج میان مسلمانان نامید. چرا که وقتی به فردی گفته شود که فلان مساله و مشکل حکمتی دارد، این وجود حکمت باعث می شود مثبت اندیش بوده و به امید آن حکمت، تحمل رنج و مشکل را برای خود آسان سازد.

اینکه چگونه با سختی ها و مشقت های زندگی کنار بیاییم و به آنها واکنش نشان دهیم، نهایتا محصول یک تصمیم شخصی است. می توانیم تصمیم بگیریم به سختی ها و مصائب اجتناب ناپذیر زندگی از منظر معنا و حکمت نگاه کنیم تا در پسِ هر ضربه روحی و هر لطمه جسمی تنومندتر، مقاوم تر و آگاه تر بیرون بیاییم یا اینکه تصمیم بگیریم در بهترین حالت یک قربانی منفعل با حیاتی پر از غم باشیم.

در جمله آخر مثال دیگری را بیان می کنم. اینکه در حوزه علمیه در ابتدای سالهای درسی به همه ما می گویند ادبیات را قوی و خوب بخوانید و بدان اهمیت بدهید چرا که بعدا به درد شما خواهد خورد. دروس ادبیات عربی برای فارسی زبانان آن هم با درجه علمی کتاب هایی که برخی از آنها در دانشگاه های مطرح کشور های عربی تدریس می گردد، قطعا سخت، مشکل و رنج آور خواهد بود. اما نشنیده ایم که طلبه ای از شدت فشار دروس ادبیات عربی جان به جان آفرین تسلیم کرده باشد. این همان معنا درمانی، تلقین مثبت و حکمت های امیدساز است که در حوزه علمیه به خوبی اجرا شده است.

دوست گرامی شما هم می توانید به درجات عالی برسید و از بهترین های دنیا باشید. شما می توانید مرجع تقلید باشید. می توانید مجتهد روانشناسی باشید. می توانید مجتهد مسائل کلان اقتصادی دنیا باشید اما به این شرط که باور داشته باشید، سختی و مشقات را به جان بخرید و با جدیت و تلاش برای وصول به حکمت طلبگی تان قدم بردارید. کسی نمیداند حکمت طلبه شدن شما چیست اما خودتان با شناختی که از خودتان دارید و با درصد توانایی تان در برابر سختی ها، قطعا می دانید که در آینده قرار است چه جایگاهی داشته باشید. طلبه مجتهد علوم اقتصادی در قاره و یا طلبه مربی صالحین در مسجد محله تان با رویکرد جهانی. فرقی ندارد که کجا باشید. هر جا که باشید همان جا مرکز دنیاست. قانون زندگی، قانون باور هاست؛ بزرگان زاده نمی شوند، ساخته می شوند.

موفق و پیروز باشید.

برای مشاهده دیگر مقالات انگیزشی کلیک کنید